مربی گلرهای تیم ملی فوتبال نوجوانان از سختی کار در تیمهای پایه میگوید؛
محسن سیدی: روش استعدادیابی در فوتبال پایه اصولی و درست نیست
دوست داشتم چراغ خاموش در تیم ملی فعالیت کنم/حضور در کافا چیزی به ما اضافه نمیکند/ احترامی که به مربی خارجی میگذارند برای مربی ایرانی قائل نیستند
تهران (پانا) - مربی دروازهبانهای تیم ملی نوجوانان ایران معتقد است استعدادیابی در فوتبال پایه اصولی نیست و به روش درستی انجام نمیشود.
محسن سیدی که سابقه فعالیت زیادی در تیمهای مختلف لیگ برتری دارد، بعد از جدایی از پرسپولیس، پیشنهادات مختلفی را رد کرد اما اکنون چند ماهی است که به همراه علی دوستیمهر و نادر عزتالهی، در تیم ملی نوجوانان ایران برای شرکت در مسابقات کافا آماده میشود.
در این رابطه، محسن سیدی در گفتوگویی به سوالات خبرنگار ورزشی پانا پاسخ داد که در ادامه میخوانید:
چه اتفاقی افتاد که بعد از جدایی از پرسپولیس، در تیمی حضور نداشتید و به صورت کاملا چراغ خاموش در تیم ملی نوجوانان ایران مشغول به فعالیت شدید؟
بعد از جدایی از پرسپولیس که همراه با آقای کالدرون توانستیم قهرمان نیمفصل شویم، پیشنهاداتی داشتم اما سعی کردم با وسواس بیشتری با آنها برخورد کنم. سعی کردم انتخابی داشته باشم که با شأن و شخصیت پرسپولیس و من سنخیت داشته باشد. پیشنهاد از باشگاههایی مثل فولاد، آلومینیوم، سایپا و تیم ملی امید داشتم اما نرفتم. بالاخره خیلی مهم است که چه کسی در کادر فنی باشد و بدانی با چه کسی قرار است کار کنی. وقتی آقای دوستیمهر بهعنوان سرمربی تیم ملی نوجوانان در پروژه تربیت و پرورش نسل فوتبال پایه انتخاب شد، نادر عزتالهی را که سراستعدادیاب گیلان بود، بهعنوان دستیار معرفی کرد. آقای عزتالهی هم نسبت به من همیشه لطف داشت و به سرمربی پیشنهاد داد. وقتی دیدم آدمهای باشخصیت، کاربلد و معتبر و محترمی در این کادر حضور دارند، پذیرفتم. الان حدود ۳ ماه و اندی بهصورت چراغ خاموش دارم فعالیت میکنم. اما دوست داشتم بالاخره کسانی که دنبالم میکنند، بدانند بعد از پرسپولیس به تیمهای ملی پایه آمدم.
انتخاب شما برای جمعکردن تیم، از بین چند بازیکن استارت خورد و به چند بازیکن رسیدید؟
با احترامی که برای استعدادیابهای استانها قائلم اما معتقدم استعدادیابیهای صورت گرفته با روش درست و اصولی نبوده است. قرار شد نفراتی که استعدادیابهای استانی معرفی میکنند، ما از بین آنها تیم را جمع کنیم. در کل کشور از بین ۴۰۰ تا ۴۲۰ بازیکن که به ما معرفی شدند، ما با فراز و نشیبهای زیادی کار را شروع کردیم. در چند دوره در کمپ تیمهای ملی توانستیم آنها را ببینیم. استعدادیابهای ما باید بیشتر در بحث فنی و رعایت عدالت کاری حرکت کنند. ما با همه سختیها توانستیم این مجموعه را به ۳۵ بازیکن برسانیم. جمعکردن این تعداد واقعا طاقتفرسا و وقتگیر بود. فدراسیون در این بخش خیلی هزینه کرد در حالی که اگر ما مربیان استعدادیابی میکردیم، برای فدراسیون بار مالی نداشت و کار ما هم راحتتر میشد. با این حال اردوی ۳۵ نفره در لاهیجان و چالوس داشتیم. بعد از این اردوها، تعدادی خط خوردند و به ۲۸ بازیکن رسیدیم. در اردوی آخر که از امروز (۲۳ مرداد) شروع میشود، با ۲۳ بازیکن (۳ دروازهبان و ۲۰ بازیکن) برای حضور در کافا آماده میشویم.
آیا طوری برنامهریزی کردید که برای این نفرات نهایی، جایگزین احتمالی هم داشته باشید؟ به نوعی شبیه به لیست دوم و رزرو؟
سوال هوشمندانهای پرسیدید. دقیقا ما به این مسئله هم فکر کردیم. مثلاً خودم در بخش دروازهبانی بین ۳۰ تا ۳۵ گلر، ۱۵ نفر را در لیست خودم قرار دادم تا بتوانیم کار ماندگاری بکنیم. اما مشکل اینجاست که بعد از بازگشت از مسابقات کافا، مشخص نیست سرنوشت این بازیکنان چه میشود. چون کادر فنی یک رده بالاتر میرود و معلوم نیست چه کسی سرمربی نوجوانان خواهد شد.
یعنی قرار نیست، با این همه هزینه و وقتی که برای جمعآوری تیم صرف شده، این تیم زیر پوشش فدراسیون باشد؟
در کمیته ملی جوانان باید میرشاد ماجدی و همکارانش فکر جدی به حال این مسئله بکنند. وقتی فدراسیون میبیند که فردی دلسوز، کاربلد، باشخصیت و شریف مثل دوستیمهر بالاسر این تیم است و قرار است بعد از کافا این تیم رها شود، باید راهکاری داشته باشد تا تیم با خود این کادر ادامه دهد. باید ببینیم که راهکار کمیته ملی جوانان چیست. خودم معتقدم که مربی نوجوانان باید کسی باشد که حداقل ۳، ۴ سال فرصت داشته باشد. در بخش پایه باید کسی روی کار باشد که اصلا بحث سلیقه را در انتخاب بازیکن در نظر نگیرد. واقعیت این است که استعدادیابهای ما اصلا حرفهای و خوب و اصولی انتخاب نکردند. مثلاً ما نفراتی را دیدیم که انگار برای تست دادن به تیم ملی آمده بودند. یا برعکس؛ استعدادی را که اصلا ندیده بودند، ما پیدا کردیم که واقعا فوقالعاده بود. در لاهیجان یک دروازهبان دیدیم که ژن دروازهبانی فوقالعادهای داشت و از استعدادهای آیندهدار فوتبال ایران میشود.
واقعا حیف است که این همه تلاشی که انجام شده، بعد از ۴ ماه از بین برود و تیم به حال خودش رها شود.
ما سالهای قبل نفراتی داشتیم که مسابقات رسمی اعزام شده بودند. اما اگر امسال کاپیتان همان تیم را میدیدید، میگفتید آیا این بازیکن واقعا همان کاپیتان تیم است؟ بهخاطر اینکه شرایط سنی این رده حساس است، بازیکن ظرفیت هضم سنگینی این بازوبند را ندارد و خودش را گم میکند. بخش پرورش دروازهبانی که خودم دوست داشتم در نفت تهران انجام دهم، متاسفانه ثبات نداشتیم. اما در تیم ملی این ثبات است و میشود خیلی کارها کرد. اما ما در این دوره ۴ ماهه، هنوز کاری نکردیم. این استعدادها بعد از کافا میروند دنبال سرنوشت خودشان. ما باید رده سنی را یک سال کوچکتر در نظر میگرفتیم تا بیشتر در اختیار مربی باشند. اما سیاستگذاری کمیته ملی جوانان اینطور نیست و گفتند ۴ ماه وقت داریم تا برای مسابقات کافا استعدادیابی کنیم و بفرستیم. بعد از کافا هم معلوم نیست چه کسی سرمربی تیم است. به نظرم باید دوستیمهر با فدراسیون هماهنگ کند که مثلاً آقای ایکس که به تفکرات ما نزدیک است، سرمربی شود.
اصلا حضور در کافا میتواند روی بالا رفتن کیفیت ما تاثیر بگذارد؟ چون تیم ملی فوتبال ما هم وقتی به کافا رفت، خیلیها انتقاد کردند که نباید شان فوتبال ما را پایین بیاوریم و در این سطح حاضر شویم.
هر کلاسی که هیچ تأثیرگذار نباشد، حداقل ۵ درصد تاثیر دارد. ما میتوانیم به فستیوالی که کشورهای ژاپن، کره، چین یا کشورهای اروپایی برگزار میکنند، برویم و صددرصد تاثیرش را ببینیم. اما تورنمنتی مثل کافا هیچ چیزی برای ما ندارد. این افغانستان و تاجیکستان هستند که از ما بهرهبرداری میکنند. شأن و کلاس فوتبال ما این قدر بالاست که باید میزبانی رقابتهای بزرگ را بگیریم. از ای اف سی و فیفا درخواست کمک برای ساختن ورزشگاه و زیرساختها را بکنیم. سطح ایران نیازی به تعریف من ندارد و همه میدانند.
درست کردن زیرساختها که هیچ؛ حتی فدراسیون از برنامهریزی درست برای افتتاحیه لیگ عاجز است. دیدید که اولین بازی قهرمان لیگ، بدون تماشاگر آن هم با چه وضعیتی در بهترین استادیوم ایران برگزار شد.
بهعنوان عضو کوچکی از بدنه فدراسیون، نمیدانم واقعا اتاق فکری در فدراسیون وجود دارد که در مورد موضوعی که میخواهد رسانهای شود و در معرض دید عموم قرار گیرد، فکر کنند؟ اگر شرایط آزادی برای برگزاری بازی خوب نبود، آیا هیچ استادیومی در ایران نبود که بازی افتتاحیه لیگ را برگزار کنیم و به رخ جهانیان بکشیم؟ چرا بازی پرسپولیس و آلومینیوم را در ورزشگاه امام رضا مشهد برگزار نکردند؟ فوتبال دانشگاهی است که هر چه در بحث علوم اجتماعی، تخصصی، مدیریتی و تربیت نیروی انسانی بخواهید، در آن وجود دارد. فوتبال یک صنعت است و در کنار آن میشود درآمدهای زیادی بهوجود آورد. هر کسی که جایگاهی دارد باید کار ماندگار کند تا بعداً حسرتش را نخوریم. در همه بخشها استعداد بالا داریم. بحث استادیوم آزادی را تمام دنیا دیدند. واقعا نمیدانم چه تفکری پشت این تصمیم بود.
نحوه قرارداد کاری شما با فدراسیون چطور است؟
من چون در تیمهای مختلف لیگ برتری کار کردم، دوست داشتم که در بحث ملی هم ورود کنم. نه برای بهدست آوردن رزومه. میخواستم ببینم کار در رده پایه به چه صورت است. واقعا کار کردن در باشگاه و تیم ملی زمین تا آسمان فرق دارد. بخشی از پولهای فدراسیون بلوکه است. قراردادها در فدراسیون طوری است که باید یک دوره کاری تمام شود و بعد قراردادی بسته میشود. شاید دیر بشود اما پرداخت میکنند. در باشگاه که قرارداد میبندید، بعد از امضا، باشگاه متعهد میشود. در باشگاه و تیم ملی اما هیچ کسی بیمه عمر ندارد. یعنی اتفاقی برایت بیافتد، هیچ کاری نمیتوانند بکنند. مرحوم دارستانی که در زمین فوتبال از دنیا رفت، خانوادهاش هیچ خسارتی نگرفتند. چون بیمه نداشت. فدراسیون کارگزار قدرتمندی است و اگر زیرمجموعهاش را بیمه کند، همه پیشقدم میشوند. این یک ایده و پیشنهاد است. هر کس میتواند بابت داشتن بیمه، ۱۰ درصد قراردادش را بپردازد. از طرفی چرا باید مربی و بازیکن ممنوعالخروج شوند وقتی راحت میشود، مشکل مالیاتی را حل کرد. اداره مالیات میتواند ماهیانه یا مواقع پرداخت حقوق بازیکن و مربی، یک نماینده به باشگاهها بفرستد و همان جا مالیات را مشخص کنند تا پرداخت شود. البته خوشحالم که در بحث قراردادها، فقط سرمربی با فدراسیون حرف میزند. آیا در فوتبال اروپا دیدید که بهجز سرمربی صحبت کند؟ دوست دارم فوتبال ما هم نظم و انضباط داشته باشد. وقتی بلافاصله مربی را جریمه و محروم میکنند، آیا برای قراردادهای مربیان و کادر فنی تیم ملی هم فکری کردهاند؟
پس آن احترامی که به مربیان خارجی میگذارند، در مورد مربی ایرانی رعایت نمیشود؟
در فوتبال پایه بیشترین فساد و مسائل زیرمیزی اتفاق میافتد. آیا مربیان پایه اصلا قرارداد ماهیانه دارند تا با خیال راحت کار کنند؟ اصلا معلوم است که چقدر حقوق میگیرند؟ ما وقتی مربی با روزمه برای پرورش استعداد میآوریم باید به او احترام بگذاریم. اگر مربی غیرمتخصص و بیرزومه بیاید نمیتواند استعداد پرورش بدهد. مربی با رزومه و شناختهشده، چشمش به قرارداد با فدراسیون است و حقی را ناحق نمیکند و دنبال مسائل دیگر نمیرود. مربی ایرانی را با چشم خوب نگاه نمیکنند. مگر این همه بازیکن که لژیونر شدند را مربیان خارجی پرورش دادند؟ مگر بیرانوند، گوهری، نیازمند و عابدزاده را مربیان ایرانی پرورش ندادند؟ مربیان ایرانی قابلیت زیادی دارند. رقم باشگاهها بهتر شده اما در تیم ملی هم باید مربی ثبات داشته و هم قراردادش مشخص باشد.
همانطور که گفتید، شاید خیلی از مشکلات بهخاطر منابع محدود مالی فدراسیون باشد.
فدراسیون نیاز دارد که بخشی از کارش را به بخش خصوصی بسپارد. اگر این کار هرچه زودتر انجام شود خیلی از مسئولیتها و مشکلات مالیاش حل میشود. اگر جای رئیس فدراسیون باشم، تولیدی لباس تیم ملی را راهاندازی میکنم. اگر طرفدار فوتبال بخواهد پیراهن تیم ملی را بخرد از کجا باید تهیه کند؟ با چه جنسی و چه کیفیتی؟ با زدن یک سوله در مجموعه آزادی، هم شغل ایجاد میشود و هم میتوانند با گرفتن وام کلان، خیلی از مشکلات را حل کنند. حتی اگر رئیس فدراسیون نمیتواند، این کار را به بخش خصوصی بدهد.
صحبت پایانی.
اگر من بیپروا و روان صحبتی یا انتقادی میکنم و پیشنهادی میدهم، بهخاطر این است که کارم را دوست دارم. از آقایان دوستیمهر و عزتالهی تشکر میکنم که به من اعتماد کردند. با اینکه مربی لیگ برتری بودم اما این تجربه خیلی خوبی بود. کار سختی است و خیلی مواقع باید خط بزنید و انتخاب کنید. از همه خانوادهها میخواهم که اجازه بدهند بچهها راه خودشان را پیدا کنند. ما هم این فرایند را طی کردیم. خانوادهها باید به بچهها آرامش بدهند و تولید حاشیه نکنند.
ارسال دیدگاه