گفت و گویی خواندنی با پدر و مادر ۳ قلوها؛
از خدا باران خواستیم سیل آمد!
ارومیه (پانا) - این روزها که جمعیت ایران به سمت پیرسالی می رود لزوم بازنگری در سیاست های جمعیتی و فرزندآوری بیش از پیش احساس می شود. با ادامه روند کنونی قطعا در بیست سی سال آینده کشور پیری خواهیم داشت.
این روزها که قد و بالای رعنایِ تورمِِ مملکت سر به فلک کشیده و خط فقر مدام از سوی دولت و کارشناسان اقتصادی بالا و پایین میشود و از کارشناسان اصرار که وضعیت معیشتی مردم به شدت فاجعه بار است و از دولت انکار که اینگونه نیست و فقط کاسه صبر ملت کم عمق است، آنها بار تربیت و بزرگ کردن چهار فرزند قد و نیم قدشان را که سه نفرشان به فاصله چند دقیقه از هم به دنیا آمدند بر دوش می کشند. شاید برای خیلی از زوجهای جوان حتی فکر به دنیا آوردن یک بچه نیز در شرایط کنونی دشوار باشد اما آنها به یکباره مهمان چهار فرشته کوچک در زندگی شان شده اند.
رها فرزند ارشد خانواده است و بر سه قلوی دیگر که تازه چند ماه است متولد شده اند ولایت دارد. "علی موتاب صحیح آذر" کارمند بانک و مادر نیز خانه دار است. حتی داشتن چهار فرزند که سه نفرشان تنها چند دقیقه باهم فاصله سنی دارند و طبیعتا بزرگ کردنشان نیز سبب صبرفرساست نتوانسته گلبن خنده را از چهره این پدر و مادر برباید.
خودشان تعریف می کنند وقتی فهمیدند مادر خانواده برای سه فرشته زمینی باردار است و به زودی جمعیت خانواده شان با ورود سه قلوها به یکباره دو برابر می شود حس خوشبختی توام با استرس سراغشان آمد. الیسا، نیلسا و امیر عباس سه قلوهای ارومیه ای و پدر، مادر و خواهرشان رها سوژه داغ مصاحبه امروز ما هستند.
پدر خانواده می گوید: داشتن یک خانواده پرجمعیت واقعا حس شیرینی است. شاید قبل از ازدواج حتی فکر نمیکردم در خانواده ام دوقلو داشته باشم اما هم اکنون چهار فرشته کوچک در زندگی ام دارم که در این مدت برایم بهشت را به ارمغان آوردهاند.
موتاب با خنده ادامه می دهد: من فکر می کردم برای رسیدن به بهشت باید از صحرای محشر بگذارم اما قیامت نشده، بهشت را به چشم خودم در همین دنیا می بینم. از خدا دو فرزند در زندگی مان خواسته بودیم و باران برای آبیاری گل های زندگی اما به یکباره سیل آمد(خنده).
او در مورد سختی های خانواده پرجمعیت معتقد است: قطعا داشتن چهار بچه که سه نفرشان سه قلو و نوزاد هستند بسیار سخت است و شاید خیلیها آن را صبرفرسا بدانند اما من این نظر را ندارم. از وقتی فرشته ها وارد محیط خانه شدند با خود خیر و برکت و نعمت آوردهاند و به صبوری من و فرزندشان نیز افزوده اند.
مادر خانواده که چشم های قرمزش نشان میداد شب را به تر و خشک کردن سه قلوها گذرانده و استراحت کافی نداشته، حرفهای همسرش را تایید کرد و گفت: با اینکه هیچگونه آمادگی ذهنی برای داشتن سه قلو را نداشتیم اما امروز خدا را شکر میکنیم که فرشتگانش را از آسمان برای ما به زمین فرستاد. هر روز که می گذرد بیشتر به حکمت خدا واقف می شوم.
او سختیهای داشتن چهار فرزند (سه دختر و یک پسر) را اینگونه شرح می دهد: قطعاً بزرگ کردن سه قُل در کنار یک دختربچه پنج ساله بازیگوش سخت است اما همکاری همسرم، کمک مادر و مادرشوهرم و پشتیبانی پدر و پدرشوهرم و دلگرمی آنها سختی مسیر را برای من شیرین کرده است. روزی که فهمیدیم سه قلو باردارم فامیل، دوست و آشنا با نگاه ترحم آمیز با ما برخورد میکردند اما من به خود و شوهرم ایمان داشتم و می دانستم که از پس این کار سخت برخواهیم آمد.
پدر خانواده در پایان، صحبتهای همسرش را اینگونه تکمیل میکند: این روزها شاید ما خواب کمتر و زمان کمی برای تفریح داشته باشیم اما به آینده و داشتن چهار اولاد سالم و صالح که فکر می کنم حلاوت این چهار فرزند برایم چند برابر می شود. جالب این است امیرعباس چند دقیقه دیرتر از دو خواهر دیگرش به دنیا آمده و فرزند کوچک خانواده است اما آینده از آن اوست چون عاطفه و مهر و محبت سه خواهر دیگرش را خواهد داشت.
هرچقدر به پایان مصاحبه نزدیک می شدیم یکی از سه قلوها داشت به موعد گرسنگی و بیدار شدنش نزدیک می شد. بعد از پایان مصاحبه، همان فرشته کوچک به ناگاه با گریه و بیدار شدنش بقیه را هم بیدار کرد. مصاحبه تمام شد و از این خانواده شش نفره و جوان خداحافظی کردیم و دفتر این مصاحبه بسته شد اما افق های جدیدی در ذهنمان گشوده شد و آن هم این که می شود سختیها را با صبوری به شیرین ترین لحظات تبدیل کرد. فارغ از تمامی مشکلاتی که در جامعه وجود دارد که اجازه راست کردن قامت بسیاری از خانواده ها را زیر خط فقر نمی دهد نگاه امیدوارانه این زوج جوان به خانه و خانواده و نیز آینده تحسین برانگیز است.
گفت و گو از مرتضی حیدری
ارسال دیدگاه