ظریف: اینکه تصویر من را با یک پیت نفت در دست چاپ کنند، تحقیر جواد ظریف نیست، تحقیر مردم ایران است
تهران (پانا) - وزیر امور خارجه کشورمان در توضیح علت تأخیر به سوخت رسانی به هواپیمایش در آلمان با گلایه از برخی منتقدان گفت که اینکه تصویر من را با یک پیت نفت در دست چاپ کنند، تحقیر جواد ظریف نیست، تحقیر مردم ایران است که وزیر خارجهشان اینطوری نشان داده شود. این کار را باید یک روزنامه اسرائیلی بکند نه کسی که ادعای انقلابیگری دارد.
محمد جواد ظریف در بخشی از مصاحبهای که با روزنامه شرق انجام داده است درباره سوخترسانی به هواپیمایش در جریان پرواز به مونیخ توضیح داد.
ظریف گفت: «متأسفانه گروهی در کشور ما هستند که برای نشاندادن بدعهدی آمریکا، کشور را تحقیر میکنند. موضوع از این قرار بود که بهخاطر سفر رئیسجمهوری به هند و حضور من در مسکو فرصت خیلی اندکی برای حضور من در مونیخ به وجود آمده بود. برای سوختگیری پرواز من، به یکی، دو شرکت مراجعه شده بود که گفتند ملاحظاتی دارند. به نظر من آن ملاحظات هم براساس اطلاعات غلطی بود که دریافت کرده بودند؛ مثلا دراینباره که هواپیمای بنده از کدام شرکت و کدام سرویس استفاده میکند... بنابراین تأملاتی داشتند. ما هم فرصت نداشتیم.»
وی ادامه داد: «سفارت ما فورا به دولت آلمان مراجعه کرد و دولت آلمان تصمیم گرفت ارتش وارد شود و موضوع ادامه پیدا نکند. خیلی از شرکتهای نفتی گفتند اصلا با ما تماس گرفته نشد. اگر خبری را که «بیبیسی» داد ملاحظه کنید، شرکت NOV که آنجا حضور دارد گفته اصلا با من تماس گرفته نشد. شرکت دیگری گفته ما فرمی فرستادیم و آن فرم تکمیل نشد. همه اینها نشاندهنده این است که فرصت ما کم بود. حتی موضوعی نبود که به بنده یا وزارت خارجه کشیده شود، همکاران ما در نمایندگی تماس گرفتند تا بهدلیل اهمیتی که حضور ما در اجلاس داشت مسئله رفع شود. بعضی چیزها را فراموش میکنیم. من به دوستان گفتم ما سالها در داووس نبودیم و هیچکس اصلا نمیفهمید. یک سال که من تصمیم گرفتم در اجلاس داووس شرکت نکنم، همه دنیا گفتند ظریف به داووس نیامد. این نشاندهنده فعالشدن دیپلماسی جمهوری اسلامی است. اینها نقطه قوت ماست، نقطه ضعف نیست. این نشان میدهد که حضور ما در مجامع بینالمللی تأثیرگذار است. در گذشته ممکن بود ١٠ سال هم کسی به نمایندگی از کشور ما در داووس حضور پیدا نکند، ولی بعد از چهار سال وقتی به هر دلیلی من تصمیم گرفتم به اجلاس داووس نروم به یک خبر بینالمللی تبدیل شد.»
وزیر امور خارجه کشورمان خاطرنشان کرد: «بهجای اینکه دوستان بگویند حضور وزیر خارجه جمهوری اسلامی در اجلاس امنیتی مونیخ برای دولت آلمان اینقدر مهم بود که برای کشپیدانکردن موضوع تصمیم گرفت ارتش آلمان وارد شود و مسئله را حل کند، تبدیلش میکنند به یک مشکل. مشکلی که بیش از اینکه بدعهدی آمریکا را نشان دهد، تلاش میکنند غرور ملی را خدشهدار کنند. با حرفهای سخیفی که متأسفانه تیتر اول بعضی از روزنامهها میشود و آدم متأثر میشود که چرا با غرور و امید مردم اینطور بازی میکنند.»
وی افزود: «من معتقدم اتفاقی که افتاد، پیشپاافتاده بود. شرکتها، شرکتهای خصوصی هستند، تصمیمهای خصوصی میگیرند. هیچ شرکتی متعهد و موظف نیست با کشوری تعامل داشته باشد. الان ببینید ما به اینهمه فرودگاه اروپایی پرواز مستقیم داریم، پرواز خطوط تجاری ماست. خب ما به مونیخ پرواز مستقیم ایرانی نداریم، ازهمینرو، چون خطوط تجاری ما به آنجا پرواز ندارند، ما با شرکتهای سوخترسان در فرودگاه مونیخ زمینه قراردادی نداریم، اما در کشور برخی دوستان، همه اینها را که مسائل عادی است و خیلی راحت هم قابل فهم است به یک مسئله ملی تبدیل میکنند. به نظر من لااقل در حد بیبیسی نگاه میکردند و واقعیات را میدیدند. از سه، چهار شرکتی که آنجا بودند اصلا به دو شرکت مراجعه نشده است. موضوع فورا به ارتش آلمان منعکس شد و آنها هم بهدلیل اهمیت حضور ایران موضوع را حل کردند.»
ظریف گفت: «با امید و غرور ملی مردم بازی میکنند، برای منافع سیاسی خودشان. من مثالی میزنم که شما از این هم استفاده کنید؛ چند سال پیش آقای اوباما در سخنرانی در یک مجمع صهیونیستی گفت اگر من میتوانستم یک پیچ و مهره از برنامه هستهای ایران باقی نمیگذاشتم، ولی نمیتوانم. دوستان ما "اگر میتوانستم" و "نمیتوانم" را حذف کردند و نوشتند میخواهم یک پیچ و مهره هم نباشد. چرا این کار را کردند؟ چرا جملهای را که میتوانست برای ایرانیها غرورآفرین باشد به یک جمله توهینآمیز برای ایرانیها تبدیل کردند. ما اینجا نشستهایم که مردم خودمان را تحقیر کنیم؟! اینکه تحقیر من نیست، تحقیر مردم ایران است. اینکه تصویر من را با یک پیت نفت در دست چاپ کنند، تحقیر جواد ظریف نیست، تحقیر مردم ایران است که وزیر خارجهشان اینطوری نشان داده شود. این کار را باید یک روزنامه اسرائیلی بکند نه کسی که ادعای انقلابیگری دارد.»
وزیر امور خارجه در پاسخ به این سوال که پس آن روزنامه هنوز هم کمر شما را به درد میآورد؟، گفت: «(با خنده) نه، دیگر عادت کردهام و کمرم درد نمیگیرد.»
ارسال دیدگاه