در گفتوگو با پانا
خالق داستان تصمیم کبری: ما هنوز چارچوب خاصی برای تدوین کتاب درسی نداریم
تهران(پانا)- عبدالرحمن صفارپور، زبان آموز، نویسنده کتابهای درسی و خالق داستان «تصمیم کبری» یکی از مشکلات یادگیری در دانشآموزان را نبودن چارچوب مشخص برای تدوین کتاب درسی میداند و میگوید از جمله در کتابها حتی در روزنامهها و مجلهها باید اعرابگذاری انجام شود.
عبدالرحمن صفارپور متولد سال ۱۳۲۱ و اهل دزفول است. او با مدرک کارشناسی ارشد آموزش ابتدایی از سال ۱۳۶۰ تاکنون با سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی همکاری دارد. صفارپور به عنوان طبیب زبانآموز در بین معلمان معروف است و تاکنون بیش از صد عنوان کتاب در زمینه زبانآموزی به رشته تحریر درآورده است که اغلب این کتابها در انتشارات مدرسه وابسته به وزارت آموزش و پرورش به چاپهای متعدد رسیده است. به تازگی کتاب «باران فکری» از این نویسنده به چاپ رسیده که به همین دلیل با او به گفت وگو نشستهایم.
با نوشتن کتاب «باران فکری» چه هدفی را دنبال میکردید؟
باران فکری درباره آموزش گفتن و نوشتن یا همان انشاء است. انشاء هم یعنی آفریدن کلام. در واقع وقتی ما داریم صحبت میکنیم، درباره موضوعی پیام میدهیم. برای همین بچهها باید از معنی کلمهها، ترکیبها و عبارات آگاه باشند تا بتوانند پیام را به درستی دریافت کنند. باران فکری بر همین اساس نوشته شده است.
کتابهای باران فکری از کلاس اول تا ششم بر اساس کتابهای درسی نوشته شده است. کلمات سخت درسها که بچهها معنیشان را نمیدانند را انتخاب کردیم و جلوشان را خالی گذاشتیم تا بچهها معنی آن را ازبین گزینههای داده شده انتخاب کنند.
در آخر کتاب درسی واژه نامهای است که بچهها کمتر به آن مراجعه میکنند برای همین در این کتابها از بچهها خواسته شده تا معنای کلمات داده شده را از واژهنامه دربیاورند و بنویسند.
حرکت دیگری که در این کتاب صورت گرفته، این است که کلمات سخت درسهایی برای مطالعه را در این کتاب گنجاندهایم و معنی کردهایم. ضمنا علائم نشانهگذاری به خوبی تعریف شده است. هدف از نوشتن این کتاب همان زبانآموزی است. در واقع یک نوع کتاب کار و تمرین برای زبانآموزی است.
البته کتابهای بخوانیم و بنویسیم که الان در مدارس تدریس میشود هدفشان همان زبانآموزی است، به نظر شما زبان آموزی در این کتابها رعایت شده است؟
نه. آیا از روز اول که مدرسه رفتید میدانستید که «آب» را چطور بخوانید. من خودم از سال ۱۳۴۰ تدریس کردم. اگر شش سال کودکیام را کم کنید ۶۹ سال این کلمه را خواندهام اما بچههای ما این را نمیدانند. من و شما روی تکرار و تمرین یاد گرفتیم تا لغات را درست بخوانیم. البته درست یا غلط بودن زبانآموزی در این کتابها را نمیشود به راحتی بیان کرد. چون ما هنوز چارچوب خاصی برای تدوین کتاب درسی نداریم. کتاب درسی باید در قالب چارچوبی خاص تدوین شود. ما هنوز چارچوبی نداریم که مثلا بگویــد جمله باید چند حرف و کلمه باشــد تا مبتدا و خبر در آن گم نشود. جمله کودک نباید بیشتر از پنج کلمه باشد. زمان ما با زمان مرحوم باغچهبان بسیار فرق داشت. الان ما در طرحهای دارای درک مفهوم مانند «پرلز»، کمترین امتیاز را میآوریم. ما باید تئوری را بگیریم و با توان خودمان آن را ساماندهی کنیم. باید ببینیم دانش آموز چگونه یاد میگیرد و آن شیوه را دنبال کنیم.
دقت کنید متوجه خواهید شد که بچهها قرآن را زودتر یاد میگیرند چون اعراب دارد. پس باید اعرابگذاری در کتابها حتی در روزنامهها و مجلهها انجام شود. این اساس کار برای بچههای کلاس اول و دوم وسوم و چهارم است.
آیا هنوز تدریس میکنید؟
بله معلم هستم. مدرسهای میروم که بچههای مرزی هستند. به معلمان کمک میکنم تا در کارشان مهارت پیدا کنند.
نسل ما شما را با درس «تصمیم کبری» به یاد دارند. جالب است بدانیم چطور شد تصمیم کبری را نوشتید؟
میخواستیم الف مقصوره را طرح کنیم. میدانید الف مقصوره برای کلماتی نوشته میشود که جنبه ارزشی دارند. کلماتی مانند موسی و عیسی و... در قرآن آمده است که نمیتوان با الف نوشت و اینها اسامی ارزشمند هستند. برای اینکه این مسئله را در درس فارسی پیاده کنیم و به کودکان در نوشتن این کلمات کمک کنیم داستانی دختری به نام کبری را طرح کردیم. مادرش گفت کتابش را بیاورد و او کتابش را زیر درخت جا گذاشته بود و...در این درس معلم باید آموزش دهد که «ا» را گاهی «ی» مینویسند. در تمریناتش هم کلماتی شبیه کبری مانند عیسی و موسی آورده شده است و بچه متوجه می شوند که کلمات دیگری مانند کبری هم هست.
یکی از بهترین خاطراتی که از دوران معلمی دارید را برایمان تعریف کنید؟
یکی از خاطراتی که من در کلاس دارم خیلی برایم جالب است. در سالی که میخواستم درس «تصمیم کبری» را بنویسم و روی کلمه کبری مانور بدهم و الف مقصوره را برایشان روشن کنم میرفتم سر کلاس با معلمان و بچهها کلمات را چک میکردم. البته هنوز هم همین کار را می کنم؛ نه با بچههای منطقه خاص بلکه به جاهای مختلف میروم. در آن درس میخواستم یک کلمه بیاورند که هم حرف بینقطه داشته باشد و هم حرف سه نقطه و هم دو نقطه و هم یک نقطه داشته باشد. من خودم فکر کرده کردم که کلمه کثیف میتواند باشد. وقتی من این را عنوان کردم دختر بچهای فکری کرد و دستش را بلند کرد گفت: آقا من کلمه قشنگتری بگویم. گفتم بگو. گفت: آقا کلمه چیزی. من دیدم حرف این دانشآموز بسیار از کلمهای که من فکر کردم بهتر است و آن را در کتاب ۷۶ آوردم.
در یک سالی که من طراح تست بودم نوشته بودم که شما یک حرفی بنویسید که یک جا نقطه دارد و یک جا نقطه ندارد. خب خیلیها مشکل پیدا کرده بودند و از این سوال اذیت شده بودند. بعد از من سوال کردند گفتم «ی» یک شکلش نقطه دارد و یک شکلش نقطه ندارد.
ارسال دیدگاه