رئیس کمیته اجتماعی شورای پنجم شهر تهران در گفتوگو با پانا:
بیسرپناهی از فرد به خانواده رسید؛ لزوم ایجاد گرمخانههای خانوادگی
تهران (پانا) - رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر پنجم گفت که مراکز گرمخانهای برای خانواده بیسرپناه تعریف نشده است و بیسرپناهی به دنبال خودش ازهمپاشیدن خانواده در همان شرایط حداقلی را در پی دارد.
الهام فخاری، استاد دانشگاه و رئیس کمیته اجتماعی شورای پنجم شهر تهران در گفتوگو با پانا گفت: «در طول سه سال گذشته سعی کردیم در بعضی از مراکز بخش ویژهای برای والد و کودک تعریف شود که در واقع امکان استقرار پدر و کودک، امکان استقرار مادر و کودک را در بخش جداگانهای که فضای متفاوتی برای اینها پیشبینی شده بود، فراهم کند.»
فخاری درباره افزایش بیخانمانی در شهر تهران مثال سادهای میزند که چگونه یک خانواده ساده میتواند بر اثر یک بیماری سخت سرپناه، کار و تمام دارایی خود را از دست داده و در پایان خانواده به دلیل نداشتن سرپناه از هم متلاشی شود.
وی گفت: «فرض کنید یک خانواده ۳ یا ۴ نفره که در لبه افتادن از طبقه متوسط هستند، در نقطهای از تهران اجارهنشین هستند و اعضای خانواده استخدام رسمی جایی هم نیستند. یکی از اعضای خانواده در مغازه شاگردی میکند، یکی مسافرکشی میکند، مادر خانواده خانهدار یا کاری به شکل غیراستخدامی انجام میدهد. برای یک عضو این خانواده اتفاقی میافتد؛ به طور مثال یک سرماخوردگی که طولانی میشود و به پزشک مراجعه میکنند و مشخص میشود که بیمار درگیر سرطان است. همین چالش در شرایط فعلی در تهران کفایت میکند برای اینکه یک خانواده کلا زندگیاش به هم بریزد و کاملا تغییر کند و به قعر وضعیتی که الان داریم به آن میگوییم بیسرپناهی، پرتاب شود.»
به گفته فخاری تصادف، بیماری، ورشکستگی و یک چالش خاص برای یک خانواده ۳ یا ۴ نفره در تهران همراه با نیاز به تامین هزینه درمان و همچنین تحت پوشش قرار گرفتن برای مدتی که فرد آسیبدیده یا بیمار از کار بیکار میشود و نمیتواند به خاطر شرایط جسمی به کار ادامه دهد؛ یعنی نیازمند همان حقوق یا درآمد حداقلی. در این شرایط بقیه اعضای خانواده نیز درگیر بیمارشان هستند و در پی این اتفاق وضعیت شغلی و درآمدی بقیه اعضای خانوده نیز افت پیدا میکند. سر سال هزینهها افزایش پیدا کرده و نمیتوانند هزینهها را تامین کنند.
وی بیان کرد: «این خانواده از منطقهای که زندگی میکنند، پایینتر میروند و همینطور منطقه پایینتر و یک بحران خاص با از دست دادن کار توام میشود. بیکاری همراه با فقدان بیمه و پشتیبانی بهداشتی، مددکاری و اجتماعی است. از دست دادن همان درآمد حداقلی مساوی است با از دست دادن سرپناه و بیسرپناهی به همین سادگی و به همین تلخی و به همین عریانی در تهران اتفاق میافتد.»
فخاری با اشاره به بازدیدهای پیوستهای که در ۴ سال گذشته از گرمخانههای تهران داشته است، گفت: «در بسیاری از موارد گرمخانههایی که در این چهار سال نظارت داشته و سرکشی کردیم و با آنها زندگی کردیم، داستان بیخانمانی به همین شکل اتفاق افتاده برخلاف آنچه که در اذهان عمومی شاید جا افتاده یا اینطور جلوه داده میشود که بسیاری از افراد بیخانمان درگیر اعتیاد هستند و خودخواسته مسیر غلطی را در زندگیشان طی کردند.»
وی افزود: «یک چالش یا بحران مساوی میشود با بیسرپناهی و اولین پیامد بیسرپناهی، فقدان خواب کافی و فقدان خوراک و فقدان شرایط حداقلی امن که حریم شخصی فرد است به حساب می آید و این یعنی عدم برآورده شدن نیازهای اولیه و پایه در هرم نیازهای مازلو. چه برسد به اینکه فرد بخواهد آموزش، بهداشت و ارتباطات اجتماعی را داشته باشد، مدیریت یا برنامه ریزی کند؛ یعنی همه اینها در زندگی فرد یا در زندگی خانواده کلا از بین میرود.»
نظام حمایت اجتماعی محلی در کلانشهرها کمتر است
وی با بیان اینکه این چرخه در کلانشهرها پررنگ است زیرا نظامهای حمایت اجتماعی محلی، بومی و سنتی را در کلانشهرها کمتر داریم، ادامه داد: «داستان ما به اینجا میرسد که آن خانواده سه نفرهای که داشتند زندگی خود را میکردند همه دار و ندارشان عملا از بین میرود و خانواده متلاشی میشود به دلیل اینکه اگر هم جایی در سیستمهای خدمات شهری خدمتی برای بیسرپناهی ارائه میکند، مربوط به خانواده نیست بلکه به فرد ارائه میشود. اعضای خانواده پراکنده میشوند؛ آنهایی که زنده بمانند به دلیل روند یک بیماری در شرایط نابرابری اجتماعی و فقدان عدالت بهداشتی در کشور به سمتی میروند که یک بیماری میتواند عضوی از خانواده را از بین ببرد و خانواده را متلاشی میکند، سرپناهشان را از آنها میگیرد و با از دست دادن همه داراییها و همه توان مالیشان با چند کارت شناسایی و یک ساک این آدمها کنار خیابان میمانند که بازماندههایی از آن خانواده هستند. اولین اتفاقی که برایشان میافتد این است که کارت هویت اجتماعیشان را برای اینکه یک کار موقت ساعتی بتوانند انجام بدهند گرو میگذارند و همان را هم از دست میدهند و در شرایط غیراستاندارد کاری از آنها بهرهکشی میشود و این یعنی در معرض آسیبها و بزه قرار گرفتن.»
فخاری با اشاره به اینکه در دوره گذشته مدیریت شهری برنامه منظم و بسته سنجش و ارزیابی برای پایش گرمخانهها داشتیم، گفت: «در سال ۹۶ که تغییر و تحول مدیریتی در شهر اتفاق افتاد، علیرغم اینکه گزارشهای روی کاغذ را گزارشهای مرتب و خوب و به سامانی میدیدم، ولی در سرکشیهای سرزده و بازدیدهایی که داشتیم متوجه شدیم که علیرغم اینکه مثلا در برنامه غذایی که در گزارش به ما اعلام شده عدسپلو با کشمش و با گوشت یا سویا در برنامه نوشته شده، وقتی مراجعه میکردیم به خصوص در بعضی مراکز که اتفاقا وضعیت جسمی و سلامتی افراد وضعیت نامناسبتری بود، درواقع یک سوپ آبکی حداقلی به صورت پی در پی در شبهای مختلف به عنوان غذا ارائه شده بود.»
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه سعی شد بستههای سنجش و پایش جا بیفتد، گفت: «کار دیگری که فکر میکردیم میتواند یک روند و ریلگذاری درست باشد، این بود که در برنامه سوم توسعه شهر تهران طراحی و ساختن پنج گرمخانه جنرال را تکلیف کردیم و در آن تاکید کردیم که باید حداقل یکی از این گرمخانهها به زنان اختصاص داشته باشد. دوستانی که در حوزه اجتماعی در نقش کنشگر اجتماعی با گرمخانهها سروکار داشتند، میدانند که هیچ کدام از این گرمخانهها حتی سازه و ساختمانشان برای گرمخانه ساخته نشده و طبیعی است که برای پذیرش و سرویسدهی به این جمعیت و انواعی از خدماتی که باید ارائه کند طراحی نشده است و بعدها بخشهای مختلفی به آن اضافه شده است. این را در بودجه سالهای ۹۷ تا ۱۴۰۰ پیشبینی کردیم به خصوص راجع به بودجه بحث گرمخانهها و خدمات اجتماعی پیگیر بودیم اما چیزی که در عمل اتفاق افتاد متاسفانه با مقاومت، وظیفهگریزی و هدررفت زمان توسط بخشهای اجرایی شهرداری همراه بود.»
بسیاری از مراکز از نظر شاخصهای HSE یا ایمنی مشکل داشتند
وی افزود: «طی این سالها، ضوابط HSE همه گرمخانه را کنترل و ارزیابی کردیم چرا که بسیاری از مراکز از نظر شاخصهای HSE یا ایمنی مشکل داشتند که امیدواریم برطرف شود.»
فخاری با اشاره به ۲۴ساعته کردن خدمات در گرمخانهها ادامه داد: «خدمات را ۲۴ساعته کردیم چرا که رفتوآمد مددجو و رهاشدگی او در طول روز برای بسیاری از مراجعان مسالهساز میشد. به علاوه خدمات را در دوره همهگیری کرونا کنترل کردیم که کامل و فراگیر باشد و تلاش کردیم خدمات بازتوانی و مهارتآموزی ارائه شود.»
به گفته فخاری یکی از مشکلات در همه حوزهها به ویژه مسائل اجتماعی و مسکن، سلیقهای عمل کردن با رفتوآمدهای انتخاباتی و غیرانتخاباتی است که یک عدهای براساس کار کارشناسی و تحلیل و طرحهای مطالعاتی یک مراکزی را برپا میکنند و یک عده دیگری میآیند و میخواهند کار جدیدی کنند و این کار جدید میشود تعطیل کردن آن مرکزها. گرمخانه زنان را در پارک هرندی در شوش ایجاد کردیم به خاطر اینکه یکی از کانونهای آسیبزا برای زنان بود و دقیقا میتوانست یک پناهگاه و یک مرکز بازتوانی زنان در معرض آسیب و بهخصوص زنان بیسرپناه باشد و دقیقا میبینیم با رفت و آمدهای مدیریتی یک مرکزی مثل این مرکز در معرض تعطیلی یا شرایطی از این دست قرار میگیرد.
وی با اشاره به ضرورت ایجاد سیاستهای حمایتهای اجتماعی و وظیفه شهرداریها در این زمینه گفت: «مساله اینجاست که چگونگی اداره کردن این گرمخانهها و سیستمی کردن خدمات داوطلبانه کنشگران اجتماعی در ارتباط با گرمخانهها هم باید مورد توجه قرار بگیرد. از طرف دیگر این یک اقدام مُسَکِن و موقت است و اصل مساله در فقر و وضعیت اقتصادی عجیب و غریبی است که اتفاق میافتد. هزینه مسکن به طور چشمگیر در دو سال اخیر افزایش پیدا کرده و یک عدهای از مردم دیگر نمیتوانند از پس هزینههای مسکن در تهران یا کلانشهرها برآیند و به شهرهای مجاور جابهجا میشوند. خب این رفتوآمد هزینه دارد و وقت زیادی صرف میشود و باز هزینه رفتوآمد بهصورت چشمگیر بین شهرها افزایش پیدا میکند. چه راهحلی برای شهروندی که کار ساعتی حداقلی کارگری در تهران پرجمعیت دارد، میتواند پیشرو باشد؟ این افراد به راه حلهایی که خود توافق میکنند روی میآورند یا راهحلهای درون جامعه که به هر حال یک شکل آن «اتوبوسخوابی» میشود؛ ولی به جای اینکه دستور جمع کردن اتوبوسها یا ممنوعیتها بخواهد ارائه شود، باید درباره این مساله بیشتر فکر کنند. با زنانهتر شدن فقر در ایران روبهرو هستیم. با نحیف شدن، پرس شدن و له شدن طبقه متوسط روبهرو هستیم. بسیاری از ما که مالکیت مسکن نداریم هم در معرض کارتن خوابی و بیسرپناهی قرار داریم. آدمهایی هستند که رفتند برای حفظ آب و خاک این کشور جنگیدند یا مدیرانی در بین مددجوهای گرمخانهها هستند که کارمندان عالی رتبه بودند.»
این عضو سابق شورای شهر تهران با تاکید بر اینکه کرونا در ایجاد این وضعیت به طور چشمگیری موثر بوده است، گفت: «وضعیت اقتصاد کلی کشور، هزینه پانسیونها و مهمانسراها هم بهصورت قابل توجهی افزایش پیدا کرده است و افراد نمیتوانند از پس آن بربیایند و به سمت اسکاننایابی ریزش پیدا میکنند، اسکان نایابی با خود بیپناهی اجتماعی و درماندگی مطلق به همراه دارد. ناامیدی مطلق از اینکه دیگر من به عنوان یک شهروند و به عنوان یک آدمی که متولد این آب و خاک هستم، جایی داشته باشم که یک حداقلهایی از حریم شخصی از جمله امنیت خواب و امنیت خوراک و در واقع یک فضای حداقلی وجود داشته باشد. من فکر میکنم باید به این موضوع توجه کرد که این پدیده که شاید یک زمانی در تهران تا حدودی دیده میشد، الان به کلانشهرها گسترش پیدا کرده و مسالهای است که نمیشود با طرحهای ضربتی و با جمعآوری و از اینجا به آنجا جابهجا کردن اینها را حل کرد. حل این مساله ضرورت توجه به عدالت در تمام شئون و ارکان جاری کشور است. وقتی هزینه مسکن به صورت مهار نشدنی افزایش پیدا میکند و نابرابری به صورت چشمگیر به خصوص در حق سکونت اتفاق میافتد، چطور میشود مساله را با مُسَکِنهای موقت حل کرد؟!»
وی اضافه کرد: «حال آنکه تشدید نابرابریها در زمینه مالکیت بر زمین و مسکن توام با رانتهای ویژه در این زمینه در دهههای اخیر و در روند تملک زمینها و املاک بوده است و عده محدودی در این کشور میتوانند هر ملکی با هر متراژی در هر نقطهای و با هزینه کردهای عجیب و غریب داشته باشند و شمار بسیار زیادی از جمله جوانترها، طبقه متوسط و از جمله بسیاری از کسانی که به عنوان متخصصان این کشور دلسوزانه سعی کردند سالهای عمرشان را بگذارنند و برای کشور کار کنند، عملا فکر میکنم حداقل تا صد سال آینده امیدی به اینکه بتوانند از طریق یک پسانداز سالم یا یک روش متعادل خانهدار شوند تقریبا ناممکن است.
نقش موثر شهرداریها در سیاستهای مسکن اجتماعی و کنترل اجارهبها
وی با طرح این پرسش که آیا ما باید فقط به توصیف شرایط بپردازیم، گفت: «من معتقدم شهرداریها میتوانند در سیاستهای مسکن اجتماعی و کنترل اجارهبها نقش موثری داشته باشند البته نه در شرایط فقدان مدیریتی یکپارچه شهری که با آن روبهرو هستیم. ولی شهرداریها میتوانند در سیاستهای مسکن اجتماعی نقش داشته باشند و من فکر میکنم، میتوانند راهحلهایی را به جامعه ارائه کنند. حتما درمانهای موقت یا خدمات موقت یا خدمات مُسَکنی مثل گرمخانهها به دلیل ویژگی کلانشهرها و شرایطی که مردم زندگی میکنند در کلانشهرها لازم است، اما کافی نیست و حتما سیاستهای کلانتری را میطلبد در عین حال که ما در این زمینه به سیاستهای ملی نیاز داریم ولی فکر میکنم نقش مدیریت شهری و شهرداریها میتواند خیلی موثرتر و بیشتر باشد.»
مراکز گرمخانهای برای خانواده بیسرپناه تعریف نشده است
به گفته فخاری، اکنون در حیطه خدمات گرمخانهای، خدمات برای افراد بیسرپناه تعریف شده است و این یک مساله است. مراکز گرمخانهای برای خانواده بیسرپناه تعریف نشده است و بیسرپناهی به دنبال خودش ازهمپاشیدن خانواده در همان شرایط حداقلی را در پی دارد. در طول سه سال گذشته سعی کردیم در بعضی از مراکز بخش ویژهای برای والد و کودک تعریف شود که امکان استقرار پدر و کودک، امکان استقرار مادر و کودک را در بخش جداگانهای که فضای متفاوتی برای اینها پیشبینی شده بود، فراهم کند اما این مساله مهمی است که دوستان شورای ششم یا مدیریت شهری فعلی میتواند به این موضوع (خدمات پشتیبان برای خانواده) بپردازد که در کنار آن مددکاری، بازتوانی و بازگشت اجتماعی را هم در مقیاس خانواده تعریف کند.»
ارسال دیدگاه