يادداشت رضا آشفته منتقد سينما و تئاتر درباره نمايش «بللافیگورا»
روابط انسانی امروز از در حال خروج از حالت نرمال خویش است
تهران (پانا) - رضا آشفته منتقد سينما و تئاتر در یادداشتی به نقد و بررسی نمایش «بللافیگورا» آخرین اثر سروش طاهری درمقام کارگردان پرداخته است.
متن این یادداشت بدین شرح است:
باید گفت که نقد درست یک اثر، نیازمند زمانی برای درنگ و تأمل در آن است، اما با این حال مسائلی که در آخرین ساختۀ سروش طاهری در مقام کارگردان، روی صحنۀ تئاتر به نمایش گذاشته می شود، مسائلی متمرکز بر روی روابط زناشویی در سطح متوسط جامعه است.
«بلافیگورا» با وجود این که توسط «یاسمینا رضا» در کشور فرانسه به نگارش درآمده و به نوعی مرتبط با فرهنگ آن هاست، در عین حال با روابط موجود در جامعۀ امروز ایران بی ارتباط نیست و مخاطب ایرانی این اثر نیز، با مسائلی که در آن مطرح شده است، درگیر است و روابطی از این دست را در زندگی خود و اطرافیان خود دارد.
انتخاب یک متن خوب برای اجرای یک اثر نمایشی، یکی از مشخصه هایی است که می تواند اجرای اثر از متن را به اجرایی بارز مبدل سازد و این امر به این دلیل است که زاویۀ اجرای یک اثر نمایشی می تواند مخاطب اثر را تحت تأثیر خویش قرار دهد.
گذشته از موضوعات مطرح شده، موفقیتی در «بللافیگورا» وجود دارد که به نظرم، بخش مهمی از آن به انتخاب درست بازیگر باز می گردد که می توان به انتخاب «سوسن مقصودلو» به عنوان شاخص ترین این چهره ها اشاره کرده و بخشی دیگر از آن کمدی موجود در اثر است که طنز جاری در آن جریان «بللافیگورا» را پیش می برد و در نهایت می توان گفت که هر یک از عوامل موجود در این اثر نمایشی، تا اندازه ای سهم در موفقیت اثر دارند.
چیدمان صحنه و دکور در «بللافیگورا» که به جرأت می توان از آن با عنوان بازی دکور یاد کرد، بخش هایی از اجرا را تحت الشعاع قرار می دهد و باید گفت که بخش های از این اثر، به لحاظ تصویر سازی و ترکیب بندی، با درخشش دکور از بین می رود، حال آن که شاید بتوان گفت دکور موجود در این نمایش، هنوز آن گونه که باید کارایی لازم را ندارد و می شد بهتر از این نیز دکور را در خدمت اجرای یک اثر نمایشی قرار داد.
به زعم نگارنده، مهم ترین عاملی که می تواند اجرای این اثر را با کندی هایی در ریتم مواجه کند و یا مخاطب را در ایجاد فضای ذهنی داستان اثر، با مشکل مواجه سازد، دکور این نمایش است.
نمایش «بللافیگورا» وضعیت های خوب بسیار زیادی را در خود دارد و می توان از بازی درخشان سوسن مقصودلو، که در عین وجود مسائل حاشیه ای این زن و روز تولد او وجود دارد و برای مخاطب برجسته به نظر می رسد، به درستی به ایفای نقش می پردازد، به عنوان یکی از نقاط قوت اثر یاد کرد که در کام نگارنده خوش نشسته است.
«بللافیگورا» می کوشد تا مخاطب خود را متوجه ساحتی دیگر از زندگی کند و از اشاراتی که شخصیت موجود در اثر، با بازی سوسن مقصودلو، به شوهر مرحومش دارد و یا به کار بردن عباراتی چون یک انسان بالدار در زندگی او و در نهایت درخش یک ستارۀ دنباله دار در انتهای نمایش، می توان به عنوان درخشان ترین نقاط این اثر نمایشی یاد کرد.
نمادهای موجود در «بللافیگورا» به مفاهیمی که در تلاش است آن ها را به مخاطب خویش برساند، بسیار نزدیک است و اثر در روایت، به گونه ای عمل کرده است که می توان گفت مفاهیم موجود را در فهم رگه هایی از یک تراژدی توأم با کمدی، در اختیار مخاطب خویش می گذارد و درنهایت نیز مخاطب به این موضوع پی خواهد برد.
«بللافیگورا» را می توان نمایشی پیرامون مسائل روز زندگی مردم، و نه طبقات پائین جامعه، دانسته و می توان از اثر به عنوان یک پیشنهاد برای بهبود روابط میان افراد یاد کرد، حال آن روابط انسانی امروز از در حال خروج از حالت نرمال خویش است و در این میان، اجرای «بللافیگورا» پیشنهادی جذاب برای تمامی مخاطبان تئاتر و به ویژه قشر متوسط جامعه است.
ارسال دیدگاه