نگاهی به کتابهای راه‌یافته به مرحله نهایی مستندنگاری در هشتمین جایزه ج

حرف حسابِ نامزدهای بخشِ مستندنگاری جایزه جلال چیست؟

خبرگزاری پانا: کتاب های راه یافته به مرحله نهایی داوری در بخشِ مستندنگاری در هشتمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد معرفی شدند.

کد مطلب: ۴۲۴۳۶۴
لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار فرهنگی پانا، این آثار توانستند به عنوان نامزدهای بخشِ مستندنگاری در هشتمین دوره جایزه ادبی جلال، نظر داوران این بخش را به خود جلب کنند. برای آشنایی بیشتر مخاطبان، نگاهی اجمالی به این کتاب ها داشته ایم. برای مطالعه بیشتر و دقیقتر در مورد این کتاب ها و پدیدآورندگان آنها، می توانید اینجا را مطالعه کنید.


«آب هرگز نمی‌میرد» مجموعه خاطرات سردار جانباز محمد سلگی است از جنگ تحمیلی و به قلم حمید حسام که انتشارات صریر با همکاری نشر بیست و هفت آن را وارد بازار نشر کرده‌اند. این کتاب در یازده فصل با عنوان‌های؛ «کُر شیخ علی ممد»، «رنگ خدا»، «زیر علم عباس»، «گردان سقا‌ها»، «مجنون؛ جنگ آب و آتش»، «شب عاشورایی انصار‌الحسین»، «فاو؛ سلام بر تشنگی»، «آب هرگز نمی‌میرد»، «ما گردان ابالفضلیم»، «با دو پای بریده» و «خدا با ما بود» تدوین و نوشته شده.
در گوشه گوشه کتاب خانواده و به خصوص همسر سلگی حضور دارند. به عبارتی عباس شدن سلگی در روند جنگ نیازمند زینب بودن همسرش بود. همسری که سال‌ها شوهرش را هرازگاهی می‌دید ولی زندگی می کرد و در کنار همسرش در جبهه خانه جهاد می‌کرد و به مانند او در بمباران جانباز شد. شاید «آب هرگز نمی میرد» را بشود با تعزیه حضرت عباس مقایسه کرد. اگر جنگ را به کربلا تشبیه کنیم و سلگی را عباس کربلای جنگ، «آب هرگز نمی‌میرد» پرده تعزیه عباس جنگ تحمیلی است.
راوی کتاب یکی از فرماندهان بزرگ جنگ است. کسی است که به قول شهید همدانی نقشش در عملیات مرصاد مغفول ماند. او در دوره جنگ فرمانده گردان ۱۵۲ حضرت ابوالفضل بود و بعدها فرمانده لشکر ۳۲ انصارالحسین همدان شد و در عملیات مرصاد فرماندهی اولیه عملیات را با دوپای مصنوعی بر عهده گرفت.


«آمدیم خانه نبودید»، مجموعه‌ای از روایت‌هاست از خانه‌های مشاهیر ایران که به قلم نسرین ظهیری نوشته و به همت نشر ثالث منتشر شده است. روایت‌هایی که نویسنده در آن تلاش کرده با سرک کشیدن به این خانه‌ها از اوضاع آن باخبر شود. روایت‌ها، نثری شاعرانه دارد و نویسنده سعی کرده در خلال این گزارش‌ها روح گذشته و البته حال خانه‌ها را برای مخاطب خود ترسیم کند و در کنار آن شمایی از گذشته و حال خانه را برای مخاطب خود عینیت ببخشد. روایت‌های خانه‌های مشاهیر ایران در کتاب «آمدیم خانه نبودید» گاهی خوشحال کننده است و گاهی مغموم. گاهی خانه همچنان سرپاست و می‌شود در کنار خواندن گزارش، تخیل خود را هم به کار بست و آن نویسنده و شاعر را هم در گوشه و کنار خانه دید و البته گاهی هم خبری از خانه‌ای که زمانی محل زندگی یک اهل فرهنگ بوده نیست؛ یا مخروبه‌ای شده است و یا به کل خانه‌ای جدید جای آن بنا شده است. این روایت‌ها مجالی است برای پیدا کردن هویتی تاریخی از فرهنگ، شهر و آدم‌هایی که در زیست ادبی و هنری مملکت خود تاثیری شگرف داشته‌اند. در این روایت‌ها، نویسنده به خانه‌ خیلی‌ها سر زده، افرادی مانند:« بدیع الزمان فروزانفر، عبدالحسین زرین کوب، سعید نفیسی، جلال آل احمد، محمد معین، صادق هدایت، سیمین دانشور، نیما یوشیج، احمد شاملو، اخوان ثالث، فوغ فرخزاد، هوشنگ ابتهاج، ملک الشعرا بهار، حسین منزوی، سهراب سپهری، محمد مصدق ، مهرداد اوستا و....».



«تو در قاهره خواهی مرد» را حمیدرضا صدر نوشته و نشر چشمه آن را منتشر کرده است. این کتاب، روایتگر یک سال سلطنت محمدرضا شاه است؛ سال ۱۳۴۴. سالی که در آن فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر می‌گذارد. کتاب با یک روایت از پایان زندگی ملک فاروق؛ پادشاه در تبعید مصر آغاز می‌شود و نویسنده با ارجاعات تاریخی و رودرور به وصلت محمدرضا شاه و فوزیه و ماجرای ازدواج آن‌ها می‌پردازد و به شاه این نوید را می‌دهد که تو در سال ۱۳۵۹ در قاهره خواهی مرد و نزدیک ملک فاروق دفن خواهی شد. داستان با این روایت آغاز می‌شود و به صورت فصل به فصل تا آغاز سال ۱۳۴۵ را برای مخاطب بیان می‌کند. در این کتاب مخاطب با شاهی روبرو می‌شود که همیشه در ترس از ترور به سر می‌برد همان اتفاقی که در بهار سال ۱۳۴۴ برای نخست وزیر و شخص خودش افتاده بود. ترس و واهمه‌ای که همیشه از خلوت تا برنامه‌های عمومی‌اش همراه او بود. روایت این کتاب با فلاش بک‌هایی همراه است که به تناسب موضوع روایت به گذشته باز می‌گردد و ماجراهای گذشته را برایش روایت می‌کند مانند درگیری‌اش با محمد مصدق یا در برهه‌هایی شاه مخاطب قرار داده می‌شود و اتفاقات آینده برای او روایت می‌شود، مانند، ماجراهای جشن‌های ۲۵۰۰ ساله و نقدهایی که از او درباره زندانیان سیاسی می‌شود. در اثنای روایت با پادشاهی ترسو، تنها و مفلوک مواجه هستیم و البته مجموعه‌ای از اطرافیان و دوستان، نخست‌وزیران و... که هر کدام به فراخور روایت وارد داستان می‌شوند.



«سفر نگاره» روایتی تک نگارانه از سفرهایی است که نویسنده آن بهمن نامور مطلق در خلال سه سفر به «باداب سورت»، «غار یخ مراد» و «کوهرنگ » که به زعم خودش بسیار تاثیرگذار بوده است آن را نوشته است. این سفرها که در بازه زمانی سال‌های ۹۰- ۹۱ صورت گرفته دربردارنده روایت‌های نویسنده از تمام دیدنی‌ها، آدم‌ها، مکان‌ها و احساسات شخصی اوست. نویسنده در بخش اول«باداب سورت» روایتش را از تهران آغاز می‌کند و با عبور از آن به سمت سمنان و شهرمیزاد می‌رود و در نهایت به جاده سورت می‌رسد و در اوج زمستان و برف پا به منطقه‌ای می‌گذارد که مشتاق دیدن آن در فصل سرما بوده. نویسنده در تک نگاری دوم به «غار یخ مراد» در حوالی گچسر می‌رود و روایت‌های خودش را از توصیف مسیر و زیبایی‌هایش آغاز می‌کند و در خلال آن به غاری قدم می‌گذارد که ۵۰ میلیون سال قدمت دارد. او در کاوش غار به رابطه غار و اسطوره هم نقبی می‌زند و به واکاوی اسطوره غار می‌پردازد. اما پرحجم‌ترین بخش کتاب مربوط می‌شود به «کوهرنگ» که به تنهایی نزدیک به نیمی از کتاب مربوط به آن می شود. نویسنده سفر خود را از اصفهان آغاز می‌کند و با عبور از شهرکرد و چندین شهر دیگر به سمت محل موردنظرش پیش می‌رود. در بین راه با روستائیان و عشایر هم‌کلام و هم سفره می‌شود تا به کوهرنگ می‌رسد استراحتی می‌کند و دوباره حرکت. پایان سفر هم ختم می‌شود به لاله‌های واژگون خوانسار و شهرهای توی راه تا تهران. این کتاب را نشر سخن منتشر کرده است.



«هدایت سوم» را سید حمید سجادی منش نوشته و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است. این کتاب، کتاب جسوری است. خاطرات بدون روتوش بیان شده‌اند و سعی راوی، روایت دقیق و بدون سانسور از وقایع جنگ است. خاطرات از زاویه دید یک فرمانده ارشد روایت می‌شود. جسارت اسدی در بیان خاطرات خود قابل تحسین است. او در بیان خاطراتش تلخ و شیرین و شکست و پیروزی را با هم روایت می‌کند و به هیچ عنوان سعی ندارد چیزی را به خود منتسب کند. روایت او صادق است چون در آن راوی فقط، مجموعه‌ای که خودش فرمانده آن بوده را روایت نمی‌کند. او در خلال خاطراتش خیلی درباره ارتش صحبت می‌کند و از تجربیات عملیات‌های مشترک سپاه و ارتش می‌گوید؛ چیزی که در خاطرات سایر فرماندهان کمتر می‌توان آن را دید. به عبارتی کتاب منبع بسیار خوبی است برای بررسی عملیات‌های مشترک ارتش و سپاه بدون هیچ پیش فرض و پیش‌داوری. چیزی که در این‌ کتاب به چشم می‌آید، نوع خاطرات و چینش آن‌هاست. این کتاب از ۷۰ خاطره تشکیل شده است که هر کدام به تناسب توالی زمانی روایت می‌شود. یعنی با این‌که خاطرات ربط موضوعی با هم ندارند ولی تمام آن‌ها در یک خط زمانی روایت می‌شود. این کار باعث شده است که ما با کتابی مواجه باشیم از بخش‌های متعدد، مستقل و کوتاه که خوانش متن را برای مخاطب راحت‌تر کرده است. نکته بعدی درباره «هدایت سوم» که باید به آن پرداخت، نوع روایت راوی است. روایت به گونه‌ای است که تحت عنوان یک خاطره چندین خاطره دیگر هم روایت می‌شود. در واقع ما در مجموع با ۷۰ خاطره مواجه نیستیم بلکه با تعداد بسیار زیادی از خاطرات مواجهیم که در دل خاطرات اصلی قرار گرفته‌اند. جسارت، روایت و صمیمیت راوی و البته تلاش‌های نویسنده باعث شده کتابی پیش روی ما باشد که منبع خوبی از ناگفته‌های جنگی است که مردم ما هنوز هم علقه‌ای خاص نسبت به آن دارند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار