*اکبرمختاری
بررسی احتمال وقوع جنگ میان آمریکا و کره شمالی
دولت ها به عنوان بازیگر اصلی و مهم ترین بازیگران نظام بین الملل با تحول در میزان مقدورات داخلی و محذورات بین المللی خویش، استراتژی خود را نیز درعرصه سیاست خارجی متحول می سازند. دولت هایی می توانند برتری نظامی خویش را به فرصت تبدیل نمایند که درک درست و منطقی از نظام بین الملل داشته باشند. کره شمالی بعنوان کشوری با قابلیت ساخت بمب اتمی از دهه نود میلادی خود را بعنوان بازیگری چالش انگیز و تجدیدنظر طلب در عرصه بین المللی مطرح ساخته است.
این کشور از ابتدا دهه نود میلادی با ایالات متحده وضعیتی متعارض را در پیش گرفته است. وضعیتی که برامده از قدرت موشکی و آزمایش های پی در پی موشکی و دست یابی این کشور به بمب اتمی بوده است. مداقه در مورد قدرت های اتمی جهان پس از پایان جنگ جهانی دوم نشان می دهد که ایالات متحده هیچ قدرت اتمی در تعارض با منافع حیاتی خویش را در هیچ نقطه ای از جهان تحمل نخواهد کرد و رقابت ابرقدرتی به نام شوروی سابق در این حوزه با آمریکا نیز سبب شکل گیری مفهوم و تئوری سیاسی عمیقی به نام بازدارندگی هسته ای شد که با فروپاشی شوروی تاحدود زیادی مفهوم آن با تحول روبرو گردید.
یکی از سوالاتی که این روزها در عرصه بین الملل اهمیت خاص یافته است در این بابست که آیا تعارض منافع کره شمالی و ایالات متحده سبب جنگ میان آنها خواهد شد؟
و سوال دیگر این است که چراتاکنون چنین اتفاقی نیفتاده است؟ ودر نهایت با بالاگرفتن جنگ کلامی میان رهبران کره شمالی و آمریکا چه سناریو یا سناریوهایی میان کره شمالی و آمریکا محتمل ترست؟
اینها سوالات مهمی است که نگارنده مطلب در پی پاسخ به آنها می باشد. برای پاسخ ابتدا باید درک درستی از کره شمالی داشت. این کشور از نزدیک ترین همسایگان قدرت بزرگی به نام چین است. موقعیت جغرافیایی کره شمالی به دلیل نزدیکی به یکی از تاثیر گذارترین کشورهای جهان هر کشوری را در قبال نوع و چگونگی برخورد با این کشور با تامل و اندیشه روبرو می نماید. از اواخر دهه هشتاد میلادی کره شمالی برنامه هسته ای خویش با هدف رسیدن به بمب اتمی را آغاز کرد و نگرانی ها نسبت به دستیابی احتمالی این کشور به بمب اتمی و موشک های بالستیک با قابلیت حمل کلاهک اتمی، سبب فشار جدی براین کشور با هدف متوقف نمودن برنامه های موشکی اش گردید. فشارهایی که منجر به شکل گیری توافق "چهارچوب مقرر "در سال ۱۹۹۴ در ژنو گردید.
طبق این توافق میان کره شمالی و امریکا مقرر گردید که کره شمالی توسعه برنامه موشک های بالستیک با قابلیت حمل کلاهک هسته ای را متوقف نماید.در سال ۱۹۹۹ بار دیگر این کشور ازمایش موشک های بالستیک خویش را از سر گرفت لیکن دولت کلینتون با در پیش گرفتن سیاست دیپلماسی چندجانبه کوشید از خطر کره شمالی برای امریکا و همسایگان متحد خویش در شبه جزیره کره بکاهد.در سال ۲۰۰۲ جورج دبلیو بوش با قراردادن نام کره شمالی ذیل محور شرارت توجه جامعه جهانی را بار دیگر به این کشور جلب کرد.
توجه ویژه نومحافطه کاران در دوران بوش به عراق ومشکلات پس از اشغال این کشور از اولویت برخورد با کره شمالی در سیاست خارجی جرج دبلیو کاست.با آمدن دونالد ترامپ و ادبیات جنگ طلبانه نسبت به کره شمالی و تغییر در کادر رهبری کره شمالی و نشستن جوانی کم تجربه بر اریکه قدرت در این کشور باردیگر شاهد تصاعد بحران در شبه جزیره کره هستیم.
تصاعد بحران فعلی تا جایی پیش رفته است که رهبران این کشور از حمله به جزیره گوام سخن میگویند جزیره ای در اقیانوس ارام و در نزدیکی فیلیپین و اندونزی که تعداد بالایی از نیروهای استراتژیک نظامی آمریکا در آنجا حضور دارند.
ادبیات تند ترامپ و کیم جونگ اون نسبت به یکدیگر نخبگان سیاسی در آمریکا و آسیا را نگران کرده است.به نحوی که بسیاری از شکل گیری جنگ هسته ای هراس دارند.کره شمالی بارها در خطر حمله نظامی آمریکا بوده است لیکن داشتن بمب های اتمی و هیدروژنی که برخی کارشناسان تعداد حدودی آن را پنج عدد ارزیابی کرده اند مانع تخاصم نهایی گردیده است چرا که حمله پیشدستانه امریکا می تواند تلافی جبران ناپذیری بهمراه داشته باشد. اگر ادعای رهبران کره شمالی مبنی بر رسیدن برد موشک های بالستیک این کشور به ایالاتی از آمریکا درست باشد بر هزینه های احتمالی تخاصم احتمالی می افزاید.
چه مثبت بنگریم، چه منفی، بمب اتمی برای کره شمالی سبب بازدارندگی هسته ای گردیده است.بازدارندگی که به قیمت مرگ بیش از دو میلیون نفر بدلیل گرسنگی،طی بیست سال اخیر در این کشور تمام شده است.درمجموع اگر حمله نابخردانه ای از سوی دولت کره شمالی به جزیره گوام و منافع حیاتی امریکا در این جزیره صورت گیرد امریکا واکنش نظامی تلافی جویانه خواهد داشت.واکنشی که می تواند ساقط کننده بازدارندگی محدود هسته ای کره شمالی باشد.
بنابراین طبق مولفه های بیان شده، احتمال حمله به گوام از سوی کره شمالی را می توان تا حدود زیادی بلوف سیاسی قلمداد کرد.درنهایت نگارنده محتمل ترین سناریو میان کره شمالی و آمریکا را با توجه به گزاره های موجود " در جعبه قراردادن هرچه بیشتر کره شمالی توسط امریکا می داند جعبه ای دربسته که نفس اقتصادی کره شمالی را هرچه بیشتر می گیرد" و با منزوی ساختن هرچه بیشتر این کشور راهی برای پذیرش خواست های حداقلی طرف مقابل با هدف بقای حاکمان و رژیم کره شمالی باقی نمی گذارد.
*کارشناس مسائل آمریکا
ارسال دیدگاه