در گفت‌وگو با پانا:

ساخت فیلم کوتاه فرصتی برای آموختن فیلمسازی است

تهران (پانا) - علی توکلی، کارگردان فیلم کوتاه «بازسازی» می‌گوید فیلم کوتاه و این عرصه قابلیت منحصربه ذات بودن را داراست همچنان که برخی افراد تمام زندگی حرفه‌ای خودشان رادر این عرصه می گذارند ولی به دلیل این که فیلم کوتاه در اکثر مواقع و موارد صرفه و بازگشت اقتصادی نداردعموما برای بسیاری از فیلمسازان همانند مسیری برای ورود به عرصه فیلم بلند است.

کد مطلب: ۱۴۱۵۶۵۸
لینک کوتاه کپی شد
ساخت فیلم کوتاه فرصتی برای آموختن فیلمسازی است

علی توکلی در فیلم «بازسازی» زندگی یک جوان را روایت کرده که در مظان اتهام قتل قرار دارد. فیلم مخاطب را با خود همراه می‌کند و در نهایت خود اوست که باید دست به قضاوت بزند. «بازسازی» که در بخش رقابتی چهلمین جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارد محصول باشگاه فیلم رویاد است و محمدرضا سامیان، امین میری، محمد اشکان‌فر، میلاد کفایی، نگین تهمتن، سعید نادری، محمد حاجی‌زاده و زهرا برومند در آن بازی کرده اند. با این کارگردان به گفت و گو نشسته ایم که در پی می‌آید.

عرصه فیلم کوتاه را چطور می‌بینید؟ آیا برای شما این عرصه منحصربه ذات است یا مسیری برای ورود به عرصه فیلم بلند محسوب می‌شود؟

قطعا فیلم کوتاه و این عرصه قابلیت منحصربه ذات بودن را داراست همچنان که برخی افراد تمام زندگی حرفه ای خودشان را در این عرصه می گذارند ولی به دلیل این که فیلم کوتاه در اکثر مواقع و موارد صرفه و بازگشت اقتصادی ندارد (مگر به شکلی نادر و همچون شهاب سنگی که ناگهان در آسمان می‌درخشد) عموما برای بسیاری از فیلمسازان همانند مسیری برای ورود به عرصه فیلم بلند است و من هم چنین نگاهی به این موضوع دارم و چشم اندازم فیلم بلند است و فیلم کوتاه را چونان یک تجربه و کارت ویزیت برای سینمای بلند می‌بینم.

با توجه به این تعریف، دغدغه‌های شخصی در این عرصه قابل ظهور است؟ یعنی مسیر صرفا بر اساس هدف بلندتر ساخته می‌شود یا این که فیلمساز می‌تواند دغدغه‌های شخصی خودش را هم مطرح کند؟

قطعا مساله دغدغه‌های شخصی مهم است چرا که آنچه انسان را به حرکت وا می‌دارد داشتن یک نگاه و جهان بینی و دغدغه است ولی در فیلم کوتاه باید تناسبی بین آموختن فیلمسازی و دغدغه‌های خودت برقرار کنی. ساخت فیلم کوتاه فرصتی برای آموختن فیلمسازی است چرا که این مهم صرف حضور آکادمیک در دانشگاه یا به شکل تئوریک آموختنی نیست. فیلمسازی یک فرایند عملی است به خصوص کارگردانی. در نتیجه فیلمساز فیلم کوتاه نباید تمام اولویت و جهان بینی اش در کار دخیل باشد و نه این که صرفا فیلمش یک تجربه دکوپاژ باشد. اگر بتواند این دو را باهم متعادل پیش ببرد آن زمان است که موفق است یعنی هم اصول و چهارچوب فیلمسازی رااز طریق ساختن فیلم یاد بگیرد و هم دغدغه های شخصی اش را با فیلم همراه کند.

در فیلم کوتاه ممکن است هیچ برگشت اقتصادی وجود نداشته باشد و تنها عرصه‌ای که ممکن است فیلم کوتاه دیده شود (و یا شاید به سودی هم برسد) جشنواره‌های داخلی و خارجی است که هرکدام سیاست‌های خاص خودشان را دارند؛ در چنین شرایطی تولد یک فیلمساز مستقل جایی برای تحقق دارد؟

پاسخ به این سوال ساده و کوتاه نیست؛ از جهتی مستقل بودن یک کارگردان صرف سرمایه ای که برای فیلم محقق می‌شود تعریف نمی‌شود؛ یعنی اگر این که برمبنای پسند یک جشنواره فیلمی را تولید کنید فارغ از این که در آن جشنواره موفق شود یا نشود خروجی کاری سفارشی است. در اینجا نمی‌توان پشت ژست مستقل بودن پنهان شد ولو این که سرمایه شخصی فراهم شده باشد چون مبدا سفارشی نیست اما مقصد سفارشی است. بر این اساس پیدا کردن فیلم هایی که واقعا مستقل باشند بسیار سخت است. شاید تنها و مهترین معیاری که وجود داشته باشد ارزش های زیباشناختی و سینمایی است و مستقل بودن نه در ردیف بودجه یا توفیق جشنواره‌ای بلکه در وجود ارزش های دراماتیک و سینمایی معنا می‌یابد پس اگر فیلمی واجد این شرایط است می‌تواند مستقل محسوب شود ولو این که بودجه‌اش را از یک نهاد یا جشنواره دریافت کرده باشد. چون هدفش سینماست و رویکرد سازنده‌اش به ارزش‌های سینمایی است.

آسیب شناسی فیلم های کوتاه را چطور ارزیابی می کنید؟

4 دام یا چاه هست که عمده تولیدات فیلم کوتاه در آن می‌افتند: دسته اول فیلم‌هایی هستند که موضوع محور هستند و ممکن دست بر موضوعی که برای جشنواره‌ها جذاب است بگذارند فارغ از این که پرداخت دراماتیکی داشته باشند و این فیلم‌ها کارهای سفارشی و فاقد ارزش هستند. دسته دوم فیلم‌های برندمحور یا فیلمبردار محور هستند که با حضور یک فیلمبردار شناخته شده و کارآزموده یا عوامل با تجربه تولید می‌شوند فارغ از این که بتوان ردپایی از کارگردان در آن ببینید؛ یعنی در این جا فیلم محصول عوامل آن است و نه کارگردانش و گاهی می‌بینیم که فیلمساز حتی نمی‌تواند خط فرضی را در یک دکوپاژ دونفره رعایت کند ولی تمام وقتش را صرف شناسایی عوامل شناخته شده می‌کند که اگر این زمان را به آموزش فیلمسازی اختصاص می‌داد نتیجه بهتری می‌گرفت. دسته سوم فیلم‌های دنباله رو هستند که تاثیرپذیری آشکاری از یک شکل از فیلمسازی یا آثار یک فیلمساز دارند و گویی در ادامه تولیدات یک فیلمساز مشخص هستند یا صحنه ای از یک فیلم آن فرد هستند و از طراحی صحنه و دکوپاژ و نوع پیشبرد روایت تاثیرپذیری آشکاری را می توان در آنها دید. اینها هم فیلمهایی اصیل نیستند و از خودشان چیزی ندارند. دسته چهارم که تعدادشان کم است اما نمود زیادی دارند فیلم‌هایی هستند که من آنها را ترجمه نشده یا گزاره‌ای می‌خوانم؛ اینها فیلم‌هایی هستند که کارگردانشان ممکن است در حوزه‌هایی چون جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، تاریخ و فلسفه مطالعه داشته باشند و این گزاره‌ها را که زبان فلسفی دارند بدون ترجمه به زبان دراماتیک وارد فیلم می‌کنند. به جای این که یک مفهوم روانشناختی یا فلسفی تبدیل به درام شده باشد به یکسری دیالوگ و اطوار نمایشی بدل شده‌اند. این فیلم ها فیلم‌هایی پرمدعا و پرطمطراقی هستند که از درون پوک و خالی اند و ممکن است افراد را دچار حیرت کنند اما موفق نیستند چرا که به این دریافت نرسیده‌اند که زبان سینما زبان درام است و نه زبان گزاره های فلسفی.

نویسنده این اثر شما هستید؛ آیا محدودیت بودجه‌ای در نوشتن و تولید این اثر دست و پایتان را بسته بود؟

در پیداکردن سوژه یا مکان رویداد فیلم همه چیز لحاظ می شود در نتیجه فیلمنامه‌ای نوشتیم که در تهران تولید شود و بشود در 6 روز یا 6 نوبت فیلمبرداری و کار را تولید کرد و با علم به این محدودیت ها فیلم کوتاه بازسازی شکل گرفت. می‌دانستم وقتی می‌خواهم این اثر ساخته شود باید از تهران خارج نشوم چون هزینه‌های خروج ممکن نبود و با علم به این محدودیت و سایر محدودیت‌ها کار را ساختم اما تلاش کردم که فیلمنامه‌ای بنویسم که محدودیت مالی ضربه‌ای به آن نزند. این فیلمنامه ای بود که با 6 نوبت فیلمبرداری در شرایط مطلوب می‌توانست تولید شود و همین اتفاق هم افتاد. طبیعی است که فیلمساز همواره مجبور است که براساس بودجه‌ای که دارد قدم بردارد و فضاها را متصور شود.

بزرگترین چالش شما در ساخت این فیلم پس از بودجه چه بود؟

چون تولید این اثر حرفه‌ای بود و برای تمام بخش‌ها تقسیم کار درستی صورت گرفته بود و هرکسی در بخش خودش کارش را به درستی انجام می داد چالش سختی برای تولید نداشتم گرچه نوع فیلمبرداری این کار با توجه به نوع دکوپاژی که من در نظر داشتم و قبلا این شکل را اجرا نکرده بودم برایم چالش بود اما به واسطه حضور یک مدیر فیلمبرداری خیلی خوب این چالش من را اذیت نکرد. اگر یک فیلم پیش تولید خوب و عوامل درست داشته باشد کارگردان می‌تواند کار حرفه‌ای خودش را انجام دهد. من برای تولید بازسازی کار تخصصی خودم را انجام می‌دادم و به چیز دیگری فکر نمی‌کردم.

اگر دوباره فرصتی برای ساخت این اثر داشتید آیا تغییری در متن یا شکل ساخت آن می دادید؟

به واسطه تجربه‌هایی که در تولیدات قبلی‌ام داشتم اینجا با محاسبه دقیق‌تری جلو رفتم و در زمان تدوین کار حتی یک لحظه فکر نکردم ای کاش جایی را جور دیگری گرفته بودم. به همین دلیل در زمان تدوین کار راش‌های بیشتر داشتیم که کمتر نداشتیم درنتیجه این کار را با بودجه و شرایطش بهتر از این نمی‌شد ساخت و نتیجه ازنظرم مطلوب بوده است. اگر دوباره این کار را بسازم چند درصد کوچک ممکن است عوض شود.

بازسازی نتیجه دغدغه‌های شخصی شماست یا صرفا قصد تعریف یک داستان جذاب برای گرفتن اعتبار ساخت فیلم بلند را داشتید؟

نکته دوم بیشتر صادق است البته شکل روایت و محتوای این فیلم را بسیار دوست دارم چرا که یک بداهت در آن هست و آن چهار نکته که در مورد چاه‌های فیلمسازی کوتاه برشمردم را ندارد و فضای خودش را دارد ولی قطعا برای من این که بشود یک روایت را سرراست تعریف کرد و خوب بازی گرفت و کارگردانی کرد و یک فیلم کوتاه را در جنس خودش کاملا حرفه ای تولید کرد، اولویت داشت.

جشنواره فیلم کوتاه تهران مجالی است که بسیاری از طریق آن توانسته اند پا به عرصه فیلمسازی فیلم بلند پا بگذارند؛ فکر می کنید چه راهکاری هایی را می توان از این مجرا به کار گرفت که استعدادهایی را به سینمای ایران معرفی کرد؟

جشنواره فیلم کوتاه تهران مهمترین اتفاق برای این جنس از فیلم و مهمترین ویترینی است که می‌توانید فیلم‌هایتان را در آن به نمایش درآورید و دست کم یکبار فیلم خود را روی پرده ببینید چرا که اساسا فیلم قرار است که روی پرده دیده شود. قطعا این جشنواره اهمیت دارد و با همین کارهایی که درحال انجام است این حمایت درحال شکل گیری است. مثلا همین تامین مالی برای ساخت فیلم بلند که الان هست (یادم نمی آید که در سالهای قبل وجود داشته) و اتفاق بسیار مثبتی است؛ اگر در آثار یک فیلمساز جوانه‌های ساخت سینمای داستان‌گو و سینمایی که قرار است مخاطب را به سالن و جشنواره بیاورد دیده و حمایت شود قطعا کار درست و بزرگی است. همان‌گونه که کار حمایت و امکاناتی که فارابی برای ساخت فیلم اول می‌دهد بسیار خوب است اما اگر مبنای حمایت چیزهای دیگری باشد فیلمساز در مدیوم فیلم بلند به بحران خواهد رسید. جشنواره فیلم کوتاه تهران جزو معدود جشنواره‌هایی است که همچنان ارزش‌های سینمایی و دراماتیک بر آن حاکم است و صرفا سیاست‌گذاری‌ها جوایز آن را تعیین نمی‌کند و فیلمسازان باید اعتبار این جشنواره را حفظ کرده و آن را ارتقا دهند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار