دلنوشته دانشآموز خبرنگار پانا از دیدار با رهبر انقلاب
آرزوی من برآورده شد؛ دیدار با بزرگترین رهبر جهان را تجربه کردم
تهران (پانا) - همیشه آرزوی دیدن رهبر را از نزدیک داشتم و دیدن آقا را از نزدیک در ذهنم ترسیم و رویاپردازی میکردم؛ هر وقت که تلویزیون دیدارهای مقام معظم رهبری را نشان میداد در دلم میگفتم «یعنی میشه من هم یک روزی به دیدار آقا برم!»
روز ها میگذشت و من آرزوی دیدار با بزرگ ترین رهبر جهان رو در دلم میپروراندم؛ به عنوان سخنران پیش از خطبه های نماز جمعه تهران انتخاب شدم و به عنوان نماینده سازمان دانشآموزی در مقابل نماز گزاران سخنرانی کردم، پس از سخنرانی ام رفتم و در کنار برادرم نشستم و گفتم :|« داداش! چی میشد اگر من این سخنرانی رو مقابل حضرت آقا می کردم!» شاید اون لحظه که این جمله را به برادرم گفتم فکرش را نمی کردم ۵ روز بعد به دیدار با مقام معظم رهبری دعوت بشوم.
یک روز که از مدرسه برگشتم مادر و برادرم به من لبخند زدند و بردارم گفت: «بالاخره آرزویت برآورده شد، قرار شده بروی دیدار با بزرگترین رهبر جهان!»
«اون لحظه فکر کردم این خبر یک شوخیه و جدی نگرفتم؛ اما یک ربع بعد که با من تماس گرفته شد و گفته شد که قرار است به مناسبت روز ۱۳ آبان به دیدار با رهبر بروم متوجه شدم که این جدی است و از خوشحالی سر از پا نمی شناختم.»
روزها گذشت و من هر شب با رویا پردازی آن روز (روز دیدار با رهبر) میخوابیدم. بالاخره روز دیدار با آقا رسید، به اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران رفتم تا از آنجا به بیت رهبری برویم؛ حس و حال عجیبی داشتم و دوستانم هم همین احساس را داشتند؛ لحظان سنگین می گذشتند.
ما به بیت رسیدیم، از گیت های تفتیش گذشتیم و زمانی که خواستیم وارد حسینیه شویم، به ما اطلاع دادن که فضا پر شده و جایی برای ما باقی نمانده. در آن لحظه غم و اندوه بزرگی قلب مرا گرفت، اعتراض دوستانم را میدیدم . مجبور بودیم رهبر را در تلویزیون ببینیم اما همان لحظه ها بود که به ما خبر دادند برویم در مقابل درب ورودی، سخنرانی را ببینیم، در دلم یک در امید باز شد؛ با خوشحالی به سمت درب ورودی رفتیم و آنجا مستقر شدیم.
حضرت آقا همچون خورشید از پشت پرده ها طلوع کردند و من به آرزوی دیرنهام یعنی دیدار با بزرگترین رهبر جهان رسیدم.
*خبرنگار دانشآموز: طاها دلاوری
ارسال دیدگاه