حسن فتحی*
«انسان/ اسب - پنجاه/ پنجاه» نمایشی مبتنی بر سنت
از نخستین باری که در دهه سی قرن بیستم اجرای کله گردها و کله تیزها توسط برتولت برشت و گروهش روی صحنه رفت ، تا این آخرین اجرای اقتباسی اسماعیل کاشی و گروهش از نمایشنامه مزبور، جهان چیزی نزدیک به یک قرن را سپری کرده است . در این یک قرن علیرغم تغییرات شگرفی که در حوزههای مختلف زندگی بشری رخ داده است، اما همچنان خطر نابودی مظاهر حیات از طریق جنگهای ویرانگر ، تخریب محیط زیست، نژاد پرستی، شکاف فزاینده طبقاتی ، بحران جهانی آب و غذا و فقر و فساد و بی عدالتی و ستم سیاسی و اجتماعی در حال گسترش است.
آنچه در کله گردها و کله تیزهای برشت همزمان با ظهور فاشیسم هیتلری در آلمان دهه سی مطمح نظر نویسنده قرار گرفته نگرانی و هشدار در خصوص تاخت و تاز نوعی ایدئولوژی تمامیت خواه و افراطی ست که خواهان تسلیم و متابعت بی چون و چرای همه مردم در برابر قدرت قاهر است و در این مسیر تنها نژاد و اندیشه خاصی را شایسته رهبری میداند و دیگر مردمان را بردگانی مطیع و منقاد برغم این همه اما جهان دم بدم تغیر یافته این سالیان بسیار، صورتها و صور متفاوتی از دلهره و وحشت و تخریب و ستم و بهره کشی را در نسبت میان صاحبان زر و زور و تزویر باز تعریف کرده است که بازتاب این همه در هنر نمایش ، بصورت تقلایی زیبا شناسانه در دستیابی به فرمها و شیوههای بیانی جدید انعکاس یافته است و تئاتر فیزیکال و مبتنی بر تابلو - فرمهای دیداری و شنیداری یکی از جلوههای درخشان آن است.
از همین منظر است که اجرای متفاوت و بدیع اسماعیل کاشی ازنمایشنامهای مبتنی بر سنت اپیک، و با فاصله گرفتن در متن و اجرا از سنت نمایش روایی، و در تلاش دستیابی به زبانی متفاوت ، تماشاگر را در معرض دیدن نمایشی قرار میدهد که هر چند توسط کارگردانی حرفهای و بازیگران نو پای غیر حرفه ای در نسبت شاگرد - استادی به روی صحنه رفته است ، اما انصافاً از یکدستی و هماهنگی درخشانی در زمینه طراحی ، بازیها . نور و موسیقی و تابلو- میزانسنهای زیبا برخوردار است.
ریتم و ضرباهنگ نمایش به نحوی ست که تماشاگر با فضای فرمالیستی نمایش که نشانه های آشکاری از سنت مه یر هولدی را در خود دارد ، بحدی عجین میشود که در نهایت با غم و اندوه شخصیتهای نمایش عمیقاً همدل و همراه شده و بیمناک از بروز مجدد فجایعی نظیر هولوکاست و اندیشیدن به جهانی که هر روز چهره ترسناکتری بخود میگیرد ، سالن نمایش را ترک میکند.
دم اسماعیل کاشی و شاگردانش گرم.!
کارگردان سینما
ارسال دیدگاه