مدیرشورای‌شهرورامین درمورد شهدا‌وهفته دفاع مقدس عنوان‌کرد:

شهدا، امام‌زادگان عشق و ستاره‌های‌همیشه‌روشن هستند

ورامین (پانا) _مدیرشورای شهر‌ ورامین و فعال عرصه جنگ‌‌ و جبهه، جانباز دوران‌ جنگ‌تحمیلی، شهدا را امام‌زادگان عشق و ستاره‌های‌همیشه‌روشن دانست، که راه را به‌ما نشان‌می‌دهند.

کد مطلب: ۱۴۰۷۱۶۹
لینک کوتاه کپی شد
شهدا، امام‌زادگان عشق و ستاره‌های‌همیشه‌روشن هستند

محمد وصال‌پور مدیر شورای شهر‌ ورامین، فعال در عرصه جنگ‌و‌جبهه و دبیر سابق آموزش‌ و‌ پرورش که در زمان‌ جنگ به‌ عنوان مسئول‌ بسیج دانش‌آموزی و مجتمع‌ رزمندگان به نظام‌مقدس جمهوری‌اسلامی خدمت‌کرده و جانباز دوران‌ جنگ‌تحمیلی می‌باشد؛ در گفت‌و‌گو با پانا شهدا را امام‌زادگان عشق و ستاره‌های‌ همیشه‌روشن خواند که راه‌اصلی را به ما نشان‌می‌دهند؛ وی درباره عهد خود با شهدا گفت:« در شب‌ عملیات باهم عهد بستیم که هرکس شهید شد، شفاعت‌ دیگران بر گردن‌ او باشد و هرکس ماند بهترین‌ عمل نزد خداون سبحان یعنی خدمت به‌ مردم را بدون دستمزد انجام‌ دهد.»

وصال‌پور‌ در مورد هفته‌ دفاع‌مقدس گفت:« از این بابت خیلی خوشحال هستم که هفته دفاع‌مقدس را که در تقویم جمهوری‌اسلامی به هفته آغازین‌ جنگ بین ایران‌ و‌ عراق است، یعنی از ۳۱شهریور تا ۶مهر ماه، در خدمت‌ دانش‌آموزان و سایر هم‌میهنانم هستم.»

مدیر‌ شورای‌ شهر ورامین در ادامه گفت:« در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹عراق با برنامه‌ریزی از قبل تعیین‌شده، در‌حالی که کشور گرفتار‌ جنگ‌های‌ داخلی قائله گنبد، خلع‌ مسلمان، کمله‌دموکرات در کردستان بود با برنامه‌ریزی انجام گرفته به میهن‌اسلامی حمله‌ کرد. هفته دفاع‌مقدس یادآور خون‌های‌مقدسی است، که در پای شجره‌ طوبی انقلاب‌اسلامی ریخته‌شده و آن روزهایی که نام‌ و‌ نان بهایی‌ نداشت و آنچه میدان‌دار قیام بود شهادت‌ بود. به‌ خصوص در جوانان چون ۹۹درصد تشکیل جبهه‌های دفاع‌مقدس را جوانان تشکیل‌می‌دانند؛ جوانان در اوج‌ جوانی که اکثرا به‌دنبال مسائل‌ مادی و دنیوی هستند، پشت‌پا به همه‌اینها زدند و آن روحیه جهاد و شهادت‌طلبی باعث شده‌ بود که به‌فرمان امام‌ راحل، میدان‌دار جنگ باشند تا بتوانند مشت‌محکمی بر دهان صدام و حامی‌هایش بزنند.»

وی با درود به روان پاک شهدا و عنوان‌ کرد:« ما در کشوری زندگی‌ می‌کنیم که این روزها همه‌جای آن‌ را بعداز گذشت ۴۰سال که ازجنگ می‌گذرد؛ هنوز عطروبوی حضور‌ شهیدان در میهن‌اسلامی و ایثار و از خودگذشتگی پراکنده‌ شده‌ است. به‌یاد دارم که در آن سال‌ها معلم بودم‌ و اولین‌سالی بود که به کلاس‌درس می‌رفتم و از آنجایی‌که "دو صد گفته نیم کردار نیست" من باید به‌صورت‌ عملی به دانش‌آموزان‌ خود یاد می‌دادم، که باید برای دفاع از کیان و میهن‌اسلامی به جبهه‌های‌جنگ شتافت؛ ضمن این‌که دستور امام‌‌راحل بود، واجب‌کفایی نیز بود که در ابتدای‌ جنگ با اولین حمله‌ای که صدام کرد البته به حمایت از شوروی، رفیق دزد و شریک قافله که بیشترین تامین‌کننده وسایل‌جنگی و آمریکا جهان‌خوار که متحد اصلی‌اش بود.»

وصال‌پور معتقد است کهوباید امروز به‌عنوان معلم برای این‌که الگو‌باشیم، به دانش‌آموزان خود درس‌عملی بدهیم و درخصوص راضی‌بودن خانواده گفت:« ممکن است که پدر و مادرها از نظر قلبی راضی‌نباشند ولی از آن‌جایی که بحث‌اسلام و شهادت و بحث مسائل‌معنوی که پیشی می‌گیرد به کارهای‌دنیوی خیلی از خانواده‌ها هم خودشان‌فرزندان‌خود را به‌میدان می‌فرستادند و این کلام را همیشه مادران به‌زبان می‌آوردند: برو که ما فردای قیامت در پیشگاه حضرت‌زهرا (س)شرمنده نباشیم و پدران ما می‌گفتند، برو که‌حسین‌بن‌علی(ع) روز اول‌میدان‌جنگ شبیه ترین‌انسان‌ها علی‌اکبرش را به‌میدان جنگ‌فرستاد، کسی‌که وقتی وارد جنگ‌شد لشکر عمر سعد، دچارترس شده‌بود و فکر کردند که رسول‌خدا به‌جنگ با آنها آمده؛ ولی این طور نبود‌که بگوییم تمامی پدران و مادران راضی‌بودند، خیلی از شهدا و مردان جهادگر با توجه به این‌که سن کمی‌داشتند آن‌روز نمی‌توانستند در جبهه حضور پیدا کنند با دست‌کاری و تغییر در تاریخ تولدشان حضور پیدا‌ می‌کردند که واقعا درس بزرگی بود.»

فعال عرصه جنگ و دفاع مقدس، در ادامه در قالب‌ خاطره افزود:« ما یک‌ گردان ۳۵۰ نفره‌ای بودیم که به فرمان‌حضرت امام (ره) در آنجا از یک‌مکانی حفاظت می‌کردیم؛ در یکی از این عملیات‌ها به‌شدت مجروح شدم. من در گردان حضرت قاسم لشکر سیدالشهدا بودم که درعملیات به شدت زخمی‌شدم. ۳۵۰نفر بودیم که حدود ۱۵نفر باقی ماند؛ که‌ من از ناحیه‌ پا و کتف تیر خوردم و در بسیاری‌ از نقاط‌ بدنم ترکش باقی ماند، حدود ۳شبانه روز در بین شهدا و کشته‌شدگان‌عراق بودم. تیغ آفتاب در اول‌صبح می‌زد در حالی که خون از بدنم می‌رفت اولین‌ چیزی که به سراغم‌آمد تشنگی‌شدید بود.»

وی ادامه‌داد:« بعد از سه‌شبانه‌روزی که در آنجا‌ بودیم لشگر علی‌بن‌ابی‌طالب طی‌عملیاتی‌که صورت‌ گرفت، ما را به‌بیمارستان‌صحرایی بردند. ولی چون حال‌وخیمی داشتیم با هلی‌کوپتر به بیمارستان جندی شاپور اهواز منتقل‌کردند؛ داخل‌بیمارستان به‌علت مجروحیتی که در کتف‌راست، ناحیه نزدیک به‌نخاء و پای‌راست و ترکش‌های‌ فراوان از ناحیه‌سر به‌پایین دچار ضعف‌شدید بودم به‌ یاد دارم که دکتر گفت ما به علت‌ ضعف نمی‌توانیم تو را بی‌هوش کنیم کمک می‌کنی تا بدون بی‌هوشی این جراحی را انجام بدیم؟ و من چون‌ نای‌حرف‌زدن نداشتم با تکان‌دادن سر به سمت‌پایین علامت‌رضای‌خودم را نشان‌دادم. جراحی را انجام دادند و بعداز جراحی من را با هواپیما به بیمارستان‌شریعتی‌اصفهان منتقل‌کردند.»

وی در توصیه‌ به جوانان‌ بیان‌کرد:« من همان سخنانی را که رهبر چندروز‌پیش با پیشکسوتان جنگ‌‌و‌شهادت فرمودند را به جوانان یادآور می‌شوم؛ به این جوا‌نان توصیه‌می‌کنم که نگذارید پیشکسوتان‌جنگ‌و‌شهادت در پیچ‌وخم زندگی‌روز‌مره به دست فراموشی سپرده‌ شوند. همان‌طورکه جوانان‌ما جنگ را به‌پیش‌بردند من در ادامه سخنان‌ آقا می‌گویم که با‌همین جوانان‌امروز، این مسائل که اخیرا در میهن‌اسلامی به‌وجودآمده حتمابرطرف‌می‌شود.»

خبرنگار دانش آموز: پریا یاراحمدی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار