دست در دستان امام رضا(ع) قلب مملوء از شوق و حزنمان را به خانه میبریم
مشهد(پانا)- دو زائر اولی کرمانشاهی به بیان لحظات خوش سفر پرداختند و عنوان کردند ما در این سفر دلهایمان را به حرم امام رضا(ع) گره زدیم و حال با قابی مملوء از شوق و حزن به خانه بر میگردیم.
لحظهی وصال را به تماشا نشستهام. آنانی آمدهاند که برای زیارت لایق ترینند همان فرزندان خوب خدا آنان که آرزویشان دیدن گنبد طلای امام هشتم است و حاجتشان فداشدن در طریق پروردگار، به راستی که چگونه میشود اینگونه عزیز شد؟ چگونه میشود دست خدا را لمس کرد و به نزدیکترین مکان برای دیدنش آمد؟ اینان همان پاک ترینانند به محضر باری تعالی و این همان برگ برندهی عزیز شدن است.
فرشته محمدی دانش آموز دختر کرمانشاهی زیارت اولی در گفت و گو با خبرنگار پانا اشتیاق خود را برای زیارت اینگونه ابراز کرد: من در گذران دوران سختی از زندگی بودم هرشب با سخن مشکلاتم را برای خداوند بازگو میکردم هر آن انتظار یک معجزه را میکشیدم میدانستم کسی حواسش به من هست تا روز قبل از امتحان ریاضی که با استرس در مدرسه حاضر شدم و مدیر مدرسه به من خبر داد که قرار است پس از سالها انتظار رویای ذهن و قلبم واقعیت شود، شوق در تمام وجودم اوج گرفت من از قبل امام رضا را در وجودم احساس کرده بودم و با آمدن به مشهد و حضور در حرمش فهمیدم که معجزه همیشگی برای من امام رضا(ع) است.
همچنین دانش آموز دیگر حاضر در سومین دوره زیارت اولیها از استان کرمانشاه با گویش شیرین منطقه زندگیاش لطف امام رضا(ع) را اینگونه روایت کرد: از کودکی و با صحبتهای مادرم عشق به امام رضا(ع) در وجودم نشأت گرفته بود و در هر لحظه از مشکلات زندگیام و با شرایطی که تا به پانزده سالگیام به زیارت امام هشتم نرفته بودم؛ همواره با او سخن میگفتم و با او درد و دل میکردم اما همواره ندایی از قلبم اشتیاقم را به زیارت ثامن الحجج فریاد میزد تا روزی که معاون پرورشی مدرسه نامم را بخاطر درس های خوب و مقامات مختلف قرآنی که کسب کرده بودم در لیست اردوی زیارت اولی های استان نوشت. دو هفته از آن زمان گذشت و در ایام امتحانات به من خبر دادند که میتوانم راهی حرم عشق شوم.
وی نیز اظهار کرد: برای اولین بار که پا به صحن حرم امام رضا(ع) گذاشتم تمام وجودم مملوء از آرامش شد امام رضا(ع) و تمامی درد و دل هایم را به یاد آوردم آن هنگام بود که با حس بینظیر نزدیکی به امام رضا(ع) دریافتم او همان است که هر بار با شنیدن صدای حاجتهایم مرا به راه حل آن نزدیک میکند، اولین نگاهم که به ضریح امام هشتم افتاد حس کردم مادرم در کنار من است من امام رضا را مانند مادر همراه قلبم حس کردم. و من حال با این حال خوب از حرم راهی خواهم شد، اما قلب من مانند همیشه در نزدیکی امام رضا(ع) خواهد ماند.
دانش آموز خبرنگار: فروغ الزمان چمنزاری
ارسال دیدگاه