نگاهی به مولفههای سینمای کیمیایی
تهران (پانا) - نسخه اصلاح و مرمتشده فیلم سینمایی«دندان مار» ساخته مسعود کیمیایی در موزه سینما اکران و پس از آن نیز مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
نسخه اصلاح و مرمتشده فیلم سینمایی «دندان مار» ساخته مسعود کیمیایی عصر روز چهارشنبه بیستم دی در موزه سینما اکران و پس از آن نیز توسط جواد طوسی و شاهپور عظیمی مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
فیلم «دندان مار» را خیلی دوست دارم!
در ابتدای این نشست پیام صوتی مسعود کیمیایی پخش شد.
کیمیایی در بخشی از این پیام با عذرخواهی از تماشاگران به دلیل حضور نیافتناش گفت: من این فیلم را بسیار دوست دارم زیرا جزو آثاری است که برای من با خاطره و هنر همراه بوده است. این فیلم برای دورهای است که هنر مهم بود.
وی ادامه داد: مخاطب برای من همیشه مهم بوده است و خوشحالم که امروز شما برای تماشای این فیلم آمدهاید و خوشحالتر هستم از اینکه فیلمهای اینچنینی همچنان مخاطب دارد.
کارگردان «دندان مار» با تشکر از عوامل و بازیگران فیلم گفت: همه بازیگران برایشان حضور در این فیلم و شکل بازیشان مهم بود. به طور مثال، گلچهره سجادیه تا زمانیکه رضایت کامل از حضورش در یک پلان را کسب نمیکرد به حالت عادی برنمیگشت و از صحنه خارج نمیشد.
این کارگردان شناختهشده سینمای ایران ادامه داد: خوشبختانه فیلمهایی همچون «دندان مار» هنوز تماشاگر دارد و فقط مشتری ندارد.
انتخاب خوب بازیگران یکی از شاخصههای سینمای کیمیایی است
جواد طوسی منتقد و مدرس سینما هم با بیان اینکه مسعود کیمیایی کاملاً به فرم، مبتنی بر اصول و قواعد سینمای کلاسیک و ژانرهای مورد علاقهاش، متکی است، گفت: قرینهپردازی و معادلگزینی بهوفور در سینمای کیمیایی مشاهده میشود. فرآیندی که شاهد نمونههایی از آن در «دندان مار» هستیم. نمونه بارز آن، تداوم استفاده از «نمای متوسط» از چهره رضا در موقعیتهای مختلف با نورپردازیهای متفاوت است.
وی با بیان اینکه میگویند کیمیایی خود را تکرار میکند، افزود: این تکرار، حدیث نفس فیلمساز تغییر نیافته و پایبند به اصول و اخلاقیاتِ مختص به خود در جامعهای ملتهب و در معرض تغییرات پیاپی است. وقتی او نمیتواند خود را با چنین شرایطی تطبیق دهد، به ناگزیر به دنیای خود پناه میبرد که نشانههای عینی آن را در فیلم «رد پای گرگ» و بعدتر در «سلطان»، «اعتراض» و «خون شد» میبینیم.
این مدرس و منتقد سینما ادامه داد: از دیگر مشخصههایی که کیمیایی را به عنوان یک فیلمساز مولف مطرح میکند، گروه بازیگران او است. هر زمان که این چینش و انتخاب به درستی برگزار شده است، شاهد یک سینمای پرجذبه و سرپا از او بودهایم. در فیلم «دندان مار» یکی از بهترین مجموعههای بازیگری را شاهد هستیم. فرامرز صدیقی، گلچهره سجادیه، احمد نجفی، فریبا کوثری، جلال مقدم، شاهد احمدلو، نرسی کرکیا و سعید پیردوست همگی در جای درست و در خدمت پایگاه اجتماعی این شخصیتها و تیپها قرار گرفتهاند.
طوسی ادامه داد: لباسها و پوشش بازیگران و گریم مناسبشان نیز همین مساله را بازتاب میدهد. حتی جنس راهرفتن گلچهره سجادیه در خدمت طبقه و پایگاه اجتماعی او است. «رئالیسم اجتماعی» نیز در سینمای کیمیایی اهمیت خود را دارد، به گونهای که به صورت توامان هم دارای امکانات نمایشی است و هم به درستی مفاهیم مورد نظر خالق اثر را به مخاطب منتقل میکند.
اهمیت نقش خانواده در سینمای مسعود کیمیایی
طوسی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به اهمیت نقش «خانواده» در سینمای مسعود کیمیایی افزود: در آثار این فیلمساز خانواده تحت هر شرایطی اخلاقیات، فضیلت و همچنین شان و منزلت خود را دارد. در فیلمی چون «خون شد»، شاهد خانوادهای از هم پاشیده هستیم که به دنبال نقطه اتصال است، در «دندان مار»، این پراکندگی و جدا افتادگی در یک برهه حساس تاریخی (دوران جنگ تحمیلی) قرار گرفته و انسانها به صورت غریزی میخواهند همدیگر را پیدا کنند. نکته دیگر درباره آثار مسعود کیمیایی این است که هر چقدر فضای داستانی و مجموعه آدمها در سینمای او جمع و جورتر باشد، با اثر دلنشینتری روبهرو هستیم.
طوسی درباره مساله ریتم و ضرباهنگ در فیلم «دندان مار» نیز گفت: به عقیده برخی از مخاطبان، یک سوم ابتدایی این اثر دارای ریتمی کند است، در صورتی که اگر مبتنی بر نگاهی تالیفی و با در نظر گرفتن قصه و روایت (مضمون و دستمایه) کارنامه فیلمساز را مورد بررسی قرار دهیم، پی میبریم که این فیلم ریتم کاملاً درستی دارد. در میان مجموعه آثار آقای کیمیایی، فیلمهایی چون «قیصر»، «داش آکل»، «بلوچ»، «خاک»، «سفر سنگ»، «تیغ وابریشم» ریتم تندی دارند و در مقابل، فیلمهای «غزل» و «گروهبان» و «سلطان» دارای ریتم آرامتری هستند.
این منتقد پیشکسوت سینمای ایران ادامه داد: متاسفانه گاهی اوقات میخواهیم بیحوصلگیهایی را که به بدسلیقهگی تبدیل شده به جهان فیلمساز منتقل کنیم. چنین ایرادی به فیلم «قاتلین ماه کامل» و «ایرلندی» مارتین اسکورسیزی هم گرفته شده است. فیلمساز این حق را دارد که در کهنسالی، دنیای شخصی خود را به نمایش بگذارد.
وی درباره اهمیت لوکیشن در سینمای مسعود کیمیایی بیان کرد: در فیلم «دندان مار» لوکیشن دارای هویت نمایشی و مفهومی است و کیمیایی این مولفه را به نفع سینمای مستقل خود مصادره به مطلوب میکند. گاهی نیز مجموعه انسانی به لوکیشن هویت میدهند، مانند خانه آقا جلال و خانه مادر رضا و اتاق احود در مسافرخانه. گاهی هم عنصر افکتیو میتوانند هویتمندی یک مکان را پیریزی کند، مثل استفاده از صدای بنان در خانه آقا جلال؛ کیمیایی بر اساس خاستگاه خود معتقد است در جامعهای که در آن التهابات اجتماعی همچنان طی میشود، باید نگاه ریشهای به گذشته و تاریخ و نسل قدیمی وجود داشته باشد.
کیمیایی نمونهای از یک فیلمساز عدالتخواه است
این منتقد درباره عناوین فیلمهای کیمیایی نیز گفت: یکی از جنبههای مثبت فیلمهای کیمیایی، عناوین آنها است. «دندان مار» با مختصات فردی انطباق دارد (آقا عبدل) که میتواند موقعیت هولناک و ناسالم دوران خود را ترسیم کند. در فیلمهای کیمیایی گاهی شخصیتها یکدیگر را کامل میکنند و این وضعیت در شخصیت احمد و رضا (مانند سید و قدرت در گوزنها و بعدتر در فیلم جرم) وجود دارد. من معتقد هستم کیمیایی یکی از نمونهایترین فیلمسازان عدالتخواه است. او بدون آنکه ادا درآورد، همواره عدالتخواهی را در نگاهی مردمشناسانه و طبقهبندی اجتماعی مورد نظرش به مخاطب منتقل میکند. این عدالتخواهی را در دوران موج نو در فیلمهای «قیصر»، «خاک» و بهویژه «گوزنها» و «سفر سنگ» میبینید.
طوسی یادآور شد: در فیلم «دندان مار» آن شورش و حرکت حقطلبانه احمد و رضا که از بالای بالکن محل کار آقا عبدل کوپنها را بر سر مردم در خیابان پخش میکنند، نمونهای عیان از این عدالتخواهی است.
وی بیان کرد: کیمیایی در بزنگاههای مختلف، نگاه و حس ملی خود را نشان داده است. امیدوارم او سرحال و با انگیزه، همچنان مسیر فیلمسازیاش را ادامه دهد و بتواند فیلمهای مورد علاقه خود را بسازد.
کیمیایی به تماشاگرش امتیاز نمیدهد
در ادامه این نشست شاهپور عظیمی، منتقد سینما نیز گفت: یکی از دیالوگهای احمد نجفی در «دندان مار» ارزش بنیادینی در سینمای کیمیایی پیدا کرده است؛ آنجا که میگوید «یه جا هست که باید وایسی و یه جا هم هست که باید در بری اما خدا نکنه جای این دوتا با هم عوض بشه، چون دیگه تا آخر عمر بدهکار خودتی». این دیالوگ جانمایه سینمای مسعود کیمیایی است و تمام قهرمانان او از این قاعده پیروی میکنند. در واقع تمام گذشته و اکنون آنها جابهجاشدن این ۲ موقعیت در زندگی است.
وی ادامه داد: در سینمای داستانگو و کلاسیک شما ملزم هستید که همه چیز را برای تماشاگر روشن و شفاف بیان کنید تا هیچ پرسشی در ذهن او بیپاسخ نماند اما در سینمای کیمیایی اینگونه نیست، او چنین امتیازی به تماشاگرش نمیدهد، بلکه او را با ابهام وجودی شخصیتهای آثارش تنها میگذارد و حالا تماشاگر است که باید ذره ذره در ذهنش تصویرسازی کند و شخصیتها را بشناسد. یکی از مغالطهها در باب سینمای کیمیایی این است که تصور کنیم سینمای او بیرونی و اصطلاحاً اجتماعی است. اما اینگونه نیست و عناصری از درون شخصیتها سر برون میآورد و مسیر روایت را کاملاً عوض میکند.
عظیمی بیان کرد: کیمیایی همواره فیلمسازی است که اطلاعات مختصری از روایت و شخصیتها در اختیار تماشاگر میگذارد. این شیوه خاص او است و ایجاز، فشردگی و اختصار در سینمای کیمیایی حرف اول را میزند. تماشاگر اگر سیر آثار کیمیایی را دنبال کرده باشد، آن وقت است که شخصیتهای «دندان مار» برایاش غریبه نخواهند بود و کلید ورود به جهان فیلم را پیدا کرده است. «دندان مار» مانند سندی است درباره دورانی که گذشته اما در حافظه سینمای کیمیایی ثبت شده است. به هر ترتیب سینمای کیمیایی تنها سینمای مضمون نیست، بلکه سینمای فرم نیز هست و این وجه از سینمای او مغفول مانده است.
فیلم خوب هنوز «تماشاگر» دارد نه «مشتری»/مولفههای سینمای کیمیایی
وی گفت: قهرمانهای آثار کیمیایی در واقع بعد از «دندان مار» دچار تغییری اساسی شدهاند. آنها قهرمان بودنشان را «تفویض» میکنند تا قهرمان تازهای متولد شود که از بطن جامعه برخاسته است. به همین دلیل «دندان مار» نقطه عطفی در کارنامه کیمیایی به شمار میآید.
در این نشست گلچهره سجادیه، لیلی گلستان، احمد امینی، غلامرضا آذری، اعضای باشگاه مخاطبان موزه سینما و علاقمندان به سینمای مسعود کیمیایی حضور داشتند.
ارسال دیدگاه