سید علی خرم*
پدران نگران برجام
برجام به نوعی فرزند جان کری، وزیر امورخارجه پیشین امریکاست. او بخش عمدهای از دوران وزارت خود را در تلاش برای به نتیجه رساندن گفتوگوهای هستهای و به ثمر رساندن برجام صرف کرده اس۱ت. او سه انگیزه برای نگرانی نسبت به آینده برجام دارد، از یک سو سرنوشت این توافق برای او به عنوان یکی از وزرای خارجهای که این توافق را مذاکره کرده است، مساله شخصی است، از سوی دیگر نگرانی در مورد منافع ملی امریکا و صلح و امنیت جهانی، از دیگر انگیزههای او در تلاش برای حفظ برجام هستند.
این انگیزهها باعث میشود که بعد از کنار رفتن از مقام وزارت، همچنان تلاش خود را برای حفظ و استمرار این توافق ادامه دهد. به همین دلیل هم هست که جان کری طی ماههای گذشته چه با ولیعهد عربستان، چه با رهبران آلمان و فرانسه و چه با همتای خود در دوران مذاکرات هستهای و دیگر معمار توافق، محمد جواد ظریف دیدار و گفتوگو کرده است.
تماسهایی که جان کری با دیگر مقامهای جهان میگیرد به این دلیل است که بتواند قبل از رویداد آنها را از ابعاد تمامی احتمالاتی که ممکن است در صورت کنار گذاشتن این توافق رخ دهد، آگاه کند. جان کری این پیام هشدارآمیز را به مقامهای اروپایی و سیاستمداران امریکا میرساند که شکستن این توافق بینالمللی از هیچ نظر به نفع امریکا، به نفع اروپا و به نفع جهان نیست.
اگر جان کری بتواند اهرمهای فشاری را چه در جهان و چه در داخل امریکا به وجود بیاورد که بتواند دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا را متقاعد کند یا دست کم تحت فشار بگذارد که در برجام بماند، ممکن است بتواند بخشی از فشاری را که از سمت مقابل وارد میشود خنثی کند. همزمان با افرادی مانند جان کری در امریکا، مقامهایی مانند بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، فشاری در جهت عکس وارد میکنند تا دولت امریکا را به سمت خروج از توافق هستهای هل بدهند. افرادی مانند جان کری، وندی شرمن، معاون پیشین وزیر خارجه، ارنست مونیز، وزیر پیشین انرژی و محمد جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، که از جمله معماران اصلی توافق هستهای هستند، تلاش میکنند جلوی بر باد رفتن توافقی را که با عقل و درایت و کارشناسی به نتیجه رساندهاند، بگیرند .
به نظر میرسد اروپاییها نیز موافق این تلاشها هستند. اگر در دوران مذاکرات هستهای، اروپاییها همسو با توافق نبودند، برجام عملی نمیشد. امروز هم میبینیم که چه امانوئل ماکرون، رییسجمهور فرانسه و چه آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان رنج سفر را بر خود هموار میکنند تا رییسجمهور امریکا را قانع کنند که کاری که قصد دارد انجام دهد، یک اقدام عقلانی نیست. تلاشهای سیاستمدارانی مانند جان کری درون خاک امریکا به این دلیل است که میبیند از یک سو متحدان امریکا در اروپا، خواهان حفظ برجام هستند و به یک قطب سیاسی درون امریکا نیاز دارند که به کمکشان بیاید.
در واقع جان کری اکنون نماینده یک دیدگاه درون سیاست امریکا است که همسو با اروپا، خواهان حفظ و حراست از برجام است و انتظار میرود که اروپاییها از این اهرم برای متقاعد کردن بقیه دولتمردان امریکایی برای ماندن در توافق هستهای استفاده کنند. امروز در امریکا دیگر نمیتوان گفت که برجام یک موضوع حزبی و جناحی محسوب میشود. در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما، به دلیل اینکه جمهوریخواهان در جایگاه اپوزیسیون قرار داشتند، تلاش میکردند که در برابر رسیدن به توافق هستهای مانعتراشی کنند و اجازه ندهند حل و فصل پرونده هستهای ایران به یک موفقیت برای دولت اوباما تبدیل شود. اما بعد از اینکه توافق به جاهای جدی رسید و دیدند که برجام جایگزینی ندارد و به هم خوردن این توافق ممکن است به رویدادهای غیرمنتظره از جمله افزایش تنشها و درگیریها در خاورمیانه منتهی شود، جمهوریخواهان هم متقاعد شدند که آلترناتیوی برای برجام وجود ندارد.
امروز مخالفان برجام، هر چند قدرت زیادی کاخ سفید دارند، اما در واقع نمایندگان احزاب و جناحهای امریکایی نیستند. در واقع بیشترین انگیزههایی که در مخالفت با برجام وجود دارد، امیال و انگیزههای شخصی است که از سوی افرادی مانند جان بولتون، رودی جولیانی، نیکی هیلی و مایک پومپئو با کارنامههایی مملو از ایرانستیزی و انگیزههای ضدایرانی پیگیری میشود. حتی شخص رییسجمهور امریکا همچنین وضعیتی دارد. یکی از روایتها از دیدار خصوصی امانوئل ماکرون با دونالد ترامپ در کاخ سفید بیانگر این است که دونالد ترامپ در مورد برجام بیش از هر چیز نگران سرنوشت شعارهای انتخاباتی خود است. چرا که گفته میشود به رییسجمهور فرانسه گفته است «چون به مردم امریکا قول دادهام که برجام را پاره میکنم، به همین دلیل خودم را متعهد به این کار میدانم.» یعنی به نظر میرسد برای ترامپ هم مساله برجام برای ترامپ هم به یک امر شخصی تبدیل شده است، بیش از آنکه یک مساله کارشناسی شده یا گامی در جهت حفظ امنیت ملی و منافع امریکا باشد .
منبع: اعتماد
*تحلیلگر سیاست خارجی
ارسال دیدگاه