خاطرات ارژنگ امیرفضلی و عبدالرضا اکبری/ کابوسی به نام مشق عید!

برای آنها که سالهاست دوران مدرسه را پشت سر گذاشتند خاطرات مشق های نوروزی یکی از بخش های به یاد ماندنی آن دوران است که برای خیلی ها بیشتر شبیه کابوس است تا خاطرات شیرین. ارژنگ امیرفضلی و عبدالرضا اکبری دو بازیگر مشهور سینما و تلویزیون از مشق عیدشان به شکل کابوس یاد می کنند.

کد مطلب: ۴۷۵۸۰۷
لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش پانا، ارژنگ امیرفضلی بازیگر سینما و تلویزیون اینطور می گوید:


" یادش به خیر. بچه که بودیم یک معلم ریاضی داشتیم که برای عید تا جایی که می توانست مشق شب عید می داد. در مقطع راهنمایی دم عید به بچه ها می گفت یه دفتر دویست برگ بخرید که فقط برای درس ریاضی پر بشود و برگردانید. یک تکه کلام داشت و می گفت: «چکت می زنم ناراحت میشی ها». ما مجبور می شدیم یه دفترچه دویست برگی فقط ریاضی بنویسیم. معلم فارسی لطف داشت دفتر صد برگی می داد که بنویسیم و باید چهاردهمین روز فروردین این سیصد برگ پر می شد.


ما هم که عشقمان عید بود و بازی و تفریح. روزهای عید همش به خودمان می گفتیم از فردا شروع می کنم به نوشتن... مامان از فردا می نویسم... بابا از فردا شروع می کنم و هر روز می انداختیم برای روز بعد. تا اینکه می شد ۱۲ فروردین. ۱۲ و ۱۳ فروردین همیشه لب و لوچه مان آویزان بود که نتوانستیم مشق ها را بنویسیم. آن روزها بدترین روزهای زندگی من بود و هیچی نمی فهمیدم. اون دو شب فقط تند و تند می نوشتیم تا خوابمان می برد. بقیه را هم شب مامان و بابا یه چیزایی می نوشتند.

اون موقع قانون این بود و الان به نظر من می آید که آن قوانین اشتباه بود، چون آن تلخی در ذهن بچه می ماند. الان پیک های شادی چیز خوبی هستند. روزی یک ربع یا بیست دقیقه در حد یادآوری باشه تا از یاد بچه ها نرود. البته آن روش ها از دید خودشان خوب بود، چون درس ها در ذهن باید با تکرار ملکه بشود. اما در نهایت کسی که بخواهد جغرافی دان شود، جغرافی را یاد می گیرد. کسی که باید مهندس یا آرشیتکت باشد، آرشیتکت می شود. مشق عید تاثیری در این فرایند ندارد.

عبدالرضا اکبری بازیگر سینما و تلویزیون هم اینطور از مشق های عید یاد می کند:

" مشق ایام عید...؟ آره مشق شب عید. برای من یک جور کابوس بود. چون ما خودمان را از چهارشنبه سوری آماده می کردیم برای چیدن سفره ی عید، عید دیدنی، عیدی گرفتن اون اسکناس های یک تومانی و دو تومانی که هنوز رنگ آبی و رنگ قهوه ای آن به یادم مانده، سینما رفتن و فیلم دیدن و تعطیلی ایام نوروز. و این مشق ها تا آخرین روزهای عید دستمان می ماند و خیلی هم زرنگ نبودیم که در چند روز اول تعطیلات تمامش کنیم.

روزهای آخر مجبور می شدیم که از خواهر و برادر و مادر کمک بگیریم تا مشق شب عید را بنویسیم که مورد غضب معلم قرار نگیریم. ما قدر آن مشق های شب عید را ندانستیم. الان فکر می کنم که آنها تکالیفی بودند که با چند بار نوشتن در کاغذ باید عمقا فهمیده می شدند و از راه تمرین در ذهنمان رسوب می کردند تا زودتر به درک مطلب برسیم. الان شنیدم که تکلیف شب عید حذف شده و یا جنبه ی سرگرم کننده پیدا کرده است که به نظرم درست نیست.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار