نگاهی به مفهوم انتظار و اندیشه مهدویت در سینمای ایران
امام عصر(عج) در آیینه سینما
تهران (پانا) –مفهوم جهانشمول انتظار که در آیین تشیع در جلوه مهدویت مطرح میشود همیشه حضوری پررنگ در هنر داشته است. آنچه میخوانید ردپای انتظار و مهدویت در سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی است که با نگاهی به سینمای جهان مطرح شده است.
انتظار آمدن «منجی» گرچه موعود ادیان گوناگون در تاریخ بشر است، مفهومی فرامذهبی، فرازمانی و فرامکانی است که از نیاز عمیق انسان به عدالت نشأت گرفته است. « آفتاب مفهوم بیدریغ عدالت بود و آنان به عدل شیفته بودند...»(۱). بشر همواره در انتظار «نجات دهنده» بوده است، همان کسی که مثل هیچکس نیست و قرار است بیاید تا «نان را قسمت کند»، «شربت سیاهسرفه را قسمت کند» و «نمره مریضخانه را قسمت کند»(۲) ... و به این سبب است که ردپای این انتظار، که عمری به بلندای تاریخ بشریت دارد، در آثار ادبی و هنری اعصار دیده میشود.
سینما در مقام تازهترین زبان و بیان هنری گرچه در قیاس با هنرهای دیگر عمری کوتاه دارد، سهم بزرگی از بیان هنری عصر حاضر را به خود اختصاص داده و حضوری پررنگ در زندگی انسان معاصر دارد، بنابراین اهتمام ویژهای به این موضوع نشان داده و میدهد.
موضوع انتظار در سینمای غرب
سینمای غرب و هالیوود در سالهای اخیر با تمرکز ویژه ای با محوریت مضمون آخرالزمان دست به تولید آثار سینمایی و مجموعههای تلویزیونی زده است. کمپانی های فیلمسازی غربی دیرزمانی است که با نگاهی اومانیستی به این موضوع پرداخته و حتی، در سبد تولیدات سالهای اخیرشان شاهد روند رو به تزاید این گونه آثار هستیم.
چرخه ساخت فیلمهای موسوم به آخرالزمانی از دهه نود میلادی به طور جدی شروع شد و «ستارههای دنبالهدار ۱ و۲»،«شبی که جهان منفجر شد»،«شکافی در کره زمین» از نمونههای آن است. فیلمهایی که عمده آنها زائیده خیال و رویاپردازی کسانی بود که قصد القای تعابیر و مفاهیم خاص خود با موضوع آخرالزمان و بر اساس منابع نامعتبر را داشتند. این آثار و دهها نمونه دیگر آن در سینمای غرب ساخته شده و با رمز و راز و هزاران ترفند قصد به تصویر کشیدن عجز ادیان آسمانی در مقابل اتفاقات آخرالزمان دارد.
انتظار و مهدویت در فیلمهای ایرانی
اما مفهوم انتظار که در آیین تشیع در قالب مهدویت یکی از پایههای باور دینی جامعه ما را میسازد، گرچه در هنر و ادبیات به خلق آثاری ارزشمند منجر شده است، به دلایل مختلف در سینمای ما مورد بیتوجهی قرار گرفته است.
تردیدی نیست رفتن به طرف چنین موضوعات حساسی همیشه با سختی ها، چالشها و پیامدهای گوناگون و متضادی همراه است. ساخت فیلم های مذهبی و تاریخی در سینمای ما گهگاه با تبعاتی همراه شده و می شوند که نمونه بارز این آثار فیلم سینمایی «رستاخیز» ساخته احمدرضا درویش است.
پرداختن به این طیف از ایدهها، باورها و مظاهر دینی فقط وابسته به جسارت سینماگران و هنرمندان نیست، بلکه برای توجه و اهتمام به این ژانر اساسا نیاز است سیاستگذاران فرهنگی و متولیان عرصه سینما و فرهنگ، جریانها و نهادهای سرمایه گذار در امر ساخت فیلم در بخش دولتی و خصوصی و سپس، سینماگران و نویسندگان سینمایی با یکدیگر تعامل کنند.
متاسفانه، به استثنای معدود آثاری که در دهه نخست انقلاب اسلامی و در تقابل با تفکر مارکسیستی و اندیشه های التقاطی جاری آن مقطع، با محوریت مفاهیم مستقیم مذهبی و دینی و اخلاقیات اسلامی ساخته شده است، شواهد نشان میدهد که در کمتر آثاری شاهد بیان گوشههایی از فرهنگ غنی انتظار و مفهوم بلند و متعالی آن هستیم.
گرچه نمیتوان به سادگی از کنار سختیهای به تصویر کشیدن فرهنگ مهدوی و انتظار در قاب تصویر عبور کرد ولی، به یقین، فقدان استراتژی در سیاست گذاری کلان سینمایی در دوره ها و دولتهای مختلف و وانهادگی این بخش به جریانات به اصطلاح مستقل و شبهروشنفکری باعث شده است تا سبد سینمای ایران از این نوع آثار و تولیدات خالی باشد.
پرداختن سینما به مهدویت در موقعیت کنونی، اصلا با اشاره تصویری به امام مهدی (عج) و رخدادهای مربوط به ظهور ایشان امکان پذیر نخواهد بود. پس آنچه میماند خود مفهوم مهدویت است و نهایتا اشاراتی غیربصری به مصداق آن. این مفهوم البته اگر سرراست عنوان شود که حاصلش آثار سینمایی ضعیف خواهد بود پس نیاز به تبیینی هنرمندانه دارد تا مفاهیمی از قبیل انتظار کنشمندانه، امید، منجی، مبارزه و... که مندرج در مکتب مهدویت هستند، در لا به لای تار و پود داستان فیلمها گنجانده شود و به خاطر عمق مفهومیشان بر ذهن مخاطب به شکل مؤثری ادراک آید.
تعداد محصولات سینمای ایران که محوریت اصلی آنها و هسته مرکزی در خصوص موضوع انتظار و اتفاقات آخرالزمان باشد، شاید به تعداد انگشتان دست نمیرسد.
از جمله آثار که در ژانر سینمای دینی تولید شده می توان به فیلم های «رنگ خدا»، «زیر نور ماه»، «قدمگاه»، «میهمان داریم»، «شیار ۱۴۳» «بوی پیراهن یوسف» و «یک تکه نان» اشاره کرد که با محوریت خداوند، روحانیت، معصومین (ع) و عالم غیب ساخته شده و جزو فیلمهای عرفانی و معناگرا قلمداد می شوند که زمانی موج این آثار با فیلمهای تارکوفسکی در ایران رونق گرفته بود. همچنین، می توان به تعدادی از آثار توجه داشت که در بستر روایت های مذهبی تاریخی ساخته شده اند مانند: «مسافر ری»، «مریم مقدس»، «سفیر» و «محمد رسولالله(ص)» و … که در این عرصه دست تلویزیون پرتر است اگرچه آثار نازل تری را ارائه داده است.
میهمان داریم/ محمد مهدی عسگرپور
«میهمان داریم» روایت دورانی از حیات یک خانواده شهید است که فرزند جانبازی را نیز در خانه تیمارداری میکند. پدر و مادری سالخورده که فرزند جانبازشان را از آسایشگاه به منزل میآورند و قرار است میزبان یک میهمان ویژه باشند.
تصویرگری ناملایمات و سختیها و رنجهای بینظیر این خانواده جایگاه ویژهای در فیلم دارد. اما مهم آن است که این ظهور و بروز واقعیت، به سمت سیاهنمایی نمیرود و حسی دردمندانه و صمیمی به خود میگیرد. به ویژه آنکه امید جزء جدیترین مولفههای این فیلم است که با موضوع میهمانی و انتظار آمدن «آقا» حسی ملهم از شور و عشق و دیدار را برای مخاطبان تداعی میکند. عده ای بر این نظرند که مهمان این خانه همان مقام معظم رهبری است و عده دیگری هم این مهمان را امام زمان (عج) تصور میکنند.
شاهزاده روم/ هادی محمدیان
شاهزاده روم داستان عاشقی و دلدادگی پرنسسی مسیحی و پاکدامن به نام ملیکا (نرجس خاتون) را روایت می کند که از تبار پدر از نوادگان یکی از حواریون حضرت عیسی و از تبار مادر نواده قیصر روم است. سرنوشت این بانوی پاکدامن به گونه ای رقم می خورد که وی نهایتاً به بلاد اسلامی عزیمت می کند و نهایتاً به همسری امام یازدهم شیعیان در می آید تا منجی بشریت را به دنیا بیاورد. این فیلم به مفهوم انتظار، ظهور منجی و مفاهیم آخرالزمان اشاره شده است.
بوی پیراهن یوسف/ ابراهیم حاتمیکیا
«بوی پیراهن یوسف» هفتمین فیلم بلند حاتمیکیا داستان انتظار یک پدر برای بازگشت فرزندش از جبهه جنگ است و در شرایطی استعاری به مفهوم انتظار پرداخته است. این فیلم به صورت مستقیم به فرهنگ مهدویت نمیپردازد، اما تلاش کرده تا مفهومی زمینی و امروزیتر به موضوع انتظار و مهدویت بدهد و آنرا در قالبی امروزی به نمایش درآورد.حاتمیکیا در مصاحبهای عنوان کرده است مفهوم «انتظار» موضوع مورد نظر او در ساخت این فیلم بودهاست.
در سکانسهای پایانی که پسر شخصیت اصلی در کمال ناباوری برمیگردد، دوربین روی پرچمی که نام امام زمان روی آن نقش بسته است در لحظاتی کوتاه مکث میکند تا در تاروپود داستان فیلم، اشاراتی گذرا هم به این مفهوم دینی- شیعی به عمل میآید.
قدمگاه/محمدی مهدی عسگرپور
«قدمگاه» دومین فیلم بلند «محمدمهدی عسگرپور» است و تنها فیلم سینمایی ایران است که مستقیما به موضوع مهدویت و انتظار اشاره میکند.
رحمان (بابک حمیدیان) جوانی سرراهی و ساده دل است که در روستا زندگی میکند. او هر ساله برای ادای نذری ده ساله که امسال، سال آخر آن است، در نیمه شعبان به قدمگاه میرود. اما این بار در قدمگاه خوابی میبیند و آن را برای اهالی روستا تعریف میکند. اهالی با شنیدن خواب رحمان و ترس از برملا شدن یک راز دچار وحشت میشوند و قصد دارند که او را به قدمگاه بفرستند.
فیلم اگرچه با اشارات مستقیمی چون تاریخ نیمه شعبان یا مکان قدمگاه به امام عصر می پردازد، در لایه های پنهان خود نیز وارد مفاهیم انتظار و ظهور میشود. مثلا پرداختن به گناه جمعی مردم روستا در قبال مادر رحمان یکی از این موارد است. گناه جمعی که از نشانههای ظهور منجی ذکر شده است که بشر را از هرگونه راه نجات ناامید میکند به نحوی که برخاستن منجی موعود آخرین راه نجات میشود. حتی جدا از گناه قدیمی اهالی روستا در هتک حرمت و گرفتن جان مادر رحمان، زندگی فعلی شان نیز آمیخته به انواع لغزش و گناه است. در پایان داستان نیز رحمان میرود تا اهالی شاید غیبتش بتواند آغاز سوالی در ذهن اهالی باشد.
شیار ۱۴۳/ نرگس آبیار
در خصوص مسئله انتظار در فیلم باید این نکته را در نظر گرفت که «شیار ۱۴۳» فیلم «پس زمینه» است و بر خلاف بسیاری از آثار دفاع مقدس سینمای ایران، این فیلم کنشهای دراماتیکی مشخصی را پیروی نمیکند و در مقابل عالمی را در پس زمینه ظاهر میکند که دارای عناصر مشخصی است. مفهوم و مسئله انتظار بر کل این عالم تجلی یافته و حاکم است و نمیتوان با یک کنش مشخص یا یک نمای مشخص آن را بارز و برجستهتر ساخت و اگر این اتفاق میافتاد، فیلم از اثری عمیق به فیلمی تبلیغاتی با معیارهای رسانهای مبدل میگشت. این فیلم تجلی معنای انتظار است و نه تصویر تبلیغاتی از آن. «شیار ۱۴۳» توانست از این ذات تک لایه سینما عبور کند و دستاورد مهم این فیلم نیز همین ویژگی است. این فیلم در عین روایت زندگی روزمره شخصیت الفت، مفهوم عمیقی را میآفریند. در این فیلم معنا در تصویر منجمد نگشته و از نسبتی ساختگرایانه عبور نموده است. نسبت فیلم با مفهومی که قصد بازنمایی آن را دارد رابطهای دال و مدلولی صرف نیست، در واقع قرار است که فیلم تجلی مفهوم «انتظار» و «صبر» باشد، در هیچ کجای فیلم سخنی از این دو مفهوم به میان نمیآید و فیلم همچنان با روایت روزمرگی شخصیت اصلی پیش میرود، اما پیوند سمبلیک با مفاهیم مورد نظر بر قرار میکند و به نوعی مخاطب را ارجاع میدهد به آن؛ نسبتی میان مخاطب و فیلم برقرار است که بازنمایی مفهومی را در پی دارد، اما فیلم هیچگاه این مفهوم را تبلیغ و نمایان نمیکند بلکه آن را همچون تصویری عینی از معنایی نامحدود ارائه میدهد. «شیار ۱۴۳ » تجلی معنای صبر است بیآنکه بخواهد آن را مانند شعاری تبلیغ کند و یا حتی از آن و ویژگی هایش سخن بگوید. در این فیلم نسبت تکنیکی سینما خرق میشود تا معنا تجلی یابد.
وعده دیدار/ جمال شورجه
جمال شورجه کارگردان فیلم درباره مفهوم مهدویت میگوید: کارکرد اصلی فرهنگ مهدوی و انتظار، امید است. امیدواری به انسان پویایی و تحرک می دهد و خمودی و جمود را از انسان می گیرد و انسان را همواره سرپا، آماده و زنده نگه می دارد. انسانی که انتظار آمدن عزیزی را می کشد، همیشه بیدار است و در تدارک پذیرایی و گاه از خانه هم بیرون می آید تا به استقبال میهمان برود. بنابراین کارکرد اصلی انتظار و امید است و مهم ترین نیاز عاطفی وروحی انسان در جهت تکامل امیدواری است. از دیگر ویژگیهای حکومت حضرت مهدی(ع) حکومت عدل و عدالت است. امنیت در پرتو عدل شکل می گیرد و حاکم عادل و کارگزاران عادل هستندکه این حکومت را رهبری می کنند و آرزوی هر انسانی زندگی در چنین شرایطی است. برای تحقق چنین شرایطی همواره انسان مؤمن دست به دعا است و رویکرد و جهت فرهنگی و هنرانتظار و فرهنگ مهدویت، ترویج مقدمات ظهور است و مبارزه با هرآنچه که مانع بسترسازی آن است.امر به معروف و نهی از منکر از مقدمات و لوازم ظهور است که کارکرد این فریضه درساحت هنر و سینما بسیار فراگیر و گسترده است. امر به معروف و نهی از منکر در حوزه سیاسی، حوزه عدالت اجتماعی و حوزه اقتصادی ما را به سوی بیشمار سوژه ها و مضامین وموضوعات می برد که همگی مقدمات آخرالزمانی است.
سبز کوچک/غلامرضا رمضانی
«سبز کوچک» ششمین فیلم بلند سینمایی «غلامرضا رمضانی» است که مانند همه آثار او شخصیت محوری فیلمش یک کودک است. اگر چه این فیلم به طور مستقیم ارتباطی با انتظار ندارد اما بستر داستان حول نیمه شعبان است.
اینجا چراغی روشن است/ سیدرضا میرکریمی
فردی سادهدل (قدرت) بر حسب اتفاق متولی یک امامزاده میشود؛ امامزادهای که مردم روستا مدتهاست پاسخ نذر و نیازهایشان را از آن نگرفتهاند. مرد سادهدل با شیوهای خارج از عرف و سنت، پاسخگوی نیازهای مردمی میشود که به امامزاده میآیند. چنانکه در نهایت با مکانی بیسقف و در و پیکر مواجه میشویم. امامزاده دیگر شبیه ساختمانی که در اول فیلم دیدهایم نیست ولی در عوض به زخم بسیاری از مردم مرهم گذاشته شده است. فیلم شرایط را به گونه ای می چیند که در غیبت متولی روستا و جانشینی اجباری قدرت، تصویر کلیشه یی امامزاده دچار تحول شود. امامزاده بی سقف و در و پیکر که هر بخش آن به زخمی از مردم روستا مرهم شده، در همین یک هفته چهره ظاهری و باطنی خود را عوض می کند و جایگاهش میان مردم احیا می شود. یک شب که دختر چوپان روستا، گله هایش پراکنده شده اند، قدرت که به او علاقه دارد، تمام شب را چراغ به دست می ایستد تا تمام گله به دور او و داخل امامزاده جمع شوند. صبح فردایش، قدرت با قطار عازم مقصدی می شود که از نظر او محل اقامت «آقا» است. اشاره به «آقا» در آغاز و پایان فیلم در فرهنگ شیعی تداعی کننده امام زمان است. مفهوم انتظار نیز در قالب اتفاقات ماورایی و زمینی که برای قدرت اتفاق میافتد به تصویر کشیده میشود.
خدا میآید/مجید مجیدی
یکی از سه فیلم کوتاه مجید مجیدی، فیلمی ۳۰ دقیقهای است با عنوان «خدا می آید» که داستان پسر و دختر خردسالی است که برای خدا نامه مینویسند و از او عاجزانه تقاضا می کنند تا بیاید و مادر مریضشان را به بیمارستان ببرد و خوب کند. نامه ساده و صمیمانه کودکان دوست داشتنی و تلخ است.
اگر چه این فیلم به طور مستقیم ارتباطی با امام زمان ندارد اما مجیدی به خوبی توانسته انتظار و مفهوم انتظار را در فیلمش به تصویر بکشد.
نتیجه
اینها نمونههای کمیاب و البته قابل قبولی است که باید در جهت تقویت و افزایش آن برای حضور موثر در جنگ نرم کوشید و مسئولان فرهنگی باید با در نظر گرفتن بودجه خاص، تشویق و امتیاز برای فیلمسازانی که به موضوع انتظار، ظهور منجی و موعود میپردازند، آنها را تشویق به قدم گذاشتن در مسیر یک مبارزه سینمایی جهانی با صنعت سینمای غرب کند. ساخت فیلم هایی با معنی واقعی انتظار و وظایف منتظران منجی میتواند به بی اثر شدن پیامهای غرب کمک کند. چه بسیارند افکار و اذهان تشنه و مشتاقی که در انتظار تماشای یک فیلم از عدالت گستری و مبارزه حضرت ولیعصر (عج) بر پرده سینماها و تقویت باورهای ضعیف شده خود و دیگران هستند.
پانوشت:
(۱) احمد شاملو، با چشمها
(۲) فروغ فرخزاد، کسی که مثل هیچکس نیست
عاطفه بزرگنیا
ارسال دیدگاه