پرستار فداکار فردوسی را بشناسیم؛ طی مسیر ۱۰۰کیلومتری برای رسیدن بر بالین بیماران در بستر افتاده
بیرجند (پانا) - عباسعلی دژبانی، پرستار فداکاری که ۱۷ سال است برای رضای خدا بر بالین بیماران نیازمند حاضر میشود.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، «خدا خیر بدهد آقای دژبانی را، خدا امواتش را بیامرزد» این را خانم جمالی می گوید که چهار سال است به علت سکته مغزی از نعمت راه رفتن محروم شده و حالا زخم بستر گرفته است. عباسعلی دژبانی فرشته نجات این پیرزن ۷۵ ساله است و تعداد دیگری از بیماران در بسترافتاده شهرستانهای فردوس و سرایان.
از سهقلعه تا اسلامیه
پراکندگی جغرافیایی خانههای بیمارانش بسیار زیاد است از روستاهای بخش سهقلعه سرایان گرفته تا باغشهر اسلامیه در حاشیه شهر فردوس. عباسعلی دژبانی هرگاه که بیماران نیاز داشته باشند مسیرهای ده تا صد کیلومتری محل زندگیاش تا محل زندگی بیماران را با خودرو شخصیاش میپیماید تا مرهمی بر زخمشان بگذارد.
« خدمت به بیماران توفیقی است که نصیبم شده» این را خود آقای دژبانی مگوید.
پول دادند دادند، ندادند ندادند
آماری از تعداد بیمارانش ندارد اصرار که میکنم به مغزش فشار می آورد تا خبرنگارانی را که به شنیدن آمار عملکرد مسئولان عادت کردهاند، ناامید نکند .«در سهقلعه ۶ بیمار داشتم که به آنها سر میزدم چهار نفرشان خوب شدند دو نفر هنوز بیمارند» خدمات پرستاریاش هم رایگان است و هم نیست. میگوید برای خدمات پرستاری که میدهم قیمتی تعیین نمی کنم هر چه بدهند، همان است، ندادند هم ندادند؛ خدا عوضش را میدهد. شش بیمار سهقلعهای از همان هایی هستند که « ندادند هم ندادند؛ خدا عوضش را می دهد.»
فرزندان شان عاقبت به خیر شوند
«ترک تحصیل کردم تا کمکدست مادرم باشم برای مراقبت از پدرم که زودتر خوب شود اما آقای دژبانی نگذاشت و با تشویق و حمایت ایشان دوباره تحصیل را شروع کردم. خدا خیرش دهد و فرزندانش عاقبت بخیر شوند.»
امالبنین ۱۳ ساله چند ماهی از غصه پدر، خانهنشین شده بود. دکترها از پدرش قطع امید کرده بودند. عباس، پدر امالبنین دچار ضایعه نخاعی است و زمانی که آقای دژبانی در خانه آنها را در سهقلعه زد و به کمکش رفت به خاطر عفونت زخمهایش بسیاری او را پذیرش نمی کردند.
«یک ماه هر روز صبح و شب فاصله ۸۰ کیلومتری فردوس تا سهقلعه را برای درمان عباس رفتم و آمدم بعد آن ۱۷ ماه هر شب سر زدم و حالا هم شده است دو شب در میان.»
دوستت دارم
علی باقری، ۱۸ ساله است و به دلیل تصادف ۲۱ روز در کما بود حالا با مراقبتهای عباسعلی دژبان دوباره به زندگی بازگشته است. هنوز قدرت تکلمش به طور کامل بهبود نیافته است آنچه از میان صحبتهایش تشخیص می دهم دو کلمه است خطاب به آقای دژبانی: «دوستت دارم...»
تلفن های نیمه شب
«گاهی بعد از ۱۲ شب هم تماس میگیرند.» پاسخ دادن به این تماسها بخشی از کار روزانه پرستاریست که شماره تلفن همراهش در گروهها و کانالهای تلگرامی فردوس و شهرهای اطراف دست به دست میشود. شماره تلفنش را خودش منتشر کرده است. «گاهی نیمه شب ها که تماس میگیرند و حوصله یا توان جواب دادن را ندارم، همسرم میگوید گناه دارند، جواب بده یک بار هم از این تماسهای گاه و بیگاه و رفت و آمدهای من شکایت نکرده است»
روابط خانوادگی با بیماران
« ۱۴ سال است که با یکی از بیماران همسرم که در طبس ساکن است روابط خانوادگی داریم» طیبه محمدپور همسر آقای دژبانی از ارتباط صمیمی همسرش با بیمارانش می گوید که سبب شده هر روز به جمع دوستانشان افزوده شود. او معتقد است آرامش زندگی مشترک ۱۷ سالهاش مدیون دعای خیری است که پشت سر همسرش است.
پرستاری و مهارتهای دیگر
غیر از پرستاری، مسئول امور عمومی مرکز بهداشت باغشهر اسلامیه هم است ۱۷ سال سابقه کار دارد.خدمترسانی به بیماران در بستر افتاده را از ابتدای خدمتش شروع کرده و از سال ۹۰ جدی تر گرفته است. ۱۵ پرستار دانشکده پرستاری دانشگاه آزاد هم حالا به نوبت، در سفرهایش به خانههای بیماران همراهش میشوند تا مهارتهای پرستاری را از او بیاموزند و شاید هم مهارتهای دیگر را.
ارسال دیدگاه