حاشیه های حضور رئیس بنیاد حفظ آثار در قم
شعری که اشک سردار را در آورد/ گلایه مادر شهید زین الدین از یک فیلم
حضور رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس در قم علاوه بر برنامه های پیش بینی شده، حاشیه های درخور توجهی نیز با خود داشت.
به گزارش پانا از قم، سردار بسیجی سرتیپ دکتر بهمن کارگر در حاشیه نخستین دوره آموزشی بصیرتی مدیران کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان های سراسر کشور در قم، به انجام دیدارهایی با مقام های استان و پیگیری مسائلی از جمله مرکز فرهنگی انقلاب و دفاع مقدس قم و ... نمود.
همچنین بازدید از ضریح جدید حرمین عسکریین(ع)، نشست خبری، نشست با فرماندهان نیروهای مسلح استان، حضور در حرم حضرت معصومه(س) و دیدار با خانواده های معظم شهدا بخش های دیگری از برنامه های سردار کارگر را در قم تشکیل می داد.
تقدیر سردار از برنامه تلویزیونی از لاک جیغ تا خدا
سردار دکتر کارگر در برخی برنامه های خود از جمله نشست خبری، دیدار با فرماندهان نیروهای مسلح استان و ... مکررا برنامه تلویزیونی "از لاک جیغ تا خدا" را مثال می زد و می گفت: در این برنامه دخترانی که حجاب کامل نداشته اما پس از مدتی چادر را به عنوان حجاب برتر خود انتخاب نکرده اند، اذعان می کنند که دو عامل سبب تحول روحی در آنان شده یکی زیارت مشهدالرضا(ع) و دیگری حضور در اردوهای راهیان نور.
سردار می گفت: حقیقتا جای جای سرزمین های یادمانی راهیان نور محل ریخته شدن خون شهداست و خود، سبب هدایتگری افراد است و لذا نباید مثل قیف وارونه باشد بلکه همه بیایند تا تحت تاثیر هدایت خون شهدا قرار بگیرند.
خاطره از حضور در نخستین برنامه خندوانه/بیشترین خنده ها را در جبهه داشتیم
نکته دیگری که در بیانات سردار کارگر در برخی محافل و برنامه ها و جلسات مشهود بود، مثالی بود که از حضورش در اولین برنامه از نخستین مجموعه خندوانه می زد؛ سردار می گفت: در آن برنامه گفتم که همانگونه که رزمندگان اسلام بیشترین تهجدها، عبادت ها، همدلی ها و... را در جبهه ها داشتند، بیشترین و موثرترین خنده های آنان نیز در همین دوران بود و نباید فکر کنیم جبهه ها و یا سرزمین های راهیان نور، فضاهای سرد و بیروح و غیرقابل تحمل اند بلکه محیط هایی توام با جهاد، تلاش و نشاط معنوی هستند و در اردوهای راهیان نور حتما باید به این نکته توجه کنیم.
دیدار با خانواده شهیدان مهدی و مجید زین الدین
یکی از برنامه های رئیس بنیاد حفظ آثار، دیدار با خانواده شهیدان مهدی و مجید زین الدین بود. در این دیدار یاد خاطرات نخستین روزهای آشنایی سردار با شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر ۱۷ تازه شد. سردار کارگر می گفت: "شهید حسن باقری بود که مرا با آقا مهدی آشنا کرد. شهید زین الدین از جمله فرماندهان تحصیلکرده دوران دفاع مقدس بود که دوره اطلاعات جنگ را نزد فرماندهان ارتش گذرانده بود و علیرغم سن کم، حقیقتا به خوبی از پس شناسایی و اطلاعات در عملیات های دفاع مقدس بر می آمد."
به گفته سردار کارگر، این شهید عزیز همچون برخی فرماندهان، به جای اینکه در مقر فرماندهی بنشیند و به نیروها دستور پیشروی بدهد، خودش جلوتر می رفت، منطقه را شناسایی می کرد و سپس به نیروها می گفت: بیایید!
بانو "زینت اسلام دوست" مادر بزرگوار شهید زین الدین نیز در ابتدای کلام خود زبان به گلایه گشود و گفت: تعجب می کنم از اینکه این همه انس و ارادت بین آقا مهدی و شهید حسن باقری وجود داشت اما در سریال "آخرین روزهای زمستان" درباره شهید باقری حتی یک لحظه هم یادی از فرزند شهیدم نشد.
شنیدن خاطرات دست اول سردار کارگر از شهید مهدی زین الدین و گفتگوهای مادر، خواهر و دختر آقا مهدی، لحظات نابی را رقم زد به گونه ای که زمان دیدار حدود دو ساعت به طول انجامید و اینجا بود که خواهرزاده کوچک شهید زین الدین با زبان شیرین خود موقع رفتن سردار گفت: "چقدر زیاد موندین!!؟" و البته سردار هم پاسخ داد: حرف راست را باید از این بچه ها شنید!
دیدار با پدر شهید مدافع حرم حجت الاسلام مالامیری
گپ و گفت صمیمی و دوستانه سردار کارگر با حجت الاسلام احمد مالامیری پدر شهید حجت الاسلام محمدمهدی مالامیری نخستین روحانی شهید مدافع حرم در سوریه، نیز شنیدنی بود.
پدر، خاطرات خود را از رفتن محمدمهدی به سوریه در قالب رزم و تبلیغ بیان می کرد و سردار هم راز تربیت اینگونه فرزندان را از وی جویا می شد. رزق حلال و عمل به دستورات دینی بخصوص مطالعه کتاب حلیة المتقین علامه مجلسی پاسخ هایی بود که این پدر بزرگوار می داد و البته سردار هم تاکید کرد گروه هایی بیایند و در مورد سبک زندگی اسلامی با این خانواده معظم شهید گفتگو و کتاب هایی چاپ کنند.
سردار نهایت خرسندی خود را از دیدار با این خانواده شهید ابراز می کند و می گوید بعد از دفاع مقدس در باغ شهادت باز شده و شهدای مدافع حرم این لیاقت را پیدا کردند.
پدر درخواست می کند شعری را که خود در وصف فرزند شهید "بدون جنازه" اش سروده بخواند و شروع می کند به خواندن. دیدن چهره مصمم و حس و حال جانسوز پدر در هنگام شعرخوانی با صدای شکسته برای برای فرزند خود، لحظات سنگینی را به دنبال می آورد:
سلام بر مدافع حرم ای محمدمهدی درود بر تو پسرم ای محمدمهدی
مهدی ای کوبنده تهجر نهروانی مهدی ای کشته فتنه سفیانی
این جماعت راه را بستند بر مولا علی(ع) تا چه سازد با خسان سید علی
ای که رفتی و کاری حسینی(ع) کردی روسپید عاشقان خمینی کردی
گفتمت گاه رفتن به میدان جهاد نصیحتی کنمت که تو را بادا یاد
گفتمت می روی به جنگ داعش جرثومه کبائر الاثم والفواحش
مردانه بجنگ در صحنه کارزار تا نمایی بر "داعش" و "یو اس ای" کار را زار
گر گلوله و اسلحه نداشتی و شمشیر با سنگ و چنگ حمله کن چون شیر
فکر اسارت از سرت بیرون کن چون حسین بن علی(ع) غسل بر خون کن
گفتی که گفته ام به همرزمان ترک سر کنیم در نبرد با دیو و ددان
نه فقط ترک سر بل ترک پیکر تا بهر تشییع ما کس نیفتد به دردسر
احسنت که به قولت وفا کردی ترک سر و پیکر و دست و پا کردی
یک تنه ایستادی در برابر دشمن از شجاعتت چشم عالمی روشن
فاطمیون همرزم مدح تو می گفتند از شهامت و جسارت و فتح تو می گفتند
می گفتند مالامیری خود را فدای ما کرد راضی از خود ما را و راضی خدای ما کرد
دشمنت زد با گلوله توپ یا تانکی دشمن پست تر از خوک یا مانکی
پودر شدی تا ذرات جسم تو گویند الهی ما فانی ایم و باقی تو
یا ربنا ای خدای شهیدان! فتقبل منا هذالقربان!
مولا کفن نداشت تو جسم هم نداشتی مرحبا میان مراد و مرید فرق گذاشتی
ای درس خوانده مکتب فاطمه(س) ای همرزم فاطمیون، محب فاطمه(س)
از مزار تو هم خبری نیست در جهان اقتدا به مادرت فاطمه(س) کردی به عیان
مادرت در میان گریه می خندید روزی که خبر شهادتت بشنید
هم او که سخنش دوست و آشنا شنید این پسرم آخرش می شود شهید
آفرین بر آن شیری که خورد و به تو داد روز نخست نام شهید بر تو نهاد
مادرت از شهادتت شد شاد گوییا باردیگر گشته ای داماد
اما پدرت چنانکه دانم و دانی خوشحال اما مترنم به غزل خوانی
صدای گریه حاضران بلند است و غم سوزناکی همه را گرفته. سردار کارگر من باب تشکر دعای همیشگی را ذکر می کند: "الهی بعد از ۱۲۰ سال شهید شید" و از پدر شهید مصرانه و متواضعانه درخواست می کند: "برای ما هم دعا کنید" صدای اذان مغرب به گوش می رسد و با پیشنهاد سردار، نماز جماعت به امامت پدر بزرگوار شهید در همان منزل ایشان اقامه می شود و خاطره این روز فراموش نشدنی با گرفتن عکس یادگاری، در سینه ها نقش می بندد.
ارسال دیدگاه