به بهانه هفته امور تربیتی

تربیت در مدارس پیشرو

خبرگزاری پانا: مناسبتها همیشه بهانه اند برای یادآوری ها، تجلیلها، بررسی ها و نقدها و هشتم اسفندماه سالروز تاسیس امور تربیتی به اندیشه ورزی و پیشنهاد شهیدان رجایی و باهنر است و همین انگیزه ایست که مجدداً بر مقوله تربیت به عنوان یکی از وظایف اصلی آموزش و پرورش و بویژه امور تربیتی نگاهی دوباره اندازیم. براین اساس با اقتباسی از نوشتار دکتر عبدالعظیم کریمی(1) با موضوع روانشناسی کودک و البته با محوریت نقش مدرسه، برداشتی آزاد و نقادانه بر انجام این وظیفه از سوی امور تربیتی و آموزش و پرورش خواهیم داشت.

کد مطلب: ۳۲۲۰۵۵
لینک کوتاه کپی شد

به گزارش پانا، تربیت، صرفاً "علم " کسب دستورالعمل ها و نسخه های از پیش تعیین شده نیست بلکـــــــه " هنرِ" کشف روش ها در موقعیت های سیالِ بین مربی و متربی و اولیا و فرزندان است که به تناسب تفاوت های فردی، شرایط اجتماعی ، خانوادگی و زمینه های فرهنگی از فردی به فردی دیگر و از جامعه ای به جامعه ای دیگر و فراتر از آن موضوعی به موضوع دیگر متفاوت است.

آنچه هم اکنون در روشهای تربیتی مدرسه و خانواده ها مشاهده می شود نشانگر وقوع فاجعه خطرناک و آسیب زایی است که علیرغم دلسوزی های انسانی و سرمایه گذاریهای عاطفی و محبت ورزی های افراطی، نتایج وارونه ای را به دنبال می آورد، تا آن جا که اغلب کودکان به سبک "تربیت گلخانه ای" در هاله ای از " حصارهای نامریی" گرفتار آمده اند و به نام" تربیت" از "رشد"باز می مانند، به نام " یادگاری " از "کشـف" و "خلاقیـت" مــحروم می گردنــد ، به نام "استقلال" روز به روز "وابسته تر"می گردند و به نام " تقویت"، "اعتماد به نفـس "، خود اتکایی و خودکفایی خود را از دست می دهــند. "گنده " می شوند اما "بزرگی " را تجربه نمی کنند؛ با محیط خود "ســـــــــازش" می کنند اما در هنــر " سازگار شدن " مفلوج اند. خود را به پیش می برند اما نسبت به پیش بردن دیگران بی تفاوت هستند؛ نسبت به دردهای خود حساس هستند اما حس همدردی را از دست داده اند؛ مشکلات و موانع زندگی از جلوی آن ها برداشته می شود اما قابلیت برخورد با مشکلات زندگی را ندارند؛ مشوق های یادگیری برای آن ها فراهم است اما ذوق یادگیری در آن ها خشکیده است.

بحران ها و مشکلات کنونی آموزش و پرورش باعث شده است که بسیاری از ارزش ها وارونه شود به طوری که دانش آموز: "آزادی" را در مقابل تکلیف و "انظباط"؛ "تفاهم" را در مقابل "مجازات"؛ "استقلال" را در برابر "اقتدار" و "مشارکت "را در برابر "دستورات" قرار داده است.

چه باید کرد؟

1-پیامدهای آموزش و پرورش مترقی باید فهمیدن ، ابداع کردن و آفریدن باشد؛ نه تقلید کردن، تبعیت جویی و دنباله روی.

2-در رورش های سنّتی آموزش، هنگامی که دانش آموز فعال نباشد_ یعنی در وضعی فعل پذیر قرار داشته باشد_ به صرف شنیدن سخن معلم و دستورات دیگران، چیزی یاد نمی گیرد. پس لازم است مدرسه به او فرصت دهد تا مطابق کنش وریِ تحول خویش بیاموزد. چنین آموزشی که با دخالت و انتخاب دانش آموزان همراه باشد، آموزشی است که به تربیت عقلانی می انجامد.

3-کودکان نباید صرفاً برای زمان حال، بلکه باید برای شرایط بهتر در آینده تربیت شوند. بــنابراین آموزش و پرورش نباید به زمان و مکان موجود (این جـا و اکنون ) محـدود شود بلکه باید بر اساس آینده بینی و آینده سازی گسترش یابد.

4-سال ها گمان می رفت که دادن اطلاعات و معلومات بیشتر به کودکان موجب رشد و شکوفایی بیشتر آن ها می شود، اما امروزه تحقیقات روان شناسی نشان داده است که راز اصلی موفقیت و پیشرفت واقعی دانش آموزان نه در "کمیت" و انبوه سازی اطلاعات بلکه در "کیفیت " ارایه و زیباسازی سوال پردازی اطلاعات می باشد!

5-فهم کودک تنها از طریق حواس پنجگانه ؛ و شنیدن و دیدن او تنها از طریق چشم و گوش نیست، بلکه با احساس درونی و بیداری دل و صدها دستگاه دریافت کننده دیگر که در حال تحول و تکامل است، چیزهایی را می بیند و می شنود که با ابزارهای عینی ادراک قابل مشاهده نیست.

6-مدرسه باید در کنار آموزش های درسی و تقویت بینش علمی در دانش آموزان، بینش شهودی و معرفت دینی آن ها را نیز ارتقا دهد. تجربه نشان داده که کودکان هجوم مطالب درسی ، بینش شهودی خود را از دست می دهند .

افزودن بر آن چه به کودکان تعلیم می دهیم که چه چیزهایی را یاد بگیرند، باید به آن ها آموزش دهیم که چگونه بیاموزند، چگونه بازآموزی کنند و چگونه آن چه را که آموخته اند بازسازی و باز آفرینی کنند.

7-نخستین درس های اندیشیدن نه در چارچوب کلاس که باید بیرون از آن به کودک داده شود. از ویژگی های همیشگی اندیشیدن خلاق و پویا، انگیزه و هیجان است. در قلب کودکیِ که جاذبه زیبایی طبیعت را احساس کرده است موجی از الهام پدیدار می شود . کودکان را به مزرعه، کوه و دشت ببرید و از چشمه سار طبیعت، این سرچشمه اندیشه ها، بنوشانید. مطمئن باشید که این آموزش های غیر درسی و غیر کلاسی در تربیت اخلاقی و عقلانی آن ها نافذ تر و مفید تر است.

8-مهمترین و پایدارترین انگیزه تحصیل در مدرسه و زندگی، نه در پاداش ها و موقعیت های بیرونی، بلکه در لذتی است که از تحصیل حاصل می شود.این لذت باید ریشه درونی داشته باشد و نه منبع بیرونی .

9-اهمیت این که کودک چیزی را با اکراه یاد نگیرد، بیشتر از اهمیت دانشی است که باید بیاموزد. آن چه که با اکراه به ذهن کودک تحمیل می شود نه به یادگیری او ، بلکه به یادگیری زدایی از او می انجامد.

10-پیـشرفت "تربیتی " و تعادل و تکامل " شخصیتی " کــودک مهــمتر از پیشرفت "تحصیـــلی" و " آموزشی " اوســت. بعضی اوقات پدران و مادران از روی دلسوزی و نیت خیر، مصالح شخصیتی و تعادل روانی فرزند خود را قربانی مصالح تحصیلی و رقابت های آموزشگاهی کرده اند. و به همین سبب مشکلات رفتاری و روانی از جمـله اضــطراب، افــسردگی، ناخــن جوی، شب ادراری، فرار از مدرسه و ..... فــزونـی می یابد. کارهای دستی _ ورزشی _ تئاتر _ نقاشی _ موسیقی _ توجه به محیط زیست، شخصیت کودک را پرورش می دهد.

11-خواندن "تاریخ" به دانش آموزان، بصیرت سیاسی و اجتماعی می بخشد, "ادبیات" آن ها را قریحة ابداع و ملکه لطف بیان می بخــشد؛ "ریاضیات" آن ها را فکور و "علـوم طبیـعی" آن ها را عمیــق موشکـاف می سازد؛ "علم اخــلاق" وقار و حــسن رفتار را به بار می آورد و "منطق و معانی و بیان" او را تحمل و حوصله می بخشد. آیا فرزندان ما با درس هایی که در مدرسه می خوانند، این آثار را در خود تحقق داده اند؟ ایا بین آن چه که فرا می گیرند با آن چه که در زندگی واقعی با آن روبرو هستند، ارتباطی وجود دارد؟

12-یکی از آفات بزرگ تعلیم و تربیت مدرسه ای، نادیده گرفتن حسّ زیبایی دوستی کودکان و یا ارضاء نابجا و کاذب این حس توسط برنامه های رسمی و کلیشه ای و اجباری است. زیرا پرورش حسّ زیبایی دوستی با آموزش دستورالعمل و نصیحت و یا پاداش و تنبیه به دست نمی آید. هر گونه اقدام رسمی و اجباری در تقویت این حسّ به تضعیف و تخریب آن می انجامد.

13-سیاست تمرکززدایی و "مدرسه محوری" و "مشارکت دهی" اموری نیست که از بالا به پایین به شکل دولتی و بخشنامه ایی حادث شوند، بلکه بیش و پیش از هر چیز باید فرهنگ تمرکززدایی، نگرش مدرسه محوری و انگیزه درونی مشارکت جویی را در مدارس نهادینه کرد، در غیر این صورت تمامی این سیاست ها به ضد آن تبدیل می شود.

1-کریمی.عبدالعظیم: روانشناسی تربیت کودک(2)-کودک و مدرسه-کودک، تربیت و زندگی ؛ تهران وزارت آموزش و پرورش -موسسه فرهنگی منادی تربیت1379

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار