در گفت و گو با پانا
بهروز غریب پور: حذف پیک نوروزی حذف تصویر شکنجهگاه از مدرسه است
تهران (پانا) - بهروز غریب پور، نویسنده و کارگردان، اجرای طرح حذف پیک نوروزی را اقدامی درخور توصیف کرد که می تواند اوقات فراغت دانش آموزان را به زمانی بیدغدغه تبدیل کند و تاثیر مطلوبی بر جسم و روان آنها برای ادامه تحصیل بعد از تعطیلات بگذارد.
اجرای طرح حذف پیک نوروزی که چندی پیش اطلاعرسانی شد، میتواند دانشآموزان را از دغدغه تکلیفمحوری در تعطیلات نوروزی رها کند و آنان را به فعالیتهای هنری در ایام عید سوق دهد. این فرصت اگر که با اقدامات درست و مناسبی همراه شود، به رشد و تعالی شخصیتی کودکان و نوجوانان کمک خواهد کرد. بهروز غریب پور نویسنده و کارگردان سینما و تئاتر که سابقه فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را در کارنامه خود دارد و یکی از کارشناسان این حوزه محسوب می شود، معتقد است حذف پیک نوروزی اقدام مثبتی است که راه را بر فعالیت هنری دانشآموزان باز میکند. وی در گفتوگو با پانا راهکارهای دیگری را نیز برای پر کردن بهینه اوقات فراغت دانش آموزان پیشنهاد داده است:
نسبت به حذف پیک نوروزی در آموزش و پرورش چه نظری دارید؟
حذف پیک نوروزی تاثیر بسیار مطلوبی بر اوقات فراغت نوروز دانش آموزان میگذارد. زیرا هر قدر بچهها با آسودگی خیال بیشتری بعد از تعطیلات به مدرسه بروند، تاثیر مطلوبتر این اوقات فراغت ۱۳ روزه را بر جسم و روانشان احساس خواهند کرد. اجرای این طرح فضای مدرسه را از حالت شکنجهگاه در ذهن دانش آموزان در میآورد. اما جایگزینی داستان گویی به جای حل پیک نوروزی میتوانست متنوعتر شود.
چه پیشنهادی برای استفاده بهینه از این فرصت دارید؟
ممکن است عدهای از دانش آموزان علاقهمند به نوشتن داستان نباشند یا قدرت قصهگویی نداشته باشند اما بتوانند یک قطعه موسیقی بسازند یا تابلویی نقاشی کنند و در مجموع یک یا دو روز از وقتشان را به یک کار هنری اختصاص بدهند. قصه خوانی یا قصه گویی یا نگارش آن در ظاهر امری ساده به نظر می رسد اما ممکن است همین اتفاق ساده نیز برای دانشآموزان به دغدغه تبدیل شود. به هر حال به نظرم ایده اولیه حذف پیک نوروزی که فرار از یک سنت دایمی و دغدغه آور است، اقدام مطلوبی است.
به نظر می رسد آموزش و پرورش در سال های اخیر اساسا رویکرد تصویریتری را در علم آموزی اتخاذ کرده است.
من کتابهای درسی را ورق نزدهام و شاید نتوانم در این باره نظر دقیقی داشته باشم؛ اما به طور کلی یک نگرانی وجود دارد: هر قدر فضای مدرسه را سادهتر بگیریم، ممکن است آموزش های اولیه زبانی، ریاضی و مسائل علمی دقیق نادیده گرفته شوند. اینکه نظام آموزشی به طرف تصویر رفته است، امری فوقالعاده است زیرا امروزه ما در جهان تصویر زندگی میکنیم. این گرایش خوب است به شرط آنکه بچهها از ادبیات کلاسیک دلزده نشوند زیرا تصویر همواره قرار است مفهومی را در ذهن دانشآموز زنده کند که پایه های معنایی و محتوایی آن فراهم است.
منظورتان دقیقا چیست؟
با یک تجربه شخصی توضیح میدهم. خود من کتاب مصور «موش و گربه» عبید زاکانی را پیش از آنکه باسواد شوم و به مدرسه بروم، دیده بودم. کتابی با چاپ سنگی لذتبخش و زیبا که در دوران کودکیام وجود داشت و هنوز هم بعد از ساها این کتاب را نه تنها یادم نرفته است، بلکه از زبان آن در بخشی از اپرای حافظ هم استفاده کردم.
جالب است که شما در فیلم سینمایی «اردک لی» هم انتقاداتی به نظام آموزشی سلطهمحور پیش از انقلاب داشتهاید؟
بله؛ در ماجرای «اردک لی» نظام آموزش و پرورش قبل از انقلاب به مثابه شکنجهگاه مورد نقد قرار میگیرد. اما در برخی از مصادیق این وضع متاسفانه هنوز تغییر نکرده است زیرا دانشآموزان هنوز هم ترس مدرسه رفتن در مواردی دارند و معلم به عنوان نیرویی قهار تصویر میشود.
گفت و گو: رکسانا قهقرایی
ارسال دیدگاه