حسین اکبرینسب*
چالش «آی وی وی» به مثابه زبانی همگانی برای هنر
آی وی وی ai weiwei» هنرمند چینی، معمار، فیلمساز، عکاس، نویسنده و فعال اجتماعی است و به شکستن تابوهای اجتماعی، تاریخی و هنری شهره است. او همواره از سوی حکومت چین مورد تهدید و به طور دائم تحت نظر بوده است.
بخش گستردهای از آثار این هنرمند چینی، دغدغه بشردوستانه دارد و در مورد فجایع انسانی است. این هنرمند چینی به تازگی چالشی به راه انداخته است که به بهانه این چالش حسین اکبری نسب تحلیلگر آثار هنری معاصر یادداشتی را در اختیار خبرگزاری پانا قرار داده است که آن را در ادامه میخوانید؛
«چه موقع «دویدن» میتواند یک فرم بیانی منحصر به فرد باشد؟
دویدن یک کنش بدنی است. یکی از بی واسطهترین کنشها که مغز، اعصاب، اسکلت و عضلات با آن درگیر هستند. شاید در وهله اول دشوار به نظر آید که این امر بدنی را هم بتوان به مرتبه هنر ارتقا داد و با استفاده از آن مفاهیم مهمی را بیان کرد.
«آی وی وی» هنرمند چینی معاصر اخیراً یک چالش عمومی دویدن برای حمایت از جولیان آسانژ برپا کرده است. چالش او معانی بسیاری را در امر بدنی دویدن نمادینه میکند و بدین سبب دویدن را از امری عینی به سطحی ذهنی منتقل کرده است تا آن را پشتیبان آزادی به عنوان بالاترین دستاورد و وجه تمایز انسان نسبت به سایر موجودات گرداند.
جولیان آسانژ مدیر سایت ویکیلیکس با افشاگریهاییاش علیه نظام سرمایه داری و نظام سطله جهانی به عنوان نماد آزادی بیان اکنون در زندان است و در اثر بیماری جانش در معرض خطر جدی قرار دارد. او در آخرین دیدارش با آی وی وی به او یک دستگاه تردمیل هدیه داده بود. اینک آی وی وی که میداند چگونه اشیا و امور را از سطح کاربردی و کارکردیشان به سطوح نمادین واجد معناهای عمیق ارتقا دهد، از این تردمیل استفاده کرده روی آن میدود و ویدئوی دویدنهای خود را در فضای مجازی منتشر میکند تا دیگران را هم ترغیب به دویدن روی تصور تردمیل آسانژ کند. هنر مگر چیزی غیر از این تصورات و تخیلات باورهاست؟!
مخاطبان هم ویدئوی دویدنهای خود را که غالباً اشکال خلاقانه به خود گرفته است در فضای مجازی منتشر میکنند و آی وی وی هم آنها را در صفحه اینستاگرام خود نشر میدهد تا این چالش جنبه وایرال به خود بگیرد و دویدن حالت اپیدمیک پیدا کند. (ویدیوهایی از بنده هم در صفحه او منتشر شده است.)
آی وی وی در این چالش همهگیر دویدن را در ابعاد گوناگون با آزادی مرتبط ساخته است تا اعلام کند همچنان که میتوان و باید برای سلامت جسم دوید، برای استقرار و توسعه آزادی هم باید گام برداشت؛ گامهای اساسی و مکرر. دویدن ورزش همگانی و در عین حال امر شخصی است و آزادی هم همین گونه همگانی و در عین حال شخصی و فردی است. همه باید در قبال ایجاد آزادی، استقرار و توسعه آن مسؤلیت بپذیرند و اقدام کنند این امر باید در سطح فرد فرد هر جامعه پذیرفته شود، توسعه پیدا کند و نهادینه شود.
دویدن ورزش بی چیزی است؛ وسیلهای نیاز ندارد و نسبت به تن بی واسطهترین حرکت است. آزادی هم برای ذهن و رشد و شکوفایی ذهن ضرورت حتمی و بی واسطه وجود آدمی است. پس بی دلیل نیست که این دو مشابه هم و پشتوانه هم باشند به شکلی که یک جامعه و افراد آن باید برای سلامت جسم خود روزانه بدوند و برای ترقی ذهن خود دم به دم به آزادی فکر کنند و برای استقرارش تلاش و اقدام کنند.
این حدیث دویدن است که در دستگاه فکری آی وی وی، معناهای نمادین پیدا کرده است. دویدن روی تردمیل اما معنای درجا زدن را هم القا میکند، به گونهای که میتوان پرسید آیا نسل بشر در جهت توسعه ظرفیتهای خویش درگیر توهم جلو رفتن بوده و سالها درجا میزده است؟! پاسخ به این سوال کار آسانی نیست ولی شواهد مثبتی هم برای پیشرفت وجود ندارد.
با وجود این سوال خطیر و پاسخ نامشخص آن اما چاره کار همچنان در دویدن است. برای راکد نماندن، ساکن نشدن و نپوسیدن؛ دویدن، دویدن و دویدن برای سلامت جسم و برای توجه و مراقبت از ذهن و دستاوردهای مهم آن مانند آزادی و این داستان پرتکاپوی خلق مسؤلیت است. ساختن و به عهده گرفتن مسئولیت مهم آزادی و محول نکردن آن به دیگران و پرورش این باور که آزادی عین مسؤلیت است و مراقبت مداوم و لحظه به لحظه میطلبد به شکل امر همگانی که در سطح فرد فرد جامعه توزیع میشود تا در کل مانند یک باغ ِ مشترک ِ بزرگ و پرمحصول به بار بنشیند.
ارسال دیدگاه