سمیه خاتون*
اول مرغ بود یا تخم مرغ؟
لحن را درست کنیم، محتوا خودش می آید! گویا شعار امسال جشنواره فیلم کوتاه تهران همین بوده است.
داستان از جایی شروع شد که عمده فیلم های شرکت کننده در جشنواره امسال در راستای سیاستگذاری انجمن سینما جوان به دنبال لحن و درک درست از سینمای روز دنیا بودند تا در سایه آن بتوانند، باکس های فیلمی خود را متنوع کنند.
اتفاقی که بیش از همه چیز حالا مصنوعیت آن و فرم برساختگی آن در ذوق می زند. دو سال و اندی است که از گوشه کنار می شنویم که سینمای ایران نیاز به تنوع ژانر دارد و پیرو آن مباحثی چون بومی سازی ژانر و اقتباس هم جان گرفته است.
به همین صورت فیلمسازان نسل نوی ایران برای برآورده کردن این خواست سینمایی بیش از آنکه مواضع خود را با سینما مشخص کنند در صدد این هستند که در ژانری متفاوت از درام اجتماعی فیلم بسازند، نتیجه ای که این روزها روی پرده جشنواره شاهد هستیم، همین است نه فیلمسازی به سبک مولف! و متاسفانه این مسئله دیگر آن مثل اول تخم مرغ بود یا مرغ نیست که لازم و ملزوم یکدیگر باشند.
جریان کلی از این قرار است که خصوصا در فیلم کوتاه، تمامی فصل های دیگر که در پی می آیند، همه و همه منتج و منتشع شده از یک ایده ناب هستند که مولف را با خودش درگیر کرده است، ایدهای که در هیچ قامتی به جز فیلم کوتاه قابل بازگویی و پرداخت نیست.
با این وضع مسلما یک جمله وزین از صادق هدایت که در زندگی رنج های است که روح آدمی را مانند خوره میخورد، نمی تواند ایده نابی برای شکل گیری یک فیلم باشد-فیلم کوتاه و پرهزینه ناسوخ اثر اصغر عباسی- این جمله قصار به زیباترین شکل در سطور مکتوب شده صادق هدایت، رسالت خویش را انجام داده است، مگر اینکه کارگردان و یا مولف این بار بخواهد تعبیر و یا تفسیر نو و متفاوتتری از آن را که دغدغه امروز است به تصویر بکشد و برای آن هیچ قابی جز فیلم وتصویر بازنمایان کننده خوبی برای آن نباشد!
ساده تر اینکه در قامت فیلمسازی کوتاه ما قرار نیست که ژانری داشته باشیم و بعد برای آن به دنبال ایده ای باشیم که در قالب آن ژانر شکل گیرد. آنچه که مشخص است حرکت بالعکس این است؛ یعنی اینکه ما ایده و یا رویکردی متفاوت به جریانی همیشگی داریم و پس از آن در این فکر می افتیم که بهترین لحن برای بازنمایان کردن آن چیست؟ فارغ از آنکه بخواهیم به اقتباس و یا بومی سازی آن به شکلی مهندسی شده ای برویم!
جالب تر اینکه وقتی ایده ما، انعکاسی از جریان سیالیت یافته روز باشد، خواه ناخواه مولفه های بومی، ایرانی بودن و ... را نیز درخود خواهد داشت. با این وصف آنچه که بیش از پیش جای خالی آن در نشست های تخصصی احساس می شد، نحوه ایده یابی و پرورش ایده در فیلمنامه کوتاه بود تا شاید دیگر در جشنواره های دیگر شاهد هیاهویی برای هیچ نباشیم. همه ساز و کار یک جشنواره پربار در فیلم هایی است که نمایش داده می شود، و عمده نمایش فیلم ها مخاطبان را در یک سکوت عمیق فرو برده است که این همه زحمت برای چه بود؟
* روزنامه نگار و منتقد فیلم
ارسال دیدگاه