بابک چمن آرا:

آموزش وپرورش یکی از منافذ قدرتمند فرهنگسازی در قانون کپی رایت است

بابک چمن آرا با اشاره به اینکه رعایت قانون کپی رایت روبه نابودی است درخصوص نقش آموزش و پرورش گفت: من فکر می کنم آموزش و پرورش یکی از منافذ قدرتمند آموزش این قانون است، ما نه تنها می توانیم این قانون را به صورت یک قانون اجتماعی و مدنی توضیح دهیم بلکه می توانیم در فرهنگ مان آن را نهادینه کنیم.

کد مطلب: ۶۰۱۵۰۸
لینک کوتاه کپی شد

بابک چمن آرا مدیر مرکز موسیقی بتهوون و رئیس هیات مدیره مجمع صنفی ناشران آثار شنیداری و موسیقی در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی پانا، گفت: من تمام این مدت چه به عنوان ناشر و تهیه کننده و چه به عنوان رئیس هیئت مدیره مجمع صنفی خودمان صحبت که می کنم می گویم مشکل اصلی در عدم رعایت کپی رایت و حقوق مولف و ناشر در فرهنگسازی و این است که مردم واقعا نمی دانند چه چیز را باید رعایت کنند و یکسری هم که فکر می کنند می دانند عنوان می کنند که قانون آن وجود ندارد درصورتی که قانون آن در سال ۴۷ تثبیت شده و سال ۴۹ مکمل آن آمد و در مجلس آقای حداد عادل و در دوره ایشان به روز شده و قانون آن وجود دارد اما اجرا نمی شود یا نمی دانند چگونه باید اجرا کنند.

وی افزود: ما قاعدتا چهار تا کانال داریم برای اینکه بتوانیم فرهنگسازی کنیم یکی از آن ها خود محصولات است که به نظر من همکارهای من در سطح خیلی کم دارند آن را انجام می دهند، یکی صدا و سیماست که خود صدا و سیما بزرگ ترین ناقض حقوق مولفین است و بنابراین از آن ها هم امیدی نیست. چون اگر الان بخواهد یک ووله و یک خبر نشان بدهد سه دقیقه بعد در همان اولین تیتزر تبلیغاتی یا تیتراژی که می آید موسیقی من یا یکی از همکاران من را دارد استفاده می کند، پس فاتحه آن جا هم خوانده است. می ماند سه راه دیگر یکی مطبوعات و خبرگزاری ها هستند که شما فقط می توانید بیایید با هر آرتیستی که صحبت می کنید؛ مجسمه ساز، نقاش، خوشنویس، نوازنده، خواننده، سینمایی و ... یک سوال بپرسید که شما کپی رایت را می شناسید یا خیر؟ اگر می دانست ادامه اش بدهید و اگر نمی دانست راهنمایی اش کنید باید صحبت در مورد این موضوع اینقدر تکرار شود تا حدی که آدم ها دیگر از شنیدنش بدشان بیاید.

مدیر مرکز موسیقی بتهوون تصریح کرد: یک راه دیگر آموزش و پرورش است، ما در نظام آموزشی مان اصلا آموزش موسیقی نداریم که این خود فاجعه ست، حالا شاید مدارس غیرانتفاعی چهارتا ساز یا یک ارگ آموزش دهند ولی در سیستم دولتی حتی آن را هم نداریم. حال حداقل در کلاس نقاشی که برای بچه ها می گذاریم و زنگ نقاشی ای که برپا می شود می توانیم شیوه استفاده و حقوق هنر و فرهنگ استفاده از آثار هنری و ... را آموزش دهیم تا آدم ها بیاموزند اگر کتاب یا یک آلبوم موسیقی خریداری می کنند صاحب آن نشده اند فقط همان یک عدد را دارند و فقط هم همان را می توانند گوش کنند. نه می توانیم برای دوستمان کپی کنیم و نه می توانیم سلکشن کنیم و نه بر روی گوشی همراه مان قرار دهیم و نه در فیلم مستندمان استفاده کنیم. به نظر من اینها چیزهایی است که در حال نابود شدن است ولی بالاخره می شود از یک جایی به آن ورود کرد. من فکر می کنم آموزش و پرورش یکی از منافذ قدرتمند این آموزش است.

چمن آرا در مورد چهارمین راه تصریح کرد: شیوه و راه دیگری هم که وجود دارد و می شود از طریق آن به این وضعیت سروسامان داد این است که ما در جامعه ای مذهبی زندگی می کنیم و در کشورمان اعتقادات دینی بسیار قوی است؛ این مسئله قانون کپی رایت اگر از این نظر هم دیده شود واقعا می تواند کمک کننده باشد. ما این واقعیت را می توانیم از طریق صحبت کردن با مراجع توضیح دهیم و راه کارش را پیدا کنیم که عوام توجیه شوند که این کار عین سرقت است. این بسیار می تواند در جامعه ای که ادم ها اعتقادات مذهبی دارند تاثیر داشته باشد. وقتی که این مشکل مان و این واقعیت را برای آقایان توضیح دهیم آن ها قطعا متوجه می شوند و در ادامه به ما کمک خواهند کرد. حالا این مسئله که موسیقی باشد یا نباشد این اختلاف نظر میان آن ها وجود دارد، آن بخشی که جزو موافقین موسیقی هستند و حتی آن هایی که مخالف موسیقی هستند اگر اینگونه نگاه کنند که عده ای دارند از این طریق معاش می کنند و این مشکلی که به وجود آمده دارد معاش یک تعداد افراد را تباه می کند و حق شان پایمال می شود به طور جدی تر به آن نگاه خواهند کرد، به این شیوه نیز ما می توانیم راهی داشته باشیم که این مشکل را برطرف کنیم.

وی ادامه داد: ما نه تنها می توانیم این قانون رعایت حق مولف را به صورت یک قانون اجتماعی و مدنی توضیح دهیم بلکه می توانیم در فرهنگ مان آن را نهادینه کنیم. من خاطرم هست که اگر مادرم برایم قصه گفته در پایان آن گفته که پدرش این قصه را برایش تعریف کرده، اگر مادر بزرگ من قصه ای برایم تعریف کرده گفته برگرفته از کجا بوده و این نشان از این دارد که ما باید همه جا عنوان کنیم که هر اثری از کجا گرفته شده و صاحب آن کسی غیر از خودمان است. ما در فرهنگ مان این قضیه را داشتیم، ما وقتی یک آیه و حدیث را بیان می کنیم حتما می گوییم که از کجاست پس در روزمره مان هم می توانیم این را رعایت کنیم. یک آهنگ، نمایشنامه، شعر، نقاشی و ... هرکدام یک صاحب دارد که باید حق و حقوقش رعایت شود.

رئیس هیات مدیره مجمع صنفی ناشران آثار شنیداری و موسیقی خاطر نشان کرد: آموزش به کودکان نقش به سزایی دارد، چطور در یک انیمیشین وقتی می خواهند راننده را مجبور کنند که کمربند ایمنی را ببندد بچه به پدرش می گوید بابا کمربند ببند، حال بابا می خواهد برود کنسرت شجریان ولی اگر بچه بخواهد برود کنسرت دیگری پدر نمی تواند تصمیم دیگری بگیرد، پس این نشان می دهد که فرهنگسازی می شود از سوی بچه به خانواده انتقال پیدا بکند، اگر به بچه آموزش داده شود که دانلود کردن دزدی محسوب می شود او جلوی پدرش را در این کار می گیرد، پس می توان از همین راه وارد شد و این فرهنگ سازی را از سوی آموزش به کودکان تقویت کرد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار