عبدالرضا هادیزاده*
دیپلماسی فردی سیدابراهیم رئیسی
ورود دولتها به تنش و رقابتهای خصمانه و خارج از دایره منافع با همسایگان همواره یکی از دلایل تحلیل رفتن قدرت و ثروت کشورها بوده است.
این تنشها گاهی بهصورت «تله تنش» از طرف رقبا یا دشمنان منطقهای و جهانی طرحریزی میگردد تا ضمن کاستن از مؤلفههای قدرت کشور مورد هدف، اولویتبندی آن کشور را نیز دستخوش تغییر قرار دهد.
یکی از نمونههای این تله تنش را میتوان در تحولات یک سال اخیر رژیم صهیونیستی در ارتباط با تحولات منطقه قفقاز و همسایگان شمال غربی کشورمان مشاهده کرد. این رژیم تلاش داشته تا با تحریک کشورهای حوزه قفقاز ضمن تغییر ژئوپولیتیک منطقه، پل ارتباطی جمهوری اسلامی ایران با کشورهای اروپایی را مسدود کند و از مزیت سرزمینی و منطقهای ایران در آینده منطقه بکاهد. گرچه این تحولات از چشمان مردان میدان در جمهوری اسلامی پنهان نبود اما میتوان کاهلی نسبت به این تله را در چشمان دستگاه دیپلماسی دولت سابق مشاهده کرد.
کمتوجهی به روابط سازنده با همسایگان از جمله موضوعاتی است که در دولت گذشته، ایران را از انتفاع کافی از روابط با آنها محروم کرده بود و هر روز این روابط بیش از پیش به سردی میگرایید. چه زمانی که این اتفاق با یک اشتباه تحلیلی منجر به تیره شدن روابط تهران و عشقآباد شد و چه زمانی که عدم اولویت به همسایگان زمینه را برای یکه تازی رژیم صهیونیستی در مرز با باکو فراهم کرد. اما تحول راهبردی در سطح وزارت امور خارجه دولت سیزدهم باعث شد تا جایگاه همسایگان از حاشیه به متن تغییر کرده و لزوم همکاری سازنده با کشورهای منطقه و همسایه به یکی از اولویتهای اساسی در کنار نگاه به شرق تبدیل شود.
دیپلماسی فردی رئیسجمهور در حاشیه پانزدهمین اجلاس سران کشورهای عضو اکو در ترکمنستان که ماه گذشته برگزار شد منجر به رفع برخی سوءتفاهمها و پروژههای ضدایرانی در منطقه قفقاز شد.
پایبندی بر اصول، تأکید بدون تعارف بر مواضع و خطوط قرمز از جمله نگرانی در خصوص حضور گروههای افراطی و تکفیری در مرزها و نفوذ رژیم صهیونیستی در منطقه صراحتاً از جانب ایران به الهام علیاف منتقل شد و در عین حال بر ریشههای فرهنگی، تمدنی و دینی دو ملت و روابط دیرینه و لزوم گسترش تعاملات تأکید گشت. دیدار رئیس جمهور جدید ایران با رئیسجمهور آذربایجان که رسانهها تلاش داشتند تا او را تندرو معرفی کنند و تأکید بر منافع مشترک در همکاری، همزمان با گسترش یافتن تنشها باعث شد، علیاف این دیدار را نقطه عطفی در تاریخ روابط دو کشور معرفی کند؛ به بیان دیگر این اتفاق که زمینه همکاریهای جدیتری را بهوجود آورد توانست یک تهدید را برای ایران به فرصت تبدیل کند.
متعاقب این دیدار حصول توافق سوآپ گازی بین ایران، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان از جهت سیاسی، اقتصادی و ترانزیتی پیام مهمی بر ای بازیگران رقیب و دشمن داشت. این نوع از همکاریها علاوهبر حل مشکلاتی چون رفع کمبود انرژی در مناطق شمالی ایران مزیتهای امنیتی نیز داشته و موجب وابستگی متقابل و افزایش ریسک برای اقدامات تنش زای احتمالی کشورهای عضو میشود.
اکنون شروع به کار آزمایشگاهی راهگذر ایران، جمهوری آذربایجان و گرجستان نیز مسیر رسیدن ایران به دریای سیاه و اروپا را سهل کرده است.
این مسیر ترانزیتی که میتواند خلیجفارس را به دریای سیاه متصل کند، همزمان با احیای کریدور اکو (پاکستان، ایران، ترکیه) و راهاندازی آزمایشی کریدور جهانی شمال-جنوب (فنلاند، روسیه، جمهوری آذربایجان، ایران، خلیج فارس و هند) میتواند بهعنوان انقلابی در استفاده از موقعیت ویژه و ژئوپولیتیک کشورمان توصیف شود.
همزمانی استفاده از ظرفیت ارتباط زمینی با افزایش هزینههای حملونقل دریایی و تلاش کشورها برای افزایش سهم خود از مزایای ابرپروژه یک کمربند یک جاده یا همان جاده ابریشم جدید میتواند تأمین کننده منافع ملی کشورمان باشد.
در شرایطی محور اصلی سیاست خارجی ایران از تمرکز بر مسأله مذاکرات برجامی به سمت همکاری با کشورهای منطقه و افزایش تعامل با شرکای شرقی رخت بسته که این اتفاقات پنج سال پس از تیره شدن روابط با ترکمنستان و یک سال بعد از تله صهیونیستها برای ایجاد درگیری در مناطق مرزی ایران با آذربایجان معنای قابل توجهی دارد و میتواند بهعنوان حرکت به سمت بازیهای واقعی برد برد با همسایگان و نقش بر آب شدن سناریوهای صهیونیستها تحلیل شود.
*تحلیلگر
منبع: ایران
ارسال دیدگاه