طیبه سیاوشی*
پیش به سوی مدیریتی پایدار
چالش بحران و مدیریت آن خصوصا در زمینه بحرانهای طبیعی و همین طور بروز حوادث دلخراش ناشی از سهلانگاری عامل انسانی در کشور ما بسیار عمیق و جدی است.
متاسفانه تا زمانی که سوانح طبیعی و غیرطبیعی بر جامعه مستولی نشود گویا ارادهای برای مهار آن دیده نمیشود که درصدد تدارک الزامات مدیریت بحران باشد. این چالش دلایل متعددی دارد که اولا چرا ما به مدیریت بحران و پیشبینی آن بها نمیدهیم و ثانیا چرا از بحرانهای پیشین درس لازم را فرا نمیگیریم. در اینجا درصدد نیستم تا به این دو پرسش بنیادین پاسخ دهم اما تلاش میکنم تا راهکارهای مهم توجه به این چالش بزرگ در کشور را معرفی کنم. اول اینکه مساله کنترل و مهار بحران بیش از هر چیز نیاز به آموزش و فرهنگسازی دارد. بدون این دو راهکار نمیتوانیم فضای مساله و چالش را در جامعه توسعه دهیم .
از این رو لازم است تا نهادهای واسط نظیر رسانهها و مدرسه و همین طور شبکههای اجتماعی غیر دولتی، جامعه را با مخاطرات بحران و شیوه مواجهه با آن به مردم آموزش دهند. از نشانههای فقدان آموزش این است که یک زلزله نه چندان قوی میتواند کلانشهر تهران را به هم بریزد و مردم را راهی خیابانها کند. در این شرایط سختترین کار مدیریت بحران و امدادرسانی است که متاسفانه از دسترس امدادرسانان خارج است. این مساله تنها با یک فرآیند آموزشی قابل مهار است در غیراین صورت به جای آنکه ما بحران را مدیریت کنیم، بحران جامعه را مدیریت میکند و این آغاز هرج و مرج و به هم ریختگی است.
موضوع دوم به تدوین یک قانون کاربردی و جامع پیرامون مدیریت بحران باز میگردد. این راهکار در حوزه تلاشهای دولت و مجلس است که باید هر چه زودتر به آن پرداخته شود. هر اقدامی بدون مشارکت سازمانها و نهادهای مختلف و بدون در نظر گرفتن اقدامات خاص به نتیجه نخواهد رسید. این پیوند جز با الزامات قانونی که پیونددهنده این مشارکت است ممکن نخواهد بود. بنابراین تدوین قانون حلقه وصل استقرار یک مدیریت بحران کارآمد و قوی است. نکته سوم به بوروکراتیزه شدن مدیریت بحران در کشور باز میگردد. این موضوع به این معناست که مدیریت بحران از یک ساختار اداری و مسوولیتپذیر برخوردار باشد. در این فرآیند پاسخگویی و شفافیت رکن اصلی این ساختار خواهد بود و کمک میکند تا این ساختار ضمن حفظ ریشههای مردمی از نظمی هدفمند نیز بهرهمند باشد. متاسفانه این ضرورت در کشور ما دیده نمیشود و الزامات اداری و سازمانی مدیریت بحران از دست رفته است .
نکته آخر اینکه باید از تجربیات سایر کشورها در مهار و مدیریت بحران بهرهمند شد. امروز مدیریت بحران از یک فرآیند علمی برخوردار است. بدون در نظر گرفتن این فرآیند و توجه به تجربیات گوناگون صرفا با اتلاف منابع و کسری مدیریت مواجه خواهیم شد. امروزه کشورهایی نظیر ژاپن توانستهاند بحران را به یکی از امور زندگی روزمره تقلیل دهند و از این طریق جامعه را در امنیت و آرامش پایدار حفظ کنند .
منبع:اعتماد
* نماینده تهران در مجلس
ارسال دیدگاه