در گفت‌وگو با پانا مطرح شد ؛

«از او خبری نیست» داستان حسرت ها است

تهران (پانا) - جواد مولانیا کارگردان نمایش «از او خبری نیست» می گوید ««از او خبری نیست» داستان تنهایی و حسرت های ماست.

کد مطلب: ۱۴۴۲۱۱۲
لینک کوتاه کپی شد
«از او خبری نیست» داستان حسرت ها است

جواد مولانیا نویسنده،طراح و کارگردان نمایش «خبری از او نیست» با اشاره به این مطلب که از در دور دوم اجراهای این تئاتر بیش از ۳۵ شب از اجراهای این کار به روی صحنه بلک باکس باغ کتاب می‌گذرد گفت:«استقبال از تئاتر «خبری از او نیست»خوب نبوده بلکه فوق‌العاده بوده و ما تقریباً هر شب اجرا صندلی خالی نداشتیم و حتی گاهی شرمنده دوستان هنرمند دیگرمان شدیم که می‌خواستند کار را به تماشا بنشینند اما صندلی برای حضور این عزیزان باقی نمانده بود.»

وی ادامه داد:«حتی در این چند شب محدود دور دوم اجراهای«خبری از او نیست» استقبال از کار همچنان بسیار عالی بوده و من معتقدم که خود نمایش روندی را طی می‌کند که باعث جذب مخاطبان شده و کار در میان مردم و برای مردم تبلیغ‌شده و آوازه «خبری از او نیست» دهان‌به‌دهان در میان مخاطبان تئاتر پیچیده و باعث جذب و رضایت مخاطبان شده است.»

مولانیا خاطرنشان کرد: ایده متن در تصوراتم از یک شخصیت شکل‌گرفته و مادر این داستان مهشید خیالی قصه «خبری از او نیست» است و او است که الهام‌بخش نویسنده بوده است، زیرا «ایده متن از مهشید خیالی من متولد شد که خود این مهشید حاصل علاقه من به فیلم «هامون» از زنده‌یاد داریوش مهرجویی است که مهشیدی خلق کرد که برای همه دل‌نشین بود و تلاش من بر این بود تا من هم مهشیدی خلق کنم تا در دل‌ها جا بگیرد.»

وی یادآور شد:«مهشیدی که من خلق کردم زنی است که مدتی خارج ازایران زندگی کرده است و حالا که برگشته با خود کوله باری از غم دارد ،غمی که حاصل از دست دادن عشق مهشید است و خبر از فوت همسرش می‌دهد اما این غمی که مهشید به همراه دارد حتی ذره‌ای از دل‌نشینی و زیبایی این کاراکتر کم نمی‌کند.»

مولانیا خاطرنشان کرد: «دغدغه «خبری از او نیست تنهایی و انزوا آدم‌ها است و حسرت‌های آن‌ها،حسرت آدم‌ها از دست دادن‌ها و لحظه‌هایی که از دست آن‌ها رفته و بر نخواهد گشت و یا حتی ترس از دست دادن‌ها ترس از روزی نبودن شخصی یا از دست دادن موقعیتی .قصه«خبری از او نیست» قصه تنهایی و حسرت‌های آدم‌ها است.»

وی همچنین به دغدغه‌مند بودن حضور یک نوازنده و خواننده خیابانی در تاروپود نمایش خود اشاره کرد و گفت:«بخش بزرگی از زندگی من را علاقه شدیدم به موسیقی تشکیل می‌دهد و البته خودم در این حوزه فعالیتی ندارم اما روح آشفته هر آدمی با موسیقی آرام می‌گیرد و روح من نیز هم همین‌طور،وجود یک نوازنده خیابانی در همسایگی کاراکترهای قصه من برای بیان حرف‌های این عزیزان است و صحنه‌ای که من خلق کردم جایی برای بیان دغدغه‌ها است.»

وی ادامه داد:«نوازنده و بازیگر ما آریا قاسمی است و زمانی که روی صحنه شروع به هنرنمایی می‌کند آن قدر بی‌نقص عمل می‌کند که هنگام نمایش تماشاچیان برای او دست می‌زنند و حضور او حضور دل‌نشینی است و همچنین دغدغه بیان سختی‌های عزیزانی که سرشار از استعدادند اما به دلیل عدم حمایت از آن‌ها در خیابان‌ها به نوازندگی می‌پردازند که البته کار بسیار شریفی است را سعی کردم در این نمایش لحاظ کنم»

وی در ادامه به سختی‌های زندگی نوازندگان بااستعداد خیابانی اشاره کرد و گفت:«عزیزانی که همان‌طور که در داستان «خبری از او نیست» گفته می‌شود وقتی در خانه تمرین می‌کنند مورد نا ملایمتی همسایگان قرار می‌گیرند و زمانی که در خیابان‌ها می‌نوازند و به ریتم یکنواخت خیابان‌ها حس و حالی تازه می‌بخشند مورد نامهربانی‌ها قرار می‌گیرند،امروزه عزیزانی که کنسرت برگزار می‌کنند دید خود را به عده‌ای محدود کردند درصورتی‌که نوازندگان عزیز خیابانی سرشار از استعداد و لایق بهترین اجراها هستند و من صحنه تئاتر «خبری از آن نیست» را مکانی برای بیان این دغدغه هم دیدم و خواستم حامی آنها هم باشم.»

مولانیا در بخش دیگری از سخنان خود به دلایل انتخاب بازیگران اشاره کرد و آن را برای اجرای تئاتر دانست و گفت:«مهم‌ترین دلیل انتخاب این بازیگران عزیز برای این متن تئاتر است و درکی که بازیگران من از اهمیت تئاتر دارند و برای مهم بود که ارزش تئاتر را بدانند و تمرین را درک کنند و مخاطب را ارزشمند بدانند، ما هر شب بعد از اجرا از اهمیت حضور تماشاگران حرف می‌زنیم ،تماشاگران عزیزی که در این اوضاع سخت اقتصادی دغدغه تئاتر رادارند و هزینه می‌کنند برای این دغدغه و زنده نگه‌داشتن این هنر.»

وی ادامه داد:«ما این تماشاگران را باارزش‌ترین دارایی خود می‌دانیم و معتقدم در تمام اجراهای « خبری از او نیست» باید بهترین خودمان باشیم تا بتوانیم قدردان این عزیزان باشیم و بتوانیم حال این عزیزان را با اجرای خودمان خوب کنیم و ما دغدغه‌های آن‌ها را به تصویر بکشیم.»

مولانیا در پایان سخنان خود تصریح کرد:« «خبری از او نیست» او تمام کسانی هستند که زمانی مهم‌ترین بخش زندگی ما بودند و ما با آن‌ها انسان‌های شادتری بودیم،آدم‌هایی که به‌واسطه مرگ،عدم تفاهم و یا هر دلیل دیگری از ما جدا شدند،شاید «از او خبری نیست» داستان عشق‌هایی باشد که زمانی بودند و حالا دیگر وجود ندارند.یا «از او خبری نیست» می‌تواند داستان ما باشد،مایی که می‌توانستیم باشیم اما سن و زمان و موقعیت‌های پیش‌آمده او را از ما گرفتند و درنهایت «از او خبری نیست» داستان تنهایی و حسرت‌های ما است.»

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار