سيدحسن خميني: دوره نگفتنها و نديدنها گذشته است
تهران (پانا) - سيدحسن خميني، يادگار امام معتقد است كه دوره نگفتنها و نديدنها گذشته است و بايد «به طور جد» ضعفها را بازگو كرد و در كنارش اميد را نيز در جامعه زنده نگه داشت.
سیدحسن خمینی در جریان بازدید از خبرگزاری ايسنا با بيان اينكه هيچ سرمايهاي را نبايد با اعتماد معاوضه كرد، اعتماد را معلول «شجاعت» و «صداقت» دانست و گفت: «در مجموعه یک رسانه باید به این دو رکن کلی بهای زیادی داده شود. البته که شجاعت به معنای تهوّر نیست.»
یادگار امام با تأکید بر اینکه شجاعت به معنای «حرکت در مدار اعتدال میان تهور و جبن» است، اظهار کرد: «هر وقت احساس کردید در محاسبات خودتان ضعف قوه نفسانی می گوید که این کار را کنید یا آن کار را نکنید، بدانید ترس وارد ماجرا شده است و این آغاز مرحله ای است که شجاعت از میان میرود.»
وی اعتدال را یکی از شروط اساسی اخلاق دانست و با تاکید بر اینکه باقی ماندن یک رسانه بر مدار اعتماد مردم موضوع بسیار مهمی است، یادآور شد: «رسانههایی را دیدهایم که دهها برابر توانمندی ظاهری دارند اما اعتماد جامعه به آنها از میان رفته است، زیرا از مدار صداقت و شجاعت خارج شدهاند،»
او افزود: «در موضوع عدالت دو تعریف وجود دارد که یکی از ارسطوست که میگوید عدالت به معنای آن است که هر چیزی سر جای خود باشد. یک تعریف دیگر از عدالت هم به معنای «انصاف» نزدیک است؛ اما اینکه عدالت همان انصاف باشد یا نه را میتوان از منظری مورد بررسی قرار داد؛ اما آنچه میخواهم در اینجا به آن اشاره کنم یکی از مباحث مهم اخلاقی است که آن را به عنوان امالقواعد اخلاقی است که از تمدن چین و اندیشه فلسفی متفکران آن تا کلمات حضرت مسیح (ع) و امیرالمومنین (ع) و ائمه(ع) بعد از ایشان تا کسانی که امروز در غرب به فلسفه اخلاق میپردازند روی آن توافق دارند و به نوعی به عنوان میراث بشریت شناخته میشود که برخی به آن «قانون طلایی» میگویند؛ این قانون عبارت است از اینکه «هرچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بسپند و هرچه برای خود نمیپسندی برای دیگران هم نپسند».
سیدحسن خمینی تأکید کرد: «انصاف این است که وقتی کاری میکنید خود را جای همان فرد که برای او کاری میکنید بگذارید. یکی از بزرگان میگوید مدار اخلاقی بودن «خیال است»؛ یعنی خود را جای دیگران قرار دهید، چرا که اگر این کار را نکنیم نمیدانیم آنچه میگوییم در روح و جان طرف مقابل چه تأثیری میگذارد. ما اگر نتوانیم خود را جای دیگران قرار دهیم نمیفهمیم که با حرف مان چگونه آتش به دل شخصی میزنیم یا با گفتن سخنی نیکو او را خوشحال میکنیم.»
سیدحسن خمینی با بیان اینکه «اگر نتوانیم خود را در رفتارهایمان با دیگران، جای آنان بگذاریم اخلاقی زندگی نکردهایم» گفت: «نقطه مقابل خیال که در اخلاق به دلیل آنچه که مطرح کردم اهمیت دارد، توهم است به این معنا که آدمی خود را محور جهان بداند و بگوید هرکس و هر چیزی که به من نزدیک باشد مهم است و برای مثال، اگر شخصی از اطرافیان من به دردی مبتلا شود اهمیت پیدا میکند؛ اما اگر فرد یا افرادی کیلومترها دورتر از من به دردی مبتلا شوند، برای من اهمیتی نداشته باشد که این به معنای دور شدن از اخلاق است.»
یادگار امام تأکید کرد: «برای یک مجموعه رسانهای بسیار مهم است که امیدافزا عمل کند چرا که برای خروج از هر بنبست و بحرانی امید لازم است. برای خروج از هر منجلابی امید لازم است؛ پس امید را در مجموعه رسانهای کشور نباید از دست دهیم که البته این به معنای پمپاژ کردن دروغ در رسانهها نیست، ولی باید این را به خود گوشزد کنیم که ما نمیتوانیم از مرحله فعلی عبور کنیم مگر آنکه نقاط مثبت را افزایش دهیم و البته نقاط منفی را هم ببینیم، بگوییم و درصدد اصلاح آن برآییم.»
سیدحسن خمینی با بیان اینکه یکی از موارد رعایت امید در رسانهها وجود کانونها، نهادها و ساختارهای امیدزا در بطن جامعه است، اظهار کرد: «معتقدم دوره نگفتنها و ندیدنها گذشته است و به طور جد باید ضعف ها را بازگو کرد، اما همه وظیفه داریم امید را در جامعه حفظ کنیم. البته باز هم باید تأکید کرد که امیدواری با خیالبافی متفاوت است.»
وی ادامه داد: «یکی از نقاط مثبت امیدوار بودن و تفاوت آن با خیالبافی این است که خود را پشت پرده خیالبافی گم نمیکنیم و ضعفها را نمیپوشانیم و دروغ را هم مطرح نمیکنیم؛ بلکه تلاش را بر این میگذاریم که اگر انتقاد می کنیم برای امید به بهسازی و بهبود است که چیزی را مطرح کنیم.»
سیدحسن خمینی تأکید کرد: «یکی از مسائل دیگر در بحث امید که من در سالگرد مرحوم آیتالله هاشمی هم به آن اشاره کردم این است که پمپاژ یأس به جامعه هیچ نتیجهای ندارد. یکی از متفکران معاصر میگوید من نمی گویم که «همیشه امیدواران به نتیجه میرسند اما میدانم که مأیوسان هرگز به نتیجه نخواهند رسید». اینکه ما جامعه را به صورت تیره و تار ترسیم کنیم و فضای یأسآلود از آن ارائه دهیم دردی از جامعه دوا نمیکند و سر منشاء مصائب و بحران است.»
وی در پایان تأکید کرد: «البته این موضوع به این معنا نیست که ضعفها را نگوییم؛ اما گفتن ضعف ها و سستی ها برای اینکه همه با هم به سمت برطرف کردن آنها برویم یک امراست که مطلوب و واجب است و در مقابل تبیین اشکالات به صورتی که همه را به این نتیجه برساند که هیچ راه نجاتی نیست، یک امر دیگر است و باطل است؛ باید به گونهای امیدوارانه مشکلات را مطرح کنیم تا برای مرتفع کردن آنها آماده شویم.»
ارسال دیدگاه