در گفتوگو با پانا بررسی شد:
دلایل استقبال کمتر دانشآموزان از رشتههای فنی هنرستانها
وزارتخانههای اقتصادی باید موظف به حمایت و همراهی با هنرستانها شوند
تهران (پانا) - یک کارشناس حوزه آموزش و پرورش استقبالنکردن دانشآموزان و خانوادههایشان از هنرستانها را مربوط به بحث ساماندهی نیروی انسانی و تأمین معلم متخصص عنوان کرد و مسئله دیگر را مربوط به تأمین منابع مالی موردنیاز برای تجهیز کارگاههای حرفهآموزی و هنرستانها دانست.
برخی از رشتههای فنی به علت عدم برنامهریزی مناسب دولت و صنایع کمتر مورد استقبال دانشآموزان قرار میگیرد.
منصور مجاوری، کارشناس حوزه آموزش و پرورش در گفتوگو با پانا درباره چرایی استقبال کم دانشآموزان از رشتههای فنی و حرفهای در مدارس گفت: «علت اینکه دانشآموزان از برخی رشتههای دانشگاهی استقبال بیشتری دارند، این است که با کمترین هزینه میتوانند به آن برسند ولی رشتههای فنی گاها در دانشگاهها سخت و هزینهبر هستند و جذب مناسب ندارند. همین موضوع بر انتخاب رشته دانشآموز در دوران مدرسه تأثیرگذار است.»
مجاوری گفت: «بحث ساماندهی نیروی انسانی و تأمین معلم متخصص و متعهد که بتواند در آن حرفه، تمام مهارت خود را نشان دهد یک مسئله است و تأمین منابع مالی مورد نیاز برای تجهیز کارگاههای حرفهآموزی و هنرستانها، مسئله دیگر است. وزارت آموزش و پرورش در تأمین تجهیزات فنی و حرفهای کمبود منابع مالی دارد. وقتی میخواهیم یکدفعه دانشآموز را از رشته نظری به سمت فنی و حرفهای ببریم باید دید آیا بستر تأمین تجهیزات آموزش او فراهم شده است یا خیر.»
دلایل استقبال کم از رشتههای فنی مدارس
این کارشناس حوزه آموزش و پرورش دلیل دیگر اقبال کم دانشآموزان از رشتههای فنی را به بازار کار مرتبط دانست و گفت: «مسئله دیگر اشکالی است که در بعد اشتغال افراد وجود دارد. آیا تمام دانشآموختگان فنی و حرفهای جذب بازار کار شدهاند. وقتی اشتغال صنایع محدودیت دارد و منابع در بستر آموزش محدود است، خانوادهها نگران هستند که دانشآموزان خود را به هنرستان بفرستند.»
این کارشناس حوزه آموزش و پرورش عنوان کرد: «اگر دولتها بتوانند اعتبار مورد نیاز برای تجهیز هنرستانها و کارگاههای فنی را تأمین کنند و آموزش و پرورش بتواند آموزشهای خوبی را ارائه کند، قطعاً دانشآموزان و خانوادههای آنها استقبال میکنند. دولت باید به هنرستانها توجهی خاصی داشته باشد تا حداقل تأمین ابزارآلات (مواد اولیه، مواد مصرفی و تجهیزات آموزشی) خود را داشته باشند. طی سی دهه گذشته به هنرستانهای خودمان کمتر توجه کردهایم. اگر دولتها با همراهی صنایع در تأمین تجهیزات و منابع مالی موردنیاز و همچنین در بخش جذب و بهکارگیری دانشآموختگان هنرستانها توجه بیشتر داشته باشند، قطعاً هنرستانها جذابیت خواهند داشت.»
مجاوری گفت: «اگر در آلمان و کشورهای صنعتی سیستم مهارتهای فنیشان رشد میکند به خاطر این است که دولتها خواستهاند و قوانین خاصی را برای جذب و بهکارگیری و کمک به تجهیز گذراندهاند. دولت باید جلوی رشتههایی که فاقد مهارت و بازار کار و اشتغالزایی است را بگیرد و تبلیغات خودش را روی رشتههای صنعتی وزنی و کشاورزی بگذارد. وظیفه آموزش و پرورش از ابتدایی تا مقطع دیپلم است. نمیتوانیم دانشآموز را مستقیماً وارد بازار کار کنیم. این وظیفه بازار کار (دولت و صنعت) است، که شرایط را برای ادامه مهارتآموزی دانشآموزان فنی و حرفهای ایجاد کند و منابع مالی نیازمندیهای آموزشی مراکز آموزشی را تأمین کند. مدیریت شهرکهای صنعتی، وزارت صمت، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نیرو و کلیه بخشهای تولیدی اقتصادی باید موظف به حمایت و همراهی با هنرستانها شوند.»
وقتی صنایع جذب نیرو ندارند دانشآموز هم بیانگیزه میشود
این کارشناس حوزه آموزش و پرورش، گفت: «بخشی از این اشکال باید از آموزش عالی گرفته شود. بحث اشتغال وظیفه وزارتخانهها و بخشهای صنعتی و کشاورزی است. باید روی رشتههایی تبلیغ داشته باشند که آن رشتهها وارد صنایع شده و در تولیدات کشور کاربرد داشته باشند. وقتی صنایع و تولید ما در رکود است و یا به هر دلیلی جذب ندارند ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که دانشآموزان ما به بخش فنی حرفهای رجوع کنند زیرا آینده شغلی و اقتصادی خود را در خطر میبینند. برای اینکه بتوانیم دانشآموزان را مشتاق کنیم به رشتههای فنی و حرفهای کنیم، باید در خارج از آموزش و پرورش به دنبال آن باشیم. یعنی قوانین و بازار کار را آماده کنیم که وقتی دانشآموز فنی حرفهای فارغالتحصیل شد وارد بازار کار شود نه اینکه حتماً وارد دانشگاه شود و مدرکی بگیرد تا بتواند در رشته خودش اشتغال داشته باشد. بهصورت کلی همه بخشهای صنعتی و کارخانجات به دنبال مدرکگرائی و جذب فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند و کمتر به دنبال یک دانشآموخته هنرستان با مدرک دیپلم یا فوقدیپلم هستند و از طرف دیگر رشد نامتعادل صنایع و تکنولوژی باعث جذب کمتر فارغالتحصیلان غیردانشگاهی شده است.»
بودجه آموزش و پرورش هیچ زمانی کفاف هزینههای هنرستانی را نداده است
مجاوری اظهار کرد: «باید نگاه و سیاستهای کلان دولت به مهارتها تغییر کند و ابتدا طبق سند تحول بنیادین، تأمین منابع مالی و مدیریت بهینه از امکانات و منابع داشته باشد. آموزش و پرورش نمیتواند بر اساس دوسوم نیاز خودش این کار را انجام دهد. وقتی زمان پیشنهاد بودجه میشود براساس آمار و شاخصها و مواردی که دارد بودجه خاص هستند و آن را اعلام میکند. این بودجه در اختیار آموزش و پرورش قرار نگیرد نمیتواند کاری انجام دهد. متأسفانه آموزش و پرورش همیشه درگیر کسری بودجه ناشی از عدم نگاه مناسب بالادستان و برنامه ریزان کشور بوده است و به همین علت نمیتوان آن روی خوش اقتصادی در آموزش و پرورش را لمس کرد. وقتی سیستم بودجهریزی ما بر اساس اولویت و نیاز واقعی بودجه آموزشی کشور نیست نباید انتظار داشته باشیم کیفیت در حد انتظار باشد. هرچند ما معتقدیم کیفیت هرسال افزایش پیدا کرده است.اما باید نگاه و رویکرد دولتمردان و صنعتگران به نظام آموزشی کشور و بودجه مورد نیاز کشور تغییر کند.»
وی افزود: «با اندکی تعامل و خوشفکری در بحث اقتصاد آموزش و پرورش بهراحتی میتوان حدود هزار هنرستان فنی کشور را واقعاً فعال و پربازده کرد، اما متأسفانه به دلیل تنگنظریها، منافع فردی و گروهی، مافیای مخالفین تحول و نوسازی رویههای کاری در آموزش و پرورش اجازه این فعالیت را نمیدهند. علیرغم وجود راههای قانونی توسعه مشارکتهای همهجانبه در آموزش و پرورش ما به علت برخوردهای سلبی و نظارتی غیرواقعی باعث ترس مدیران ارشد تا سف از مسیر تحول و نوآوری دور شدهایم. به نظر اینجانب که سه دهه فعالیت آموزشی ومالی در این وزارت داشته و دارم، آموزش و پرورش به علت عدم جسارت، جرات وتحول خواهی برخی مدیران صدها هنرستان و فضاها وامکانات بلااستفاده و یا با استفاده حداقلی هستند،درحالیکه بسیار قابلیتهای خوبی جهت جذب، مهارتآموزی و توسعه منابع انسانی موردنیاز در بخشهای مختلف صنعت، خدمات و کشاورزی دارد.»
تأثیر آموزش و پرورش بر سرانه تولید ناخالص
مجاوری درباره اینکه آموزش و پرورش تا چه اندازه روی افزایش بهرهوری در سرانه تولید ناخالص اثر دارد، اظهار کرد: «باید بپذیریم که آموزش باعث افزایش بهرهوری و کارآیی میشود. پس قطعاً دانشآموزی که در مدرسه و یا هنرستان درسخوانده و مهارتی آموخته است، وقتی وارد بازار کار یا کارخانههای تولیدی یا هر بخش اقتصادی شود، باعث افزایش بهرهوری و افزایش تولید ناخالص ملی میشود. جمعیت در ابتدای انقلاب ۱۸ میلیون بود و امروز ۸۵ میلیون جمعیت داریم تمام شکوفایی که رخ داده است توسط همین دانشآموزانی است که در آموزش و پرورش و آموزش عالی درس خواندهاند. اینها بر اساس تفکر آموزشی که در همین سیستم و نظام آموزشی آموزشدیدهاند تولیدات ما را به این اندازه رساندهاند. به نقل از مرحوم عظیمی یک نفر از معدود کارشناسان سازمان برنامه که تفکر برنامهریزی آموزشی را بهدرستی درک کرده بودند و همیشه حمایت میکردند. جرقه توسعهیافتگی از آموزش و پرورش کشور شروع میشود.»
مسئله دیگر جذابیت دیگر رشتههای آموزشی است
مجاوری عنوان کرد: «طی چند دهه گذشته و سیستم اشتباه محض دانشگاهها در جذب دانشجو باعث شده تبلیغات گسترده به علت وجود منابع چند ده هزارمیلیاردی در کلاسهای کنکور، سایر رشتهها بهخصوص زیرگروههای پزشکی، حقوق، فنی، رونق بیشتر گرفته باشد و خانوادهها در کنار مدرسه تمام سرمایه و زمان خود را برای قبولی فرزندشان در دانشگاه صرف میکنند تا بلافاصله بعد از حداقل چهارسال بهعنوان یک دندانپزشک، پزشک و یا سایر رشتهها جذب بازار چر از زرقوبرق و رونق شوند. به دلایل ذکرشده و خصوصا برداشت نادرست عموم مردم از محیط و شرایط هنرستانها این رشتههای جذابیت کمتری داشتهاند . این وظیفه صداوسیما، دولت و کلیه دستگاههای بخش دولتی و خصوصی است که با توجه بیشتر و جذب دانشآموختگان هنرستانی این بخش مهم از آموزش را که بعد از فوت مرحوم مهندس علاقهمندان مغفول مانده است را دوباره احیا نمایند کشور ایران بیشترین بخش صنعتی را دارد اما ازنظر توسعه منابع انسانی ماهر و نیمه ماهر آماده اشتغال در صنایع کمتر برنامه ریزی کرده است.»
وی افزود: «دولت اگر به دنبال برنامهریزی منابع انسانی ماهر و مناسب و افزایش بهرهوری وکارائی و بهبود نرخ تولید و اثرگذاری در تولید ناخالص ملی است باید به بخش خصوصی، شرکتهای بزرگ و صنایع تکلیف نموده و با پرداخت یارانه ویژه کمک به هدایت و جذب دانش آموزان در هنرستانهای مهارتی نماید. حتی پس از فارغالتحصیلی و تعیین صلاحیتهای حرفهای آنها در قالب یک برنامه مناسب و تفاهمنامههای بین سایر دولتها نسبت به صادرات نیروی انسانی تحصیلکرده و متخصص و تکنسین به خارج از کشور باعث ورود ارز به داخل کشور شود.»
ارسال دیدگاه