بی‌نظیر رستمی*

روایت تشرف یک دانش‌آموز عشایر به حرم امام رئوف (ع)

من به‌عنوان یک دانش‌آموزی که برای اردوی عشایر در مشهد شرکت کرده بودم برای اولین بار توانستم حرم‌ پرعظمتت را زیارت کنم ای امام مهربانی‌ها.

کد مطلب: ۱۲۹۵۹۰۱
لینک کوتاه کپی شد
روایت تشرف یک دانش‌آموز عشایر به حرم امام رئوف (ع)

امام رضا جان وقتی وارد حرمت شدم دلم حس و حال دیگری به خود گرفت. گویی چیزی تمام وجودم را فرا گرفت و مرا به سوی تو کشاند.

در حرمت خدا را از نزدیک یافتم و احساس غریبی نمی‌کردم با اینکه در آن شهر غریب بودم. برای اولین بار بود که به زیارتت می‌آمدم و با تو خدا را می‌دیدم و درد و دل‌هایم را با تو قسمت می‌کردم. مردم را دیدم که با چه شور و شوقی، با چه حال پریشانی به امید استجابت، به امید استعانت، در شلوغی و ازدحام جمعیت برای چند ثانیه به سوی ضریحت دست دراز می‌کنند و خالصانه به درگاه تو عرض نیاز می‌کنند. کبوتران را دیدم که چگونه با ذوق اطراف حرم تو می‌گردند، تازه فهمیدم به دیدار چه عزیزی آمده‌ام. چه بزرگواری، چه رحیم و چه کریمی را یافته‌ام. تازه شکوه و عظمت تو را، ارزش و جلال تو را درک کردم و از ته دل و با تمام وجودم گفتم: «‌السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی»

*دانش‌آموز شرکت‌کننده در اردوی عشایر

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار