بازی پاندولی امارات به کجا میرسد؟
تهران (پانا) - در میانه تضادهای ماهوی کشورهای محور مقاومت با رژیم صهیونیستی که حتی با درگیریهای نظامی و امنیتی نیز همراه شده، کشور کوچکی چون امارات برای برقراری روابط هم زمان و مبتنی بر منافع مشترک با رژیم صهیونیستی و کشورهای محور مقاومت دچار چالشهای جدی خواهد شد.
به گزارش نورنیوز، نشست نقب با حضور وزرای خارجه آمریکا و رژیم صهیونیستی و مقامات کشورهای امارات، بحرین، مغرب و مصر برگزار شد. امارات عربی متحده به عنوان کشوری که در چارچوب طرح ابراهیم برای عادی سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی نقش پیشتاز را برگزید از جمله کشورهایی است که در نشست اخیر حضور داشته است.نگاهی به کارنامه یک سال اخیر این کشور در حوزه سیاست خارجی نشان میدهد که ابوظبی در اتخاذ رویکردهای خود در روابط خارجی با یک تناقض جدی روبرو است.
در دو سال اخیر دولت امارات رویکردی نو به توسعه مناسبات با کشورهایی همچون ایران، عراق، روسیه و سوریه داشته که به نوعی نشآت گرفته از نگاه واقع بینانه این کشور به معادلات سیاسی و امنیتی در منطقه و نقش و تاثیرگذاری کشورهای مختلف در ان است. سفر مقام بلند پایه امنیتی امارات به تهران، میزبانی از بشار اسد پس از ۱۱ سال، تاکید امارات بر توسعه همه جانبه روابط با عراق همگی از جمله اقداماتی است که چارچوب رویکرد واقع بینانه در روابط خارجی تعریف میشود.
در همین حال امارات گستردهترین روابط اقتصادی، سیاسی و امنیتی را نیز با رژیم صهیونیستی در پیش گرفته که در تعارض آشکار با اقدامات این کشور در توسعه روابط با کشورهای اصلی در محور مقاومت است. اگرچه اقدام ساختار شکنانه امارات در برقراری روابط همه جانبه با رژیم صهیونیستی فاصله گرفتن اشکار این کشور از آرمان مشترک کشورهای اسلامی در دفاع از مردم مظلوم فلسطین است اما مسئولین این کشور در تلاشند که روابط خود با رژیم صهیونیستی را نیز منبعث از رویکرد واقع بینی در روابط خارجی تفسیر نمایند. صرف نظر از سیاست نا هماهنگ امارات با سایر کشورهای اسلامی در قبال رژیم صهیونیستی، ناگفته پیداست که به دلیل تضادهای ماهوی کشورهای محور مقاومت با رژیم صهیونیستی که حتی با درگیریهای نظامی و امنیتی نیز همراه شده، کشور کوچکی چون امارات برای برقراری روابط هم زمان و مبتنی بر منافع مشترک با رژیم صهیونیستی و کشورهای محور مقاومت دچار چالشهای جدی خواهد شد.
حتی اگر گزارشهای متعدد در خصوص همکاریهای نزدیک اطلاعاتی و امنیتی امارات با رژیم صهیونیستی در منطقه را که وجه پنهان مناسبات ابوظبی- تل اویو است را در نظر نگیریم ،حضور فعال در اجلاسیه هایی چون نشست نقب را که در آن آشکارا از تهدید ایران و جبهه مقاومت صحبت می شود را نمی توان به عنوان موضوعی عادی و قابل پذیرش تلقی کرد.
علاوه بر موارد ذکر شده شواهد مثال متعدد دیگری در زمینه رفتارهای متضاد امارات در حوزه روابط خارجی وجود دارد که نشان می دهد این کشور رویکردی پاندولی و متضاد را در سیاست خارجی در پیش گرفته که طبیعتا نمی تواند با ظرفیتهای سیاسی، امنیتی و ژئو پولیتیکی این کشور کوچک متناسب باشد.
مجموعه کنشهای این کشور در روابط خارجی نشان می دهد که احتمالا ابوظبی در نظر دارد که از پس افول عربستان به دلیل بحرانهای داخلی و چالشهای خارجی و سوار بر موج تغییر راهبرد آمریکا به سمت محدود سازی چین،خود را به عنوان بازیگر اول در سطح کشورهای عربی جا انداخته و توجه سایر بازیگران منطقه ای و بین المللی را به سمت ظرفیتهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی امارات معطوف نماید. به صورت طبیعی برای تحقق این رویا،ایجاد باصطلاح موازنه میان بلوکهای قدرت در سطح منطقه امری ضروری است و ابوظبی سعی دارد با متنوع سازی روابط خارجی خود نقشی تعیین کننده در این تحولات را برعهده بگیرد.
صرف نظر از تضادهای درونی راهبرد امارات عربی متحده به نظر می رسد این کشور در تشخیص واقعی منابع اصلی قدرت در منطقه نیز اسیر باورهای تلریخ مصرف گذشته ای است که مبنای آن استمرار برتری قدرتهای غربی است. تجربه تحولات کشورهایی مانند افغانستان و اوکراین به خوبی وضعیت دولتهای غربی و در راس آنها آمریکا در حمایت و تعامل با متحدین را در شرایط جدید به نمایش گذاشت.
در پیش گرفتن سیاست همگرایی با رژیم صهیونیستی برای جلب رضایت غرب و همراهی با بازی آمریکا علیه روسیه و دادن تعهد به انگلیس درباره تامین انرژی غرب، نمودی از این رفتار است. در همین حال این مسئله مطرح است که امارات با نزدیکی به رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای فرصت طلب دیگر در منطقه بر آن است تا نقش سرمایه گذار پروژه تصرف غیر قانونی در منابع انرژی فلسطین و منطقه و انتقال آن به اروپا را ایفا کند.
شاید در نگاه اول به نظر برسد که رهبران امارات با اتخاذ رویکرد پاندولی برآنند تا حداکثر منافع را برای این کشور کوچک حاشیه جنوبی خلیج فارس کسب کنند، اما روند تحولات منطقه و جهان بیانگر این حقیقت است که دوران دل بستن به وعده های غرب و همگرایی با رژیم صهیونیستی و کم توجهی به کانونهای اصلی قدرت در منطقه برای رسیدن به منافع بیشتر، پایان یافته و نتیجه این رویکرد چنانچه در اقدام نظامی بر علیه مردم مقاوم یمن ظهور و بروز یافت، جز ناکامی و تحمل هزینه های سیاسی و اقتصادی هنگفت حاصلی نخواهد داشت.
ارسال دیدگاه