امیرحسین اشرفی*
فیلمسازان عزیز لنز دوربینتان را بشویید؛ «ایران را نشان دهید»
ایران کشوری است چهار فصل با اقلیم و جغرافیای متفاوت و این تنوع زیستی را میتوان در خرده فرهنگها و تمدن چند هزار ساله ایران زمین دید.
ایران زمین از شمال تا جنوب از غرب تا شرق با فرهنگها و آداب زیستی متفاوتی روبرو است که از اقوامی چون ترک، عرب، کرد، لر، فارس بختیاری و سیستانی و بلوچستانی و ... تشکیل شده است.
جدای از این فرهنگها باید به مکانهای بکر آن نیز اشاره کرد این تنوع فرهنگی و جغرافیایی موضوعات بسیاری را برای نویسندگان، شاعران، موسیقیدانان و از همه مهمتر فیلمسازان پدید آورده است اما بهراستی چه عاملی باعث شده است این زیست بوم به کمک فیلمسازان ایرانی بیاید چرا تاکنون مهمترین لوکیشنهای سینمای ایران آپارتمان و خانهها هستند چرا فیلمساز ایرانی نتوانسته از این تنوع مدد بگیرد و بتواند آثار به نامی بسازد.
در سالهای گذشته تعداد معدودی آثار سینمایی در شهرهای دیگر ساخته شده است البته در سالهای گذشته به مدد همراهی مدیر بنیاد فارابی و مدیریت آن (علیرضاتابش) فیلمهایی چون لیپار، شعلهور، شبی که ماه کامل شد، پوست، آتابای و .... اشاره کرد اما این مقدار از آثار سینمایی کفاف سینمایی که در هر سال شاهد ساخت ۱۳۰ تا ۱۵۰ فیلم است را نمیدهد.
آیا وقت آن نرسیده جامعه ایرانی در آیینه سینمای خود شخصیت یا شهر و اقلیمش را ببیند آیا دیگر وقت ساخت فیلمهای ونک تا تجریش یا بزه با شخصیتهای لاتپرور، معتاد و خانوادههایی با مشکلات بسیار مالی به پایان نرسیده است.
سینما از جمله هنرهایی است که با توجه به وسعت دربرگیری آن، محدود به یک پهنه جغرافیایی ساده نیست و هر فیلمسازی میتواند با تغییر نگاهش مکانهایی را به تصویر بکشد که برای ۸۵ میلیون ایرانی شناخته شده نباشد به قولی یا پیش از این کسی آنجاها را ندیده یا اگر هم دیده، هنوز به اندازهای بکر هست که برای بخش عمدهای از مخاطبان جذاب باشد.
یک سوال از جامعه سینمایی ایران این است سهم فیلمهای جادهای، روستایی و شهری با موضوعات خاص یک اقلیم نمیتواند باعث آن شود که یک فیلم توسط یک استان و یا چند استان نزدیک به هم بیشتر دیده شود.
شاید در گذشته میگفتند گرانی نگاتیو و .... مسائل دیگر باعث شده است سرمایهگذار به سمت ساخت فیلم در دیگر شهرها نرود اما با پیشرفت تکنولوژی، سینما در طول دهههای اخیر به سمت تکنیکیتر شدن خیز برداشته و ساخت فیلم در لوکیشنهای سخت راحتتر از گذشته شده است.
البته باید گفت در کل جهان فضای کلی سینما در سالهای گذشته به سمت فیلمهای فانتزی یا درامهای شهری رفته است اما وقت آن رسیده است دوربینها به سمت گرفتن لانگ شات بروند و حتی با استفاده از هلی شات فضاهای بزرگتری را در نظر بگیرند..
این یک واقعیت است سینمای ایران تا حدود زیادی از حال و هوای جغرافیای خود فاصله گرفته و باوجود اینکه از نظر تکنیکی و فنی فاصله زیادی با سینمای جهان دارد و نمیتواند در آن حوزه عرض اندام کند، اما بیش از هر چیز در سینمای شهری غرق شده است و در اکثر آثار (مخصوصا فیلمهای درام، ملودرام و تراژیک) شخصیتهایی را میبینیم که سبک زندگیهایی شبیه به هم دارند و گاهاً چند اثر در سال، با لوکیشنهای ثابت و خانهها و ساختمانهای تکراری تولید میشود.
بار دیگر باید گفت ایران به عنوان کشوری چهار فصل، دارای طبیعتی بکر و مردمانی با فرهنگ، گویش، لهجه و سبک زندگی متفاوت است، ویژگیهایی که میتوان با استفاده از آنها در آثار نمایشی، تمایز ویژهای در فیلمها ایجاد کرد و شباهت موجود در حال و هوای آثار سینمایی را به شدت کاهش داد ولی متأسفانه ما این تفاوت را از قاب دوربین فیلمهای سینمایی نمیبینیم.
متاسفانه اکثر قریب به اتفاق فیلمسازان ساکن پایتخت هستند و ترجیح میدهند در لوکیشنهای ثابت شهری فیلمسازی کنند و سوژههایی را به تصویر بکشند که نه دردسر چندانی برای فیلمبرداری داشته باشد و نه نیازی باشد که کل گروه را در شرایطی با امکانات محدود اسکان دهند.
نکته قابل تأمل اینجاست که در گذشته سینمای ایران درگیر چنین سبکی از فیلمسازی نبود و اتفاقاً فیلمسازان شناخته شدهاش تلاش میکردند که ایرانی بودن فیلمهایشان را نه در صرفا در زبان فارسی شخصیتها، که در لوکیشنهایی که برای آثارشان انتخاب میکردند، نشان دهند. فیلمسازانی که تلاش میکردند دوربینشان را به شهرها و روستاهای مختلف کشور ببرند و سهمی در معرفی زیباییهای طبیعی و فرهنگی ایران داشته باشند
این روزها شاهد حضور محمد خزاعی و تمام تیم او در شهرهای و استانهای کشور هستیم این امر در نخستین گام باعث میشود که هنرمندی که در آن دیار زندگی میکند این پنداشت را داشته باشد تمام تمرکز رئیس سازمان سینمایی تنها تهران نیست و او نیز قرار است در سیاستگذاریهای سازمان جایگاه خوبی داشته باشد.
البته همین امر کافی نیست و باید در ادامه با آمدن استانداری، فرمانداری و مراجع تصمیمساز در استانها این اتفاق به تولید فیلم سینمایی و پروژههای دیگر بینجامد.
*خبرنگار
ارسال دیدگاه