انزوای کرونایی چگونه بوجود میآید
تهران (پانا) - انسانها در ارتباط با یکدیگر تعریف میشوند و بخشی از هویت ما در ارتباطاتمان است. در انزوای مطلق نمیشود انسان موفقی شد. تنهایی نگرانکننده میشود اگر احساس حضور انسانها در پسزمینه زندگیمان نباشد و تا حدی طولانی شود که حلقهای بسته از افکار و احساسات پدید آید.
به گزارش روزنامه خراسان، این روزها بیشتر ما به طور فزایندهای احساس تنهایی میکنیم؛ چه چیزهایی این احساس تنهایی را تشدید می کند و چه چیزهایی آن را بهبود می بخشد؟ تنهایی بخشی از وضعیت زندگی بشر است که ممکن است روزگاری به دلایل مختلف با آن درگیر شویم. علامتهای هشدار غریزی مثل گرسنگی یا تشنگی، ما را به دنبال یکی از منابع اصلی رفع این نیاز یعنی ارتباط با دوستان، آشنایان، فامیل و ... میکشاند. میلیونها سال تکامل ما را به نحوی شکل داده تا درست همانطور که به آب و غذا نیازمندیم به پیوندهای اجتماعی هم نیاز داشته باشیم. از سوی دیگر شرایط فعلی ایجاد شده در جهان تحت تاثیر همهگیری بیماری کرونا، باعث فاصلهگذاری اجتماعی و خودقرنطینگی شده است. در نتیجه، این روزها ما به طور فزایندهای احساس تنهایی میکنیم. اما چه چیزهایی این احساس تنهایی را تشدید می کند و چه چیزهایی آن را بهبود میبخشد؟
انزوای تحمیلی و پیشبینی نشده در جهان
جهان ما به رغم اینکه روکشی از ارتباطاتگسترده را نمایان میکند، دارد به عمق تنهایی میرسد و این تنهایی نه از نوع انتخابی بلکه به اقتضای شرایط به شکل تحمیلی است. نگاه نسلهای پیشین به تنهایی بسیار متفاوت نسبت به امروز بوده است. انتظار گذشتگان مبتنی بر کیفیت ارتباطات بوده و توقعشان از تعداد دوستانی که باید داشته باشند ، متعادلتر از انسان جهان کرونایی قرن ۲۱ بوده است. پاندمی کرونا انسانها را به سمت انزوایی پیشبینی نشده سوق داد و از طرفی هم ما برای شکستن دیواره تنهاییمان تبدیل شدیم به معتادان فضایمجازی و زندگیمان بیش از پیش به اسباب دیجیتال و وسایل ارتباط جمعی گره خورد. امروزه فناوری، اتصال اینترنتی را به موضوعی استحقاقی بدل کرده است یعنی اشتیاقی که هیچ حد و حصری ندارد. چقدر اتصال بس است؟ پاسخ تلویحی این است که هر قدر هم اتصال به شبکههای اجتماعی داشته باشیم، کفایت نمیکند. افراط استفاده از دستگاههای ارتباط جمعی تیشه به ریشه آن ظرفیت انسان زده که میتوانست تجربه مثبتی از تنها ماندن و خلوت داشته باشد و به ذهن اش اجازه سرگردانی بدهد.
عارضه بیش ارتباطی و احساس عمیقتنهایی
انتقال روابط از جهان حقیقی به جهان مجازی بنابر شرایط محیط ما را با بانک عظیمی از اطلاعات، اشخاص و چهرههای جدید روبهرو کرد که ذهن را بی نیاز از مطالعه و تشویق به برونسپاری اطلاعات کرده است. حال آنکه سرعت دنیای مجازی ما را در وضعیت نگاه سطحی به اتفاقات و خبرها نگه میدارد و باعث از بینرفتن عمق ارتباطات میشود. زندگی و ارتباطات حقیقی سختی دارد و ما را در موقعیتی قرار میدهد که در آن احتمال طردشدگی هست. اما قرار گرفتن در آن موقعیت و درگیر بودن با روابط اجتماعی معنادار بخش مهمی از رشد و درد و رنجی که در فقدان این روابط احساس میکنیم، از ویژگیهای سرنوشتساز انسانی برای رسیدن به اهداف و موفقیت است. مجازیشدن ارتباطات بستری را فراهم کرده که انسانها از حقایق جهان اجتماعی بگریزند و حلقهای با روابط سطحی و بیریشه ایجاد کنند.
آسیبهای فیزیولوژیک تنهایی
مغز عضوی برای خلق، نظارت، تغذیه و حفظ ارتباطات است. تفاوت بزرگی میان انزوای عینی و انزوای ادراک شده است. این که ما در فاصله فیزیکی از دیگران باشیم، نوعی از تنهایی عینی و این که ارتباط عاطفی و روحیمان را قطع یا کم رنگ کنیم، نمونهای از تنهایی ادراک شده است که از آن به یک «درد اجتماعی» یاد میکنند. این درد ادراک شده قادر است بر عملکرد متابولیسم بدن و حتی بر سطوح ژنتیکی تاثیر بگذارد. احساس مزمن تنهایی قادر است عامل سیلی از رویدادهای فیزیولوژیک باشد که در نهایت فرایند پیر شدن را تسریع کند. تحقیقات متعدد نشان میدهد که استفاده طولانی مدت از اینترنت تغییرات حاد و پایداری در نواحی خاصی از ذهن ایجاد میکند که میتواند منعکسکننده تغییرات دراز مدت در مغز باشد و بر بازه توجه، حافظه و تعاملهای اجتماعی اثر بگذارد. بنابراین استفاده به اندازه و مفید از آن وکنترل شرایط به نفع خودمان ضروری است.
چاره چیست؟
انسانها در ارتباط با یکدیگر تعریف میشوند و بخشی از هویت ما در ارتباطاتمان است. در انزوای مطلق نمیشود انسان موفقی شد. تنهایی نگرانکننده میشود اگر احساس حضور انسانها در پسزمینه زندگیمان نباشد و تا حدی طولانی شود که حلقهای بسته از افکار و احساسات پدید آید. حال که صفحههای نمایشگر جایگزین منظر حقیقی جهان شده است و زمانی این منظر مجالی برای سرگرمی، رفع ملال، خوشوبش و... بوده است، ما نباید خودمان را غرق در حاشیههایی کنیم که مارا از اصل دور نگه میدارد. این روزها میشود گفت تنها شکل ارتباطات است که تغییر کرده و نباید ماهیت آنها تغییر کند. این که بخش قابلتوجهی از زندگی ما به دنیایمجازی منتقل شده نباید باعث شود آن قدر گستردگی سطحی و پوشالی در آن ایجاد کنیم که از چارچوب اصلی غافل شویم.
درک یکدیگر مهم است| ما همچنان نیاز داریم یکدیگر را ببینیم اما نه به صورت سطحی! دیدن شکل عمیقی از تجربه ارتباطی است یعنی دیدن آدمها با تمام ویژگیها، خصایل، رنجها، کاستیها، ارزشها و ... . یعنی باید به آن چه انسانیت را شکل داده، بنگریم و تا حد امکان به قلب انسانها که مرکزیت وجود است راه پیدا کنیم. شکل مجازی ارتباطات نباید موجب شود که معنای روابطمان را از دست بدهیم و فقط یکدیگر را سطحی ببینیم. باید یکدیگر را ببینیم، درک کنیم و به شفقتی گرم برسیم حتی از بستر فضایمجازی.
دوستی مسئلهای کیفی است| فناوری عامل ایجاد توهم بیش ارتباطی است و این ذهنیت را در ما ایجاد میکند که باید با تعداد زیادی از انسانها در اتصال باشیم. تعداد دوستان بیشتر رفع کننده تنهایی نخواهد بود. کیفیت دوستیهاست که تعیینکننده است.
دوستیمان با کتاب و گیاهان را جدی بگیریم| علاوه بر انسانها در این شرایط کرونایی، میتوانیم دوستیمان با کتابها، موسیقی، گیاهان، فعالیتهای سالم و مورد علاقه را به شکل جدیتری پیگیری و منابع آرامش را در آنها جستوجو کنیم تا از سندروم انزوایاجتماعی در روزگار کرونایی رهایی یابیم.
ارسال دیدگاه