محمدصالح حجت الاسلامی*
«عزت الله انتظامی» اعتباری که هزینه شد
عزتالله انتظامی در حالی به درستی به آقای بازیگر مشهور شده است که جدای از حضور در بیش از ۱۲۰ اثر ابعاد مختلف دیگر شخصیتی و حرفهای او در سایه این لقب کمتر دیده شده است.
عزت الله انتظامی متولد ۳۱ خرداد ۱۳۰۳ خورشیدی در سنگلج تهران است. او پس از گذراندن دوره تحصیلات مقدماتی در رشته برق هنرستان صنعتی تهران به تحصیل پرداخت. استاد انتظامی در خاطراتش گفته وقتی دیپلم گرفت به خاطر مخالفت پدرش با بازی کردنش در تئاتر، از خانواده اش جدا شد. پدرش نظامی بود و مادرش روضه خان مجالس زنانه، اعتقادی به فعالیت هنری نداشتند و هرگز آثار هنری فرزندشان را ندیدند. در لاله زار و در تئاترها پادویی میکرد و در یک قهوه خانه هم کار میکرد. در ۱۳۲۶ خورشیدی وارد عرصه هنر شد و با اندک دست مایههای هنر نمایش و تئاتر به آلمان سفر کرد و در شهر هانوفر آلمان به یک مدرسه شبانه آموزش سینما و تئاتر رفت و در آنجا به فراگیری بازیگری پرداخت. کار آسانی نبود چرا که روزها به انجام کار سخت در یک کارخانه میپرداخت تا بتواند هزینههای اقامت و تحصیلش را تامین کند. پس از آن به ایران بازگشت و در عین حضور بر صحنه تئاتر و اجرای نمایش، در عرصه دوبله و آثار تلویزیونی هم نقش آفرینی میکرد.
ایرج راد به عنوان یکی از همراهان و دوستان دیرین عزت الله انتظامی از تجربه همکلاسی بودن در دانشگاه و همکاری در اداره تئاتر با این هنرمند فقید شهیر به نیکی یاد میکند و میگوید« از سال ۱۳۴۷ با ایشان آشنا شدم که هم در گروه آقای انتظامی و علی نصیریان در اداره تئاتر عضو بودم و هم اینکه به طور همزمان در دانشکده با آقای انتظامی هم شاگردی بودیم. البته آقای انتظامی با اختلاف ۲۱ سال به دانشکده آمد در حالی که در شهرت کامل بود.طبیعتا به رغم توانمندیهای زیادی که داشت، علاقمند به آموختن بود و چهار سال به طور مرتب در کلاسها حضور مییافت».
مشهور است که انتظامی علاوه بر ویژگیهای هنریش، فرد خیلی همراهی بود و به همه کسانی که علاقمند به حضور در این رشته بودند کمک میکرد. کما اینکه در طول چهار سال حضورش در دانشکده، به رغم خصوصیات بارز هنری، فردی افتاده و بسیار صمیمی بود و با دیگران به شکلی رفتار میکرد که گویی از نظر کاری و حرفهای در حد و اندازه آنها قرار دارد. درحالی که خیلی از اساتید از سر احترام و تحسین ابراز شرمندگی میکردند که در حضور او اقدام به تدریس میکنند، همانند یک دانشجوی معمولی در کلاسها شرکت میکرد. اما حتی همان اتودهایی که دانشجویان خیلی ابتدایی انجام میدادند را انجام میداد و میگفت: «من به اینجا آمدهام تا بیاموزم»که نشان از شخصیت خیلی خاص او داشت. در عین حال به دیگران هم کمک میکرد و سعی میکرد که تا جائی که میتوانست پاسخگوی سایر دانشجویان باشد. در کارهایشان با آنها همراهی و حتی در اتودهای چند نفره دانشجویی مشارکت میکرد؛ همه اینها در حالی بود که در همان سالها در فیلم سینمایی «گاو» بازی کرد و اولین کسی بود که به عنوان یک هنرمند ایرانی از یک کشور خارجی جایزه گرفت. در واقع در ۱۹۷۱ میلادی جایزه هوگو نقرهای بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای فیلم «گاو» به کارگردانی داریوش مهرجویی، از جشنواره بین المللی فیلم شیکاگو به ایران آورد.
یکی از خصوصیات و ویژگیهای بارز عزت الله انتظامی «دیسیپلین» خاص او بود. انتظامی یک فولکس قورباغهای گوجهای رنگ داشت که معمولا ساعت هفت صبح مقابل اداره تئاتر پارکش میکرد و به سمت میدان فردوسی میرفت؛ چند دقیقهای قدم میزد و بعد به اداره تئاتر باز میگشت تا برای تمرین آماده شود. تمرینات اداره تئاتر راس ساعت هشت صبح آغاز میشد و کسی به یاد ندارد که هیچ کدام از افراد «گروه تئاتر مردم» -حتی آقایان نصیریان و عزت الله انتظامی- دقیقهای بعد از یک ربع به هشت در آن محل حاضر شده باشند. اگرچه این نظم بر اکثر گروههای تئاتر خانه تئاتر حاکم بود اما این عادتی بود که بعدها در پروژههای سینمایی هم تکرار شد و به همین دلیل این هنرمند توانمند در میان همکارانش زبان زد خاص و عام بود؛ همانطور که هنوز هم در مورد استاد علی نصیریان هم این وقت شناسی در پروژههای هنری مشهور است.
از وجوه بارز عزت الله انتظامی فعالیت های صنفی و فرهنگی-اجتماعیاش بود که در مقاطع و مراکز مختلفی به منصه ظهور رسید. زمانی با بانیان موزه سینما همراه شد. محبوبیت و منشش اینجا هم به کار آمد. موزه سینما تاسیس شد و او اولین مدیرعامل آنجا بود. فرزاد هاشمی که چند سالی در شورای عالی خانه هنرمندان عضویت داشت و در دورهای هم رئیس انجمن ملی عکاسان ایران بود، از زمانی یاد میکند که دخترش تحصیل میکرد و برای ژوژمان خود به موزه سینما رفت و آمد داشت و عزت الله انتظامی که استقبال گرمی از هنرجویان جوان داشت و فردی موثر در انگیزش آنها برای پرداختن به کار هنری مستقل بود. بابک برزویه هم که روابط نزدیکی با خانواده انتظامی دارد و خاطرات بسیاری از این هنرمند را در سینه خود حفظ کرده، معتقد است شاید اگر بزرگی عزت الله انتظامی در موره سینما نبود، این موزه پا نمیگرفت. گمانهای که شاید مقبول سایر همراهان آن مرحوم نباشد کما اینکه زمانی بر لوحی نصب شده در موزه نامی از او به عنوان موسسین موزه ذکر نشده بود و حتی عدهای روایت انتظامی از تاسیس موزه سینما که در قالب یک صفحه دست نویس در کتاب «من عزتم، بچه سنگلج» نوشته غزاله سلطانی منتشر شده را کامل نمیدانند اما به هرحال همان ها هم بر نقش و تاثیر او و محبوبیتش در رفع موانع و همراهی مدیران در تاسیس این موزه صحه میگذارند.
انتظامی اولین هنرمندی بود که جوایز متعددی که از جشنوارههای داخلی و خارجی دریافت کرده بود را به موزه سینما اهدا کرد و این رسمی شده تا امروز که هر روز بر غنای این موزه و بر ماندگاری یاد و خاطره هنرمندان افتخار آفرین این عرصه میافزاید. آقای بازیگر به غیر از جایزه دوم بازیگر مرد از جشنواره شیکاگو در سال ۱۹۷۱ برای فیلم گاو، جایزه بهترین بازیگر مرد برای فیلم گراند سینما از هفتمین جشنواره فیلم فجر، همچنین جایزه بهترین بازیگر مرد برای فیلم روز فرشته از دوازدهمین جشنواره فیلم فجر، دریافت لوح تقدیر از دهمین جشنواره فیلم فجر برای فیلم ناصر الدین شاه آکتور سینما و خانه خلوت را به دست آورد و همچنین برنده مجسمه سپاس برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در فیلم آقای هالو هم شده بود. علاوه بر آن، آقای بازیگر، چندسالی هم یکی از اعضای شورای عالی خانه هنرمندان هم بود. شاید بتوان گفت حضور افرادی همچون مرتضی ممیز، عزت الله انتظامی و غلامحسین امیرخانی در راس شورای عالی خانه هنرمندان و با توجه به ویژگیهای بارزی که برخوردار بودند، این نهاد ناشناخته را به فضایی برای حضور افرادی شاخص تبدیل کرد و حتی انتظارات مخاطبان این «خانه» را برای سطحی از کیفیت هنری بالا برد.
واقعیت این است که در بدو تاسیس خانه هنرمندان انجمنهای هنری زیادی تشکیل نشده بود، اما صراحت لهجه و استقلال این افراد در کنار ویژگیهای براز و بیمثال هنری این افراد، بویژه شهرت و محبوبیت عزت الله انتظامی در زمانه خودش، همچون تسیل گری برای شکل گیری بستری مناسب جهت حضور پررنگ انجمن ها و رویدادها و چهرههای هنری در خانه هنرمندان شد. از دستاوردهای حضور افرادی همچون او و مرحوم ممیز این بود که این نهاد هنری مجیزگو نباشد و به فعالیتهای کیفی توجه ویژه کند مشروط به اینکه در دوران جدید خودش هم به درستی راهش را ادامه دهد.
انتظامی با دعوت ایرج راد، در جمع هیات مدیره خانه تئاتر حضور یافت که همیشه با بالاترین رای به عنوان رئیس هیات مدیره خانه تئاتر انتخاب میشد. تا زمانی که در قید حیات بود، حتی زمانی که توان راه رفتن نداشت و با ویلچیر در جلسات حضور پیدا میکرد، با تمام وجود به انجام کارهای محوله میپرداخت. نکته جالب اینکه در آنجا هم عادت سر وقت بودن خود را حفظ میکرد و نه تنها راس ساعت آغاز جلساتی که معمولا ساعت دو بعد از ظهر برگزار میشد، بلکه چند ساعتی زودتر، به دفتر انجمن میآمد تا اگر لازم است، نامهای را بخواند و یا کاری انجام دهد و به اموری رسیدگی کند.
به گفته ایرج راد، از جمله ویژگیهای جالب توجه این هنرمند مطرح در طول حضورش در هیات مدیره خانه تئاتر این بود که هرگز به جز نان و ماست برای نهار نخورد! نه اینکه در صدد رعایت رژیم خاص تغذیهای باشد و مجبور به خوردن چنین غذای سادهای بلکه جدای از اینکه اعتقادی به سلامت غذای غیر خانگی نداشت، این دغدغه را هم داشت که هزینه اضافهتری بر خانه تئاتر تحمیل نشود.
بنابر شهادت اکثر افرادی که از نزدیک با عزت الله انتظامی کار کرده و حشر و نشر داشتند، حضورش در جلسات بسیار موثر بود. گاهی به دلیل اختلاف نظراتی که وجود داشت، بحثها و گفتگوهایی که در جلسه صورت میگرفت، اما حضور این هنرمند همواره آرام کننده بود. عزت الله انتظامی سعی میکرد که به تحلیل و تفکیک مسائل بپردازد تا حتی شدیدترین بحثها، با آرامش کامل شکل بگیرد. فرزاد هاشمی، در این زمینه او را به مرحوم اکبر عالمی شبیه میداند و معتقد است «از این منظر، انتظامی عالمیِ همه عرصههای هنر بود. اگر عالمی میدانست که در انجمن عکاسان افراد به دلیل تفاوت نظر از هم فاصله گرفتهاند آنها را ولو به بهانه یک عکس یادگاری گرد هم میآورد و به نوعی آنها را به هم وصل میکرد. همین حالت و در سطحی وسیعتر در مورد عزت الله انتظامی صدق میکرد و با توجه به محبوبیت و جایگاه خاصش، همچون پلی در میان هنرمندان همه رشتههای هنری عمل میکرد و با لحن دوست داشتنی خاص خود درصدد نزدیک کردن افراد به هم بر میآمد».
عزت الله انتظامی هنرمندی مردمی بود و صراحت لهجهای داشت که ازخصوصیات بارز دیگرش بود. اگر احساس میکرد که حرفی درست است آن را بدون توجه به جایگاه سیاسی فرد مقابلش بیان میکرد و البته با توجه به محبوبیتش و به زبانی میگفت که مورد پذیرش واقع میشد. شاید همین ویژگی بود که هیئت مدیره خانه تئاتر هر زمان که برای رفع مانعی یا گرفتن مجوز و یا دریافت بودجهای به نفع صنف یا هنرمندی به مذاکرهای جدی نیاز داشت، او را خبر می کرد و عزت الله انتظامی هم برای این موارد همیشه پیشقدم بود حتی اگر این قرار در ساعات اولیه صبح بود. همین ویژگی او بود که ساختمان خانه تئاتر در خیابان سمیه را به نتیجه رساند. نه تنها صدور مجوزها و اهدای کمکها و رفع موانع در حضور او سادهتر میشد بلکه حتی گرفتن وقت جلسه ملاقات از مدیران ارشدی همچون وزیر ارشاد یا شهردار تهران هم با نام او تسهیل میشد.
عزت الله انتظامی خیرش به همه میرسید و بسیاری از هنرمندان و افرادی که با او در ارتباط بودند، هرگاه به مشکلی بر میخوردند از او یاری میجستند. او هم در این مسیر اگر کسی را میشناخت از آن آشنائی برای رفع مشکل کمک میگرفت و اگر نه از شهرت و محبوبیتش بهره میبرد تا شاید بتواند کاری کند. در خانه تئاتر که بود، چند ماه مانده به عید، تلاش میکرد تا از اوضاع هنرمندان پیشکسوت و یا کم کارتر و خانه نشین خبردار شود و بدون آنکه آنها در جریان باشند، برای نوروزشان بستهها و یا هدایایی را از طرق مختلف تامین میکرد تا کمکی باشد به آنها و حفظ آبرویشان. بر همین اساس معمولا از طریق خانه هنرمندان، موزه سینما و یا مستقیما شهرداری تهران بنهایی را برای این قبیل هنرمندان میگرفت و به نوعی به دستشان میرساند.
عزت الله انتظامی نه تنها برای خانه تئاتر و هنرمندان تلاش میکرد تا کمکی جذب کند بلکه زمانی برای کمک به افغانستانیهای جنگ زده و جمع کمک به زلزله زدگان و زیر آوارماندگان هم هم تلاشهایی کرد و راهی بازار تهران شد. اما خیرخواهی او به این محدود نمیشد. به گفته ایرج راد، استاد انتظامی زمانی که خانه نشین شده بود و دیگر حتی با ویلچیر از خانه خارج نمیشد، روزی اورا به خانه دعوت کرد تا به همراه پسرش مجید با گروهی از خیرین مدرسه ساز، جلسهای برگزار کنند و از امکاناتش برای این امر سخن بگویند. وی تاکید کرد که آن مدرسه در یک منطقه محروم ساخته شد و چون استاد راضی نبودند که کسی از این مسئله خبردار باشد از گفتن محل آن معذور است.
همه اینها را میتوان به عنوان ظرایف اخلاق اجتماعی این هنرمند محبوب قلمداد کرد و شاید به جرات گفت که عزت الله انتظامی، عزت سینمای ایران، از هزینه کرد محبوبیت خویش برای انجام امور خیر و عامالمنفعه در حوزههای مختلف هنری و فرهنگی هرگز دریغ نکرد و در واقع در شکل گیری بناها و نهادهایی تسهیلگر بود که شاید تا ابد جامعه از آن بهره برد. محبوبیت و نفوذ این هنرمند اعتباری بود که خرج فرهنگ و هنر شد و شاید کمتر کسی در این عرصه این چنین از سرمایه اجتماعی خود برای مردم مایه گذاشته باشد.
منتقد و کارشناس رسانه
ارسال دیدگاه