همزمان با هشتم محرم
بزرگترین تعزیه میدانی، در شمالی ترین نقطه استان اصفهان برگزار می شود
بزرگترین آیین سنتی و مذهبی پاسداشت محرم، همزمان با عصر هشتم و یازدهم محرم در شهر تاریخی نوش آباد، شمالی ترین نقطه استان اصفهان برگزار می شود.
به گزارش پانا کاشان، قریب یک قرن است که شهروندان نوش آباد با برگزاری آیین خیمه کوبی در عصر هشتم محرم، ورود قافله حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را به کربلا بازآفرینی می کنند کهحدود دو هزار هنرمند در قالب دو کاروان «اولیا» و «اشقیا» و فرشتگان برگزار میشود .
در آغاز این مراسم، جماعت سبزپوش، سوار بر اسب و شتر در نقش «اولیا» به حرکت در میآیند. در میانه راه جماعت «اشقیا» با تجهیزات و نفرات بیشتر راه را بر کاروان حسین (ع) میبندند و آنها را به ناحیهای بیابانی رهنمون میکنند .
هر کاروان به وسیله پرچمهایی برافراشته از هم مشخص شده و هرکدام نیز با نوعی از دستههای موزیک همراه میشوند و خیمه ها در طول مسیر کاروان در طبقهایی که با پارچه سبز پوشیده شده توسط کودکانی که لباس فرشتگان پوشیده اند، حمل میشود .
کاروان شبیهخوانان، مسیر خیابان اصلی شهر را به طرف ضلع غربی امامزاده محمد (ع) نوشآباد طی میکنند تا به جایگاه مخصوص خیمههای حسینی میرسند و آنگاه هر یک از شبیهخوانان با رجزخوانی، خیمهای را برپا میکنند .
ترتیب خیمهها نیز به این شکل است که بر بالای یک بلندی، خیمههای حسینی به شکل نیمدایره قرار دارد و در دیگر سو در کنار نهر علقمه، خیمههای اشقیا برپا میشود .
آیین خیمهکوبی، روز هشتم محرم در واقع مقدمهای برای مراسم «خیمه برداری » عصر یازدهم محرم است که در فضایی به وسعت ۳۰ هکتار و در سه مرحله اجرا می شود.
آغاز این آئین، تعزیه شهادت حضرت حسین بن علی (ع) است و بعد از آن لشگریان یزید آنان که سواره اند پیکر شهدا را به زیر سم اسبان خود گرفته و آنان که پیاده اند با نیزه و سنگ بر پیکر شهدا می تازند و خیمه ها را به آتش می کشند .
مرحله سوم مراسم خیمه برداری آن هنگام است که آتش خیمه ها می نشیند، جماعتی که سر و روی خود را با پارچه سیاه پوشانده اند و تکه هایی از چوب نی را از بالای سر برهم می زنند و به میدان می آیند که حماسه زنان بنی اسد را باز آفرینی می کنند که چون بی وفایی مردان را دیدند به یاری میهمان کربلا آمدند .
عصر یازدهم محرم میرسند، حماسه رویارویی حق بر باطل را با شیواترین تصویر به قضاوت نسلها و عصرها میگذارند تا مباد آنکه این شعله خاموش شود
یادداشت از : سید جلال جلیلی
ارسال دیدگاه