دانشآموز قهرمان مسابقات پارادو و میدانی کشور در گفتگو با پانا:
میخواهم مربی دانشآموزان معلول شوم
زهرا ذبیحی دانشآموز قهرمان مسابقات پارا دو و میدانی کشور گفت: «میخواهم برای ورود به دانشگاه تغییر رشته دهم و تربیتبدنی بخوانم تا در آینده مربی ورزش دانشآموزان معلول شوم.»
زهرا ذبیحی اهل روستای دازمیرکنده، دانشآموز رشته گرافیک مقطع پیشدانشگاهی هنرستان راهیان نور شهر ساری است که از زمان تولد به میلو مننگسل که یک نوع بیماری ضایع نخاعی است، مبتلاست. فرزند نخست یک خانواده پنج نفره است و تا کنون دو بار مقام نخست مسابقات کشوری پرتاب نیزه را به دست آورده و در آذرماه سال جاری نیز نماینده نوجوانان ایران در مسابقات پارا آسیایی است.
زهرا از دوازده سالگی در رشته پرتاب نیزه فعالیت میکند و بیش از یک سال است که به صورت حرفهای به این ورزش میپردازد؛ به گفته خودش به دلیل اینکه حضور در رسته نوجوانان محدودیت سنی ۱۴ تا ۱۷ سالگی دارد، تا پیش از آن نمیتوانسته به صورت رسمی در مسابقات نوجوانان شرکت کند.
ذبیحی در گفتگو با خبرنگار پانا-مازندران، شروع فعالیت ورزشیاش در سطح کشوری را به مسابقات استعدادیابی نوجوانان معلول که سال ۹۱ در مشهد برگزار شد، نسبت داد و گفت: «در این مسابقات شرکت کردم اما از آنجایی که از طرف فدراسیون ورزشهای جانبازان و معلولین به من اعلام نشد که به دلیل محدودیت سنی نمیتوانم در این دوره شرکت کنم چون زیر ۱۴ سال بودم، با وجود اینکه مقام نخست را کسب کردم به حساب نیامد و نفر دوم را اول اعلام کردند. البته قرار بود بعد از برگشتن به ساری از من قدردانی شود که برگشتم و هیچ اتفاقی نیفتاد.»
زهرا ذبیحی تجربهای که در مسابقات مشهد از سر گذراند را تلخ خواند و گفت: «بعد از این اتفاق بیشتر از یک سال از ورزش کناره گرفتم اما مادرم از من خواست که دوباره شروع کنم و زمان را از دست ندهم؛ هرچند کسی سراغم را نگرفت و تنها دوباره در اردیبهشت سال ۹۶ زمان مسابقات انتخابی پاراآسیایی به سراغم آمدند.»
وی معترض است که فدراسیون نه مربی برایش در نظر گرفت و نه حمایتی کرد و حتی حکم قهرمانیاش را به سرپرست گروه دادند و زمانی که خواب بود کنار تختش گذاشتند بدون هیچ برنامهای و مراسمی.
ذبیحی از نحوه برخورد کادر مدرسه اعلام رضایت کرد و گفت: «مدیر مدرسه و کادر آموزشی در ابتدای فعالیت من، از آن باخبر نبودند چون خودم مطرح نکردم. میترسیدم که حائز رتبه نشوم زیرا هدفم فقط پارالمیپیک بود. اما با حرف پدرم که معتقد بود حاشا کردن ممکن است کِبر تلقی شود، مدیر و کادر آموزشی مدرسه را در جریان گذاشتم و آنها هم همکاری و حمایت کردند. از آنجایی که آذرماه برای حضور در مسابقات پارا دوومیدانی به امارات اعزام میشویم، از این ماه به مدرسه نمیروم و تمرین میکنم و دو اردو هم در آبانماه داریم. مدیر مدرسهام به من اطمینان داد که پس از برگشتن از مسابقات، عقب ماندن از درسها را برایم جبران کند.»
ذبیحی گفت: «سال گذشته نیز مقام نخست مسابقات کشوری برای اعزام به مسابقات پاراآسیایی را کسب کردم اما به دلیلی که هنوز بر ما معلوم نشده، اعزام نشدم و علیرغم پیگیریهای زیاد مادرم و نامهنگاریهای خانم سکاکیان نایبرییس هیئت جانبازان و معلولین نتوانستم در آن مسابقات شرکت کنم.»
زهرا ترجیح میدهد با تغییر رشته وارد رشته تربیت بدنی در دانشگاه شود و به تربیت دانشآموزان با نیازهای ویژه بپردازد و به آنان انگیزه و پشتکار بیاموزد و با آنها پایداری در مسیر پیشرو را تمرین کند تا به هدف نهاییشان برسند.
او در مورد تمرین ورزشیاش گفت: «هر روز نزدیک به چهارساعت در خانه همچنین و روزهای فرد در باشگاه تمرین میکنم اما چهارساعت تمرینم در طول روز مداوم نیست و در میان آن چند ساعت درس میخوانم و دوباره تمرین میکنم.»
دانشآموز قهرمان مسابقات پارا دو و میدانی کشور دلش میخواهد وسایل تمرین رشتهی موردعلاقهاش چه در خانه چه در محل تمرینش که باشگاه شهید متقی است، با نظر و حمایت مسئولین فراهم شود.
هزینههای زیاد ورزش و درمان زهرا، ما را دلسرد نکرد
اکرمالسادات قربانی مادر زهرا ذبیحی تلنگر اولیه برای فعالیت دخترش در یک رشته را به یک مهندس کشاورزی نسبت داد و گفت: «داستان سرگذشت هلن کلر را برایمان تعریف کرد و به ما پیشنهاد داد که برای تقویت روابط اجتماعی زهرا او را وارد محیطهایی جز خانه و محل درمانش کنیم و از آنجایی که زهرا در سمت چپ بدنش احساس ضعف شدید دارد و فشار زیادی به سمت راست بدنش وارد میشود که قبل از شروع ورزش باعث قوز کمرش شد، رشته پرتاب نیزه را انتخاب کردیم تا کشش دستهایش باعث برطرف شدن قوز کمرش شود.»
قربانی در طول شبانهروز هشت ساعت از وقتش را با زهرا میگذراند؛ بیشتر از دو فرزند دیگرش. وی به هزینههای پیشروی خانوادهاش نیز اشاره کرد و گفت: «موقعیت فرزندانی مثل زهرا هم هزینه و هم وقت خانواده را میطلبد. هر روز نیاز به فیزیوتراپی و آبدرمانی دارد در حالی که هیچ بیمهای آن را پوشش نمیدهد حتی بیمه عمر. از طرفی هزینهی رفت و آمدش از روستا تا شهر زیاد است و به دلیل اینکه تعادل کامل ندارد من یا پدرش حتمن باید همراهش باشیم. توقع داشتم که بعد از دو مقام نخست کشوری دخترم، توجه بیشتری نشان دهند اما تنها با پیگیری ماست که کار پیش میرود، دستکم برای آشنایی این دست ورزشکاران دانشآموز با مسئولین و ایجاد انگیزه بیشتر در آنها نشستی با آنها ترتیب دهند.»
اکرمالسادات قربانی ضمن آنکه قدردان محبت و توجه نائبرییس هیئت جانبازان و معلولین است که با پیگیری برای زهرا مربی بدنسازی در نظر گرفت، گفت: «هرچند با صرف هزینه برای ورزش و درمان زهرا فشار مالی زیادی به خانواده وارد میشود اما حاضر نیستیم موفقیتهای زهرا را نادیده بگیریم و پا پس بکشیم. در کنار آن از سازمانهای وابسته به ورزش یا بهزیستی انتظار حمایت بیشتری داریم. حمایت آنها کمک به ما نیست بلکه کمک به فرزندان بااستعداد است. اگر کسی صدای ما را میشنود، آیندهی این بچهها را دریابد.»
دختر من سربلندتر از فرزندان مرفه است
محمدرضا ذبیحی پدر زهرا ذبیحی که یک کشاورز است، معتقد است که دست فرزند او که یک کشاورززاده است، پُرتر از دست خیلی از بچههایی است که پدران با سمتهای شغلی بالا دارند.
ذبیحی که به گفتهی همسرش سالهاست برای تأمین هزینههای خانواده و بخصوص زهرا شبانهروز تلاش میکند، گفت: «از آنجایی که بیماری زهرا تحت پوشش هیچ بیمهای نیست، خودم را بیمه عمر کردم تا روزی که خودم نبودم که از فرزندم حمایت مالی کنم، منبع مالیای باشد که به دادش برسد.»
ذبیحی امیدوار است که با نظر و نگاه ویژهی مسئولین ورزش کشور به موقعیت دخترش، راه او هموارتر و خیال خانوادهاش راحتتر شود.
ارسال دیدگاه