بهتاش فریبا در گفتوگو با پانا:
دولتمردان پرسپولیس را بیشتر از استقلال دوست دارند
ساپینتو به دستیارانش اعتماد نکرد/ مردم از نکونام حداقل یک جام میخواهند/ استقلال مهاجم خارجی میخواهد/ بهخاطر حسن روشن استقلالی شدم
تهران (پانا) - پیشکسوت استقلال ضمن بازدید از مجموعه خبرگزاری پانا، به سوالات خبرنگاران گروه ورزشی پاسخ داد.
به گزارش خبرگزاری پانا، بهتاش فریبا اسطوره و پیشکسوت باشگاه استقلال که جزو بیحاشیهترین بازیکنان قدیمی آبیها بهشمار میرود، با حضور در خبرگزاری پانا در مورد مسائل مختلفی که پیرامون این باشگاه رقم خورده، به سوالات خبرنگاران گروه ورزشی درباره ساپینتو، نکونام، پرسپولیس، ترکیب استقلال، تیمهای پایه و اینکه چرا هیچوقت دنبال مربیگری نرفته است پاسخ داد که در ادامه متن صحبتهای وی را میخوانید:
#ساپینتو به دستیارانش اعتماد میکرد، استقلال قهرمان میشد. اما مگر کسی مثل خسرو جرات میکرد کنار خط به او مشورت دهد؟
#ساپینتو در مقایسه با مورایس که آدم آرامی است، پا به گاز بود و هیجان زیادش گاهی به ضرر استقلال بود.
#وارد بحث کریمی و ساپینتو نمیشوم. دوست ندارم شخصیت باشگاهم خُرد شود.
#بزرگترین کاری که ساپینتو انجام داد، احیای بازیکنانی مثل قایدی، روزبه چشمی، رضاوند و مهری بود.
#محمد ربیعی را از لحاظ فنی خیلی قبول دارم اما در استقلال مربیگری فقط فنی نیست.
#ساکت الهامی همیشه با من مشورت میکند. به لحاظ تجربهای که داشتم به او گفتم امسال در بحث سرمربیگری استقلال ورود نکند.
#قرارداد استقلال با همراه اول ۱۶۰ میلیارد است که یکسوم آن را از قبل گرفتهاند. اگر پول اول فصل نرسد، لیگ شروع نشده، نق نق بازیکنان شروع میشو د.
#فصل پیش حق استقلال بود که جام بگیرد. حتی کارشناسان برنامه فوتبال برتر که برنامه رنگی است، ۷ پنالتی را تائید کردند که برای استقلال گرفته نشد. امسال حتما یک جام میخواهیم.
#نکونام تجارب زیادی از بازیگری در اسپانیا و مربیگری در ایران بهدست آورده و زیر نظر مربیان بزرگی کار کرده است. از او پشتیبانی شود، راحت قهرمان میشویم.
#استقلال سال قبل ۴ مهاجم داشت که روی هم ۵ گل زدند. در ایران فقط شهریار مغانلو به درد ما میخورد وگرنه به یک مهاجم گلزن خارجی نیاز داریم.
# آدم احساسی هستم و کسی هم که این طور باشد نمیتواند در تیمهای بزرگ سرمربی باشد. البته که خودم هم تنبل بودم و دنبال مدرک مربیگری نرفتم و به زور مدرک b گرفتم.
#از راهآهن، تاج و پرسپولیس پیشنهاد داشتم. آن موقع تلفن نبود و کارها را اردشیر خان لارودی میکرد. وقتی بازیهای حسن روشن را میدیدم، کیف می کردم. بهخاطر او من تاجی شدم.
#نمیخواهم قهرمانیهای پرسپولیس را زیر سوال ببرم اما عوامل حکومتی پرسپولیس را بیشتر از استقلال دوست دارند.
ساپینتو به دستیارانش اعتماد نکرد
فوتبال امروز براساس آمار سنجیده میشود. کسی نمیآید بگوید استقلال در سال ۶۱ و ۶۲ قهرمان لیگ شده، حتی شاید نگویند مربیاش کی بوده است. آمار باید نشان دهد یک مربی موفق بوده است یا نه. در جریان مسابقات مسائلی پیش میآید که در روند پیشرفت تیم، اختلال ایجاد میکند، ساپینتو درست مانند استراماچونی چند بازی اول را از دست داد و متاسفانه اعتماد به کادر خود نکرد. خسرو حیدری بازیکن درجه یک در استقلال بوده است و در کادر بود. ساپینتو از قاره دیگری آمده است، نهایتا ۱۰ بازی استقلال را دیده بود. میتوانست از کمکهای خود استفاده کند. اما با اطلاعاتی که من دارم و با خسرو هم در ارتباط هستم، هیچوقت چنین اتفاقی نیفتاد. برای استراماچونی هم چنین اتفاقی نیفتاد. بههمین خاطر امتیازهای شیرینی را از دست دادیم که شاید اگر آن امتیازات گرفته میشد، بدون مسائل داوری و ... قهرمان میشدیم.
ساپینتو فوتبال روز دنیا را به استقلال آورد
از هفته ششم به بعد به مرور تیم شکل گرفت و نفرات معلوم شد. با همان دست فرمان جلو رفتند. بازی خیلی روان و قشنگی کردند. گلهای خوب زدند. خیلی بازیها را پرگل بردند. زدن ۷ گل به تراکتور کار آسانی نیست آن هم با همه نفراتش. یا به تیم خوب نساجی و هوادار. همه مربیان دنیا هم همینطور هستند که شاید ۶ بازی عالی دارند، ۴ بازی متوسط و ۲ بازی بد هم دارند. ساپینتو یک فوتبال رو به جلو و روز دنیا را وارد استقلال کرد. من همیشه گفتهام که بیشترین نقش را در تیم ما بدنساز (پائولو میگوئل دوس سانتوس) ساپینتو داشت. بازیکنان تا دقیقه نود میدویدند و پرس میکردند.
هنوز نمیدانم ساپینتو چرا اخراج شد
بزرگترین اشکال ساپینتو، هیجان زیادی بود که داشت. این یک چیز ذاتی است. انسانی که بخواهد سر هیجان فیلم بازی کند، دقیقه دو نه، دقیقه ۵ نه، این بازی نه بازی بعد متوجه میشویم. ما میدانیم، در طول این سالها آدمهایی بودند که نقش بازی کردند. ولی ساپینتو ذاتا اینگونه بود. یک روزی در یک مصاحبه او را با مورایس مقایسه کردم. مورایس بسیار آرام است، ولی ساپینتو انگار مدام روی گاز بود. همش بالا و پایین میپرید. هیجان زیاد جاهایی میتواند به تیم کمک کند و یک جاهایی هم آن کمک، وارونه میشود. مثلا در فینال جام حذفی، دقیقه ۱۰۰ زمانی که گل زدیم، اصول فوتبال میگوید وقتی شما یک بر صفر عقب هستید و وارد وقت اضافه شدهاید، گل را که زدی، از نظر روحی و روانی سوار بازی میشوید. هرچقدر هم در طول ساعتهای گذشته همان بازی خوب بازی نکرده باشید. بنابراین روحیه طوری است که باید بروید گل بعدی را بزنید. من هنوز هم نمیدانم به چه دلیلی آقای ساپینتو اخراج شد، هیچکس نمیداند. ولی تجربه میگوید تیمی که آن زمان گل میزند، آقای مربی آرام کنار زمین حاضر شو تا این فشاری که وارد کردهای، حفظ شود. وقتی فاصله افتاد، پرسپولیس خودش را پیدا کرد و متاسفانه گل دوم را هم زد. تحرک و هیجان زیاد برای انگیزه دادن به بازیکنان خوب است ولی یک جاهایی هم ضرر است. برخی مواقع این هیجانات به ضرر استقلال بود.
خسرو حیدری جرات میکرد به ساپینتو مشورت بدهد؟
تغییر مدیریت، یکی دیگر از عواملی بود که باعث شد امسال ما قهرمان نشویم. با این وجود یک جاهایی باید به ساپینتو هم ایولله هم گفت. استراماچونی سیصد، چهارصد هزار یورو برای یک نیمفصل از ما پول گرفت. چهارصدتا تک یورویی مانده بود، امضا نمیکرد. اما ساپینتو ۷ ماه پول نگرفت. اینجا باید بگوییم ساپینتو دمت گرم. اجازه نداد حتی بازیکنان هم درباره مسائل مالی صحبت کنند، حتی آنها هم نگرفتند. خودم تیمدار بودم، مربی همین تیم. دو هفته پول بازیکنان عقب میافتاد، بچهها وارد اعتصاب میشدند. خیلی کار سختی است که شما تیمی که پول نگرفته باشد را جمع کنید. بعد با آن شرایط بازی کنند و کله خود را جلوی استوک حریفان بگذارند. اینجا هم باید بگوییم دمت گرم. اینها مشکلات تیم ما بوده و متاسفانه تا آخر فصل هم از کمکهایش استفاده نکرد. لب خط ایستادن کار خیلی سختی است. حواست به خیلی از چیزها باید باشد. یکجاهایی باید تعویض کنی، باید سیستم تیم را عوض کنی، نفرات را تغییر دهید. صدتا فیلم از فرگوسن وجود دارد که کمکهایش میآمدند و در گوشی چیزی به او میگفتند و میرفتند، مینشستند. ولی آیا خسرو حیدری جرات این کار را داشته است؟ کمکی که خودش آورده بود را گهگاهی میآمد و چیزی میگفت، اما البته فیلمی را هم دیدیم که چطور گوش کمک را روی نیمکت میگیرد! اینها نکاتی است که یک جاهایی کمک کرده و یک جاهایی هم ضرر زده است.
نمیخواهم شخصیت باشگاهم خُرد شود
درباره صحبتهای حجت کریمی مدیرعامل باشگاه استقلال درباره ساپینتو نظری ندارم. به خاطر حفظ شخصیت باشگاه به این موضوع ورود نمیکنم. کریمی مدیرعامل بوده و این یکی سرمربی. دلم نمیخواهد شخصیت باشگاهم خُرد شود.
قایدی ۲۰ دقیقه بازی میکرد، زبانش درمیآمد، ساپینتو او و بقیه را بازسازی کرد
یکی از بزرگترین کارهایی که ساپینتو انجام داد، تعدادی از بازیکنان ما را بازسازی کرد. همه اول فصل به مهری و آرش رضاوند ایراد میگرفتند. مهدی قائدی در ابتدای فصل که آمد، این قدر ناآماده بود که ۲۰ دقیقه بازی میکرد، زبانش درمیآمد. از همه مهمتر روزبه چشمی هم طوری بازیاش پیشرفت کرد که از نظر من سال گذشته بهترین سال بازی او بود و حتی به جام جهانی هم رفت. سعید مهری با آمدن ساپینتو به یک بازیکن دونده، توپگیر و شوتزن تبدیل شد. رضاوند چند تا پاس گل داده، چند تا گل خودش زد. مهدی قائدی آن بازی تماشایی را کرد، محبی و روزبه چشمی. من سالها در پست روزبه کار کردم. پست خیلی مهمی است ولی اصلا به چشم نمیآید. شما همه به دریبلهای قائدی نگاه میکنید ولی توپگیریهای روزبه را کسی نمیبیند.
مربیگری در استقلال فقط فنی نیست
محمد ربیعی، ساکت الهامی، علی منصوریان و جواد نکونام از گزینههای سرمربیگری استقلال بودند. علی منصوریان که قرارداد داشت. من فوتبال بازی کردن تیمهای آقای ربیعی را بسیار دوست دارم. حتی در دو فصل گذشته که برنامه شبهای فوتبالی میخواست مربی برتر را معرفی کند، من به او رای دادم. به جهت فنی و کارهای تاکتیکی و اداره کردن، ساختار و زیرساخت. همه این کارها را ربیعی بلد است. نتایجی هم که گرفته، رفته رفته بهتر شده است. از هشتم و هفتم و آخری هم ششم. ولی یک اصلی در باشگاههای بزرگ وجود دارد و آن هم اداره کردن تیمهای بزرگ است. مقداری شَکَم برای ربیعی این بود که آیا مثلا رختکن استقلال را میتواند اداره کند یا نه؟ در ایران بهویژه فقط از لحاظ فنی نباید یک مربی را مورد توجه قرار دهید. در اروپا همه چیز شکلگرفته و در جای خودش است. بازیکن وظیفه خود را میداند. میداند اگر یک زمانی کوچکترین اعتراضی را به مربی داشته باشد، به میزان قابل توجهی از قراردادش کم میشود. ۱۰ جلسه محروم میشود و ... ولی در مملکت ما اینگونه نیست. من سختی ربیعی را در این میدانستم که شک داشتم که بتواند یا نه؟
به ساکت الهامی گفتم به استقلال نرو!
ساکت الهامی را به جهت فنی میشناسم چون در تیم استقلال نوین شاگردم بوده است. همیشه هم با من در ارتباط است. تیمهایی را که میخواهد بگیرد با من مشورت میکند. امسال براساس تجربیات شخصیام از او خواستم که اصلا به استقلال ورود نکند. ساکت الهامی دو قهرمانی در جام حذفی آورده است. تیمی مثل نساجی را حفظ کرده است. مقایسه کنید شرایط تیمهایی که الهامی داشته تا تیمهای ربیعی را. ربیعی در تیمی بوده که به جهت مالی که مهمترین اصل باشگاهداری است، هیچ مشکلی نداشته. ساکت الهامی تیم نساجی مازندران را با ۳۵ میلیارد قهرمان جام حذفی کرده است. در حالیکه برخی از تیمهای دیگر ۲۰۰، ۳۰۰ میلیارد خرج کردهاند. این اختلاف بین دو مربی است. ساکت الهامی در ادامه، زمانی به تراکتور رفت که هوادار صندلی به زمین پرت میکرد. جمع کردن آن تیم با داشتن سه کاپیتان تیم ملی بسیار کار سختی بود. ولی ساکت توانست جمعشان کند و تیم را به قهرمانی برساند.
نکونام کار سختی در پیش دارد
جواد نکونام؛ من قبلاً دریک مصاحبه گفتم، هر کسی فصل آینده سرمربی شود، کار بسیار بسیار سختی دارد. چرا؟ همه ما میدانیم که حدود هفت ماه است که بازیکنان پولی دریافت نکردهاند. بازیکنان پول میخواهند. از یک طرف شما میخواهید نقاط ضعف تیم را برطرف کنید. دفاع، دروازهبان و فوروارد میخواهید. بازیکن جدید هم که میخواهید بگیرید. با قرادادهایی که سال گذشته بسته شده و آپشنهایی که هست، باید ۳۰ درصد در ابتدا به آنها پرداخت کنید. پولی که بچهها میخواهند بگیرند جدا، پولی هم که باید به بازیکن جدید بدهید، اضافه میشود. چقدر پول دارید؟ تا جایی که من اطلاع دارم، یک قراردادی با همراه اول بستهاند به مبلغ ۱۶۰ میلیارد. بدهبستانهای قبلی هم با هم دارند که نمیدانم چیست. مثل اینکه یکسوم آن قرارداد را دریافت کردهاند که این اواخر توانستد مقداری پول به بچهها بدهند. پس از روز اول که شما شروع میکنید، نق زدن بازیکنان شروع میشود. پول میخواهند. حق هم دارند. ما در این مملکت زندگی میکنیم که صبح ماست را میخریم ۲۵ تومان و عصر ۴۰ تومان میشود!. پولی که میگیرد و قرار است بگیرد را میخواهد بهروز نگه دارد. همه ما الان اینکار را میکنیم. یا میرود ماشین، زمین و خانه و ... میخرد. معمولا اینها بلدند و چکی میخرند. چک داده دست مردم به امید اینکه مثلاً مرداد ۳ یا ۴ میلیارد از باشگاهش دریافت کند. وقتی نمیگیرد، اعصاب و روانش به هم میریزد. پس شروع کار سخت است مگر خدا کمک کند. مگر کریمی و گروهش پول بیاورند. اگر این پول اول فصل آورده شود، ۵۰ تا ۶۰ درصد مسائل استقلال حل میشود. اگر نرسد، گرفتاریم. مسائل فنی که جای خودش و سختیهای خودش را دارد. با همه این مسائل، قهرمانی که نیاوردیم سر جای خودش است.
برنامه فوتبال برتر رنگی است
واقعا حق ما بود فصل قبل یک جام بگیریم. یعنی خوب فوتبال بازی کردیم. شما ۱۴ پنالتیات را نگرفتند که ۷ تا را همه داورها تایید کردند. حتی داورهایی که در فوتبال برتر که یک برنامه رنگی است، تایید کردند. کافی بود دو تا پنالتی را میگرفتند، ما قهرمان میشدیم. امسال مردم و هوادار ما، یک قهرمانی را میخواهند. ما یک قهرمانی لازم داریم، خیلی حرف است در این. لازم داریم چون هواداری که در گرما و سرما به استادیوم میآید، به عشق این میآید که در پایان، جام را بالا ببرد. حمایتهایی که از تیمهای دیگر شده و از تیم ما نشده، در رده مدیریت مملکت اینها همه را وقتی کنار هم قرار میدهید، حق هوادار است که یک جام را بگیرد.
از نکونام پشتیبانی کنند، راحت قهرمان میشود
جواد نکونام از یک خانواده کاملا استقلالی آمده است. خودش گفته که به پدرش میگفتند حسن تاجی! خودش عاشق استقلال و کاپیتان استقلال بوده است. در زمان بازیگری به یکی از بهترین کشورهای فوتبالخیز دنیا رفته و سالهای زیادی زیر نظر مربیان مختلف بازی کرده است. پس تجربیات بازی را کامل دارد. تجربیات مربیانی که در اسپانیا زیردستشان کار کرده را دارد. تجربیات آقای کیروش را دارد. اینجا هم قهرمان حذفی و هم قهرمان سوپرجام شده است. در باشگاههای آسیا مربیگری کرده است. وقتی این فاکتورها را کنار هم میگذارید، میبینیم که یک مربی ایدهآل است. از همه مهمتر جوان است و انرژی دارد. بهروز است و جسارت دارد. همه این فاکتورها را جواد دارد و اگر به نظر من مسائل پشتیبانی و سختافزاری ما و بستر و ساختار آن درست شود، تیم ما میتواند راحت قهرمان شود. به شرطی که عواملمان را حفظ کنیم. یکی از مشکلات جواد در فصل آینده نداشتن قائدی و محبی است. این دو تا ۶۰ درصد بار رو به جلوی ما را برمیداشتند. ۵۰ متر رو به جلوی ما دست این دو تا بود به خصوص مهدی.
تیمی مثل استقلال باید هجومی بازی کند
باید ببینید عناصری که در اختیار دارید چه کسانی هستند. شما وقتی محبی و قائدی را دارید و یک فوروارد درجه یک را هم بیاورید، اصلا نمیتوانید دفاعی بازی کنید. باید ببینیم کی جدا میشود، کی را نمیخواهند. دروازهبان قطعا کسی در حد حسین و حتی بهتر از حسینی را لازم داریم. زمانیکه من با علی منصوریان بودم، رقابت بین رحمتی و حسینی بود. قبلتر، رقابت بین طالبلو و رحمتی بود. این رقابت همیشه وجود داشت. ما ایرانیها اینگونه هستیم، وقتی یک چیزی را داریم خیلی سعی نمیکنیم خودمان را جلوتر ببریم. ما دروازهبان لازم داریم. در دفاع وسط سیلوا و غلامی جدا شدند. فقط مرادمند را داریم. خط دروازه، دفاع وسط و فوردارد باید درست شود. هنوز در هر پست نمیدانیم چه اتفاقی میافتد. زبیر نیکنفس را داشتیم که کمتر بازی کرد، روزبه چشمی البته در آن پست خیلی خوب بازی کرد و نمیشد روی او دست گذاشت. در هافبکهای کنار، قائدی یک سمت بود و رضاوند یک طرف بوده و محبی هم یک طرف دیگر. ما اکنون نمیدانیم چه بازیکنانی را داریم. باید ابتدا ببینیم جواد چه کسانی را جذب میکند. تیمهای بزرگ مانند پرسپولیس، سپاهان و استقلال و تراکتور از اول همه هجومی بازی کردهاند. یادم هست وقتی که بازی میکردیم، اصلا قبل از اینکه وارد زمین شویم، یک هیچ دو هیچ جلو بودیم. زمانی هم که استقلال، تاج بوده، همینطور بوده و همه رو به جلو بازی میکردند. خود من هافبکی بودم که همیشه جزو نفرات گلزن برتر بودم. تیمی که هوادار دارد میطلبد که رو به جلو بازی کند. هوادار استقلال اگر سبک تیمش هجومی نباشد، سخت قبول میکند.
استقلال فوروارد خارجی میخواهد؛ خرید مهاجم گلزن از نان شب هم واجبتر است
اگر همه بازیکنان فعلی استقلال بمانند، نظر شخصی من این است که یک دروازهبان، دو فوروارد و یک هافبک بازیساز باید جذب شوند. برای فوروارد به نظر من باید بروند سراغ بازیکن خارجی. ما چهار فوروارد داریم که روی هم ۵ گل زدند. بسیار آمار بدی است. همهشون هم دوستداشتنی هستند، ارسلان، سجاد، رمضانی، بابایی اینها روی هم ۵ گل زدند. این آمار برای تیم بزرگی مانند استقلال بد است. پس خرید مهاجم گلزن از نان شب هم واجبتر است. باید نفر جلو یک بازیکن تمامکننده باشد. در ایران فقط شهریار مغانلو به درد استقلال میخورد. مدل فوتبالش به تیم ما میخورد. من دلم میخواست در دروازه پورحمیدی اضافه میشد، سال گذشته هم خیلی خوب در آلومینیوم بازی کرد که متاسفانه به تراکتور رفت. شاید در دروازهبان هم به خارجی برسیم. مسبوق به سابقه هم هست. جواد برای فولاد هم خارجی آورد. در فوتبال ما امروز دروازهبان ۵۰ درصد کار است. پرسپولیس را بیرانوند قهرمان کرد، شک نکنید.
احساسیام و نمیتوانم سرمربی باشم
این اشکالی است که بارها و بارها شاید خودم از خودم گرفتم و شاید خانواده از من گرفتند. من با اینکه دختردار هستم و پسر ندارم. ولی دخترم کاملا فوتبالی است، تیم ارنج میکند، بازیکن تعویض میکند، همیشه از بچگی با من بوده است. شاید اصلیترین بحثش بحث احساسیبودن من است. من خیلی زیاد آدم احساسی هستم. شاید این احساسی بودن گزینه خوبی برای سرمربیگری کردن نیست. همه جاهایی که من بهعنوان مربی فعالیت کردم، چه زمان آقای عبداللهی، چه زمان پرویز، نمیخواهم بگویم کل کارهای تیم دست من بود، ولی اکثر ارتباطات، اکثر اینکه با بازیکنان چطور رفتار کنید دست من بود. الان همه بچههای دوره پرویز و دوره علی منصوریان هنوز با من در ارتباط هستند. این ارتباط را من خیلی خوب بلدم. ارتباط با بازیکن را خیلی خوب برقرار میکنم، هم رفاقت هم نظم. نه اینکه اینقدر جلو بروم که رفاقت کنم و اصول از دست برود. پایبند اصولی هستم ولی شاید بیشترین مسالهای که من نتوانستم یا نخواستم سرمربی شوم این است که من آدم احساسی هستم. تیمهای بزرگ را یک آدم احساسی نمیتواند اداره کند. ضمن اینکه در کلاسها آدم تنبلی هستم. به زور رفتم مدرک B را گرفتم. این یک واقعیت است. یک ماه رفتیم و اصلا حوصله نداشتم. یک دلیل دیگر هم اینکه به دلیل ۴۵ سال کار کردن با کارمند و کارگر و سختیهای آنجا، شاید خیلی به پولش احتیاج نداشتم. البته الان به جایی رسیدم که فهمیدم اشتباه کردم. جام ملتهای آسیا من آقای گل شدم. دو تیم از کویت و سه تیم از دوبی دنبال این بودند که من را ببرند و جزو اولین لژیونرها بودم. حسن روشن رفت، حسین فرکی رفت، غفاری رفت اما هرچقدر با خودم کلنجار رفتم دیدم من نمیتوانم با اینها زندگی کنم. آنها رفتند و زندگی خود را ساختند، بخش مالی زندگی را ساختند. من هم اگر میرفتم قطعا چون هوش کاسبی هم داشتم، شاید خیلی اوضاعم از آنها بهتر میشد. الان هم خداراشکر میکنم همه چیزم سر جای خود است. الحمدالله به هیچکس بدهکار نیستم و هر وقت با استقلال قرارداد بستم، کمترین قرارداد برای من بوده است. چون میگفتن بهتاش چیزی نمیگوید هرچه میخواهید بنویسید. مربی که سال اول وارد پرسپولیس شد ۵۰۰ میلیون قراردادش بود. من با این همه تجربه، با ۱۲۰ میلیون با پرویز مظلومی قرارداد بستم. فتحالله زاده گفت تو هم پول میخواهی؟ گفتم بله دیگه من هم وقتم را میگذارم. گفت، خودم برای شما عددی مینویسم، خداییش من چیزی نگفتم. ۷۰ تومانش را هم ندادند. بعد رفتم گرفتم. میخواهم بگویم وقتهایی هست که آدم نیاز به یک کاری دارد تلاش بیشتری میکند. من کلا در زندگی آدم قانعی هستم. شاید اگر حوصله میکردم، کلاس میرفتم و مدرک A را هم میگرفتم و میتوانستم مربی موفقی هم باشم اما این دو سه فاکتوری که گفتم به همین خاطر بوده که نرفتم. حس خودم اینگونه بوده که همیشه کنار باشم ولی کمک کنم. الان سالهاست که من از استقلال دور هستم ولی همیشه هرچقدر که توانستهام کمک کردهام. آجرلو ده روز قبل از اینکه انتخاب شود، به من زنگ زد گفتم حاجی نرو، بچهمحل من بوده، استقلال سخت است. گفت بذار من بهت بگم کارمو بعد بگو. ده روز شب و روز هرچقدر اطلاعات راجع به استقلال بود را من به آجرلو دادم. برای چی دادم؟ برای اینکه تیممان موفق شود وگرنه چیز دیگری نداشت. تا یکونیم شب هم به من زنگ میزد که من را ببرد ولی من بچههایم گفتند که دیگر نمیخواهیم و نرفتیم. ولی دلیل اصلی احساسی بودن من است که خیلی از جاها آن تصمیم سختی که باید بگیریم شاید نتوانم بگیرم. آن وقت تیم لطمه میخورد.
به خاطر حسن روشن استقلالی شدم
وقتی در تیم ملی جوانان بودم، در شیراز اسم جامش جام ولایت عهد بود. من از آنجا شناخته شدم که از ۳۶ متری به شوروی گل زدم و قهرمان شدیم. آن زمان شهباز تیم داشت، تاج بود و پرسپولیس هم بود. من از هر سه اینها پیشنهاد داشتم ولی دینی که به باشگاه راهآهن داشتم و از این تیم آمده بودم و اردشیر لارودی مربی من بود، الان هم حتی اگر بخواهم یک کار ورزشی انجام دهم صد در صد با اردشیرخان مشورت میکنم. امکان ندارد با او حرف نزنم. راهآهن هم آن زمان دسته دوم بود. به خاطر اردشیر خان رفتم لیگ دو بازی کردم و راهآهن را به لیگ یک آوردیم. بعد زمانیکه قراردادم با راهآهن تمام شد، باز هم مشتری بود ولی من به پاس رفتم. دو سال پاس بازی کردم و بعد به استقلال آمدم. آن زمان تلفن و اینها نبود همه چیز از طریق اردشیر خان انجام میشد. البته من این را بگویم که من از بچگی عاشق تاج بودم، عاشق حسن روشن بودم، کیف میکردم وقتی بازی میکرد. واقعا من از قدیم به خاطر حسن روشن استقلال شدم. پرسپولیس تیم بزرگی است و من همیشه احترام گذاشتم به این تیم. هم احترام گذاشتم و هم احترام دیدم. تا الان هوادار پرسپولیس یک کلام بد به من نگفته است. احترام تیمهای بزرگ را باید همیشه نگاه داشت. بله در زمین رقیبیم ولی در بیرون ارتباط خوبی با بزرگان آنها دارم. ولی اینکه پیشنهادی بعد از انقلاب به من بشود خیر.
دولتمردان پرسپولیس را بیشتر از استقلال دوست دارند
دولتمردان اینقدر که تیم پرسپولیس را دوست داشتند، تیم استقلال را دوست نداشتند. وقتی شمس آذر قزوین به لیگ برتر آمد، ابوترابی گفت من باید از این به بعد تیم شمس آذر قزوین برسم. پرسپولیسیها دیگر توقعی از من نداشته باشند. خیلی بار دارد این حرف. شمایی که در دولت کار میکنید چه کمکی به پرسپولیس کردهاید؟ پس کمک کردید که الان میگویید دیگر انتظار کمک از من نداشته باشند. حتما یک کاری کردید دیگر. یا سر طارمی، کار به رئیسجمهور ترکیه و اردوغان کشید. ما هم همان زمان چنین گرفتاری را داشتیم اما به ما کمک نشد. من نمیخواهم قهرمانیهای پرسپولیس را زیر سوال ببرم اما میخواهم بگویم بیشتر عوامل حکومتی پرسپولیس را دوست دارند تا استقلال را.
هیچ وقت آدم جنجالی نبودم
شاکله هر کسی در خانوادهاش بسته میشود. ما یک خانواده پرجمعیت هستیم. ۱۰ برادر و دو خواهر. همه یک سال یا یک سال و نیم با هم فاصله داریم. ۷ برادر و یک خواهر از قبل از انقلاب تاکنون آمریکا هستند. بزرگترین شانس ما این بود که به آدمهایی مثل اردشیر لارودی و امیر ابوطالبی که در مسائل اخلاقی خیلی سختگیر بودند، برخورد کردیم. ذات من هم آدم دعواکن و جنجالی و این چیزها هیچوقت نبودم. همیشه آروم بودم، آروم بودم اما آرامی که همیشه حرفم را زدم و میزنم. در طول دوران بازیگریام تنها دو کارت زرد گرفتم.
به تیمهای پایه اهمیت نمیدهند
وضعیت ایدهآل نیست. آخرین تیم جوانانی که در آسیا قهرمان شد خود ما بودیم در تایلند. قبل از ما هم تیمهای آقای حشمت مهاجرانی سه بار پشت سر هم قهرمان شده بودند. ما با تیم ملی بزرگسالان سال ۵۷ قبل از اینکه به جام جهانی برویم، در پاریس با تیم ملی فرانسه بازی کردیم. بعد از آن در پاریسنژرمن سه بازی در یک تورنومنت انجام دادیم. تیم ملی جوانان هم کان فرانسه بود و درگیر مسابقاتی دیگر. تیم ملی نوجوانان هم در یکی از کشورهای بلوک شرق بود. در یک زمان سه تیم ملی بزرگ از مملکت بیرون بودند و داشتند بازی درجه یک انجام میدادند. من پس از بازی با یمن برای حسین عبدی نوشتم که چقدر شیرین بود این برد. اما آخرین بازی تدارکاتی این تیم با کی بوده است؟ این یکی از ایرادهاست. مسابقات جوانان و نوجوانان تابستان ساعت ۱۱، ۱۲ ظهر است. زمینهای بازی طوری است که پای بز هم میپیچد، خب وقتی شما نمیتوانید کمک کنید ۱۵، ۲۰ سال نه نوجوانان، نه جوانان و نه امید هیچکدام بالا نمیروند. یک زمانی پشت سر هر بازیکن تیم بزرگسال، سه بازیکن امید بود و بزرگسال باید تلاش میکرد. الان بعد از مجید نامجومطلق هافبک راست کی آمده؟ بعد از علی کریمی هافبک پشت فوروارد کی آمده؟ اصلا ستاره داریم الان؟ نداریم. اگر قرار است تیم ملی خوب داشته باشیم باید پشتیبانی داشته باشیم. خاطرم هست ۲۰۰۷ که امیر قلعهنویی سرمربی تیم ملی شد، چقدر تلاش کرد که تیم ملی ب را راهاندازی کند، درست هم کرد. اما کوشش و تلاش و سرمایهگذاری که باید نسبت به این مساله خیلی مهم انجام دهیم، خیلی کم است. امیدهای ما الان چند وقت است که به المپیک نرفتهاند؟ ۵۰ سال شد. متاسفانه خیلی اهمیت داده نمیشود.
ارسال دیدگاه