در گفت‌وگو با پانا

توصیف جهان قصه‌ها به روایت چند نوجوان؛ تعامل و تفاهم با ریسمان قصه

تهران (پانا) - در بیست و سومین ایستگاه قصه‌گویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استعدادهای فرهنگی این مرزوبوم دور هم جمع شده‌اند و به روایت قصه‌های موردعلاقه‌شان با لهجه‌ها و گویش‌های خودشان می‌پردازند و در این دورهمی فرهنگی آنچه به یادگار مانده است تعامل و تفاهم کودکان و نوجوانان نقاط مختلف این کشور با ریسمان قصه است و بس.

کد مطلب: ۱۲۴۰۹۵۰
لینک کوتاه کپی شد
توصیف جهان قصه‌ها به روایت چند نوجوان؛ تعامل و تفاهم با ریسمان قصه

«ستاره خالقی» نوجوانی است که از شهرستان دماوند با قصه «خاله خدیجه» به مرحله ملی جشنواره قصه‌گویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان راه یافته است و تعریف می‌کند آشنایی با کتاب فرهنگ عامیانه «مهدی علمداری» چگونه وی را به گویش اجدادش علاقه‌مند کرده است. وی عنوان می‌کند: «این قصه‌ای که در جشنواره کانون پرورش فکری اجرا کردم توسط مربیانم به من معرفی شد و از کتاب فرهنگ عامیانه استاد علمداری است که خودشان هم دماوندی هستند. قصه اصلی از این کتاب بوده و من شعرهایی به این قصه‌ام اضافه کردم که آن شعرها هم از کتاب دیگر استاد علمداری است.»

خالقی: هدفم از قصه‌گویی معرفی گویش از یاد رفته دماوندی بود

خالقی می‌افزاید: «شعر و قصه را با هم ترکیب کردم اما به گویش شیرین دماوندی اجرا کردم که بسیار دوستش دارم. اطرافیانم به این گویش زیاد صحبت می‌کردند و من آشنایی من با این گویش کم بود ولی بعد از این قصه با گویش دماوندی آشنا شدم و هر کاری که اکنون انجام می‌دهم از این گویش استفاده می‌کنم.»

ستاره خالقی درباره تأثیر قصه‌گویی برای پرورش مهارت‌هایش در زندگی گفت: «این قصه‌گویی من در کل خانواده‌ام به‌ شدت اثرگذار بود. اصطلاح‌های دماوندی را دائم با همه اعضای خانواده تکرار می‌کنیم. من هر خاطره کوتاهی هم بخواهم تعریف کنم به‌نوعی قصه‌گویی است و قصه‌گویی در زندگی ما جریان دارد و شیرین است. وقتی کنار پدربزرگ و مادربزرگم هستم برایم قصه می‌گویند و این برای من جذاب است و حتی به قصه‌های تکراری‌شان گوش می‌دهم.»

خالقی درباره اهمیت قصه‌گویی‌اش با گویش دماوندی سخن می‌گوید و تعریف می‌کند: «این قصه باید با گویش دماوندی اجرا می‌شد زیرا نشان می‌داد من از دماوند آمده‌ام. این گویش توسط قدیمی‌ها بیشتر بیان می‌شود و کم‌کم دارد کمرنگ می‌شود و تأکید من برای استفاده از این گویش برای این بود که این گویش را زنده نگه دارم. حتی داورهای جشنواره قصه‌گویی این گویش را نشنیده بودند و وقتی من صحبت می‌کردم بسیاری از داورها کنجکاو شده بودند که بدانند من به چه گویشی صحبت می‌کنم و این برای من بسیار ارزشمند بود.»

سارا میرزایی: به خاطر علاقه‌ام به فردوسی نقل را به زبان قصه روایت کردم

«سارا میرزایی» نوجوان دیگری است که از استان خراسان رضوی با داستان «زال و سیمرغ» در جشنواره قصه‌گویی حضور دارد و از علاقه زیادش به فردوسی تعریف می‌کند و اینکه برای اینکه خلاقیت و ایده جدیدی در کارش ارائه دهد نقل را به‌صورت داستان درآورده و در قالب قصه‌گویی اجرا کرده است.

میرزایی عنوان می‌کند: «این قصه‌ای که انتخاب کردم را دوست داشتم چون به فردوسی علاقه دارم. من درباره مولانا و حافظ و فردوسی می‌خوانم و آثارشان را حفظ می‌کنم. سه سال است قصه‌گویی می‌کنم و کتاب‌های مختلف را ساده نمی‌خوانم و تمرین می‌کنم و به‌صورت قصه‌گویی اجرا کنم. به فردوسی بسیار زیاد علاقه دارم. من کار نقالی هم می‌کنم و چون می‌خواستم کار جدیدی ارائه دهم نقل را به‌صورت داستان روایت کردم.»

سارا میرزایی عنوان می‌کند که از قهرمان‌های داستان‌هایی که خوانده درس زندگی می‌آموزد و در زندگی واقعی هر کجا به مشکلی برخورد می‌کند با آن قهرمان ذهنی داستان‌هایش هم ذات پنداری می‌کند تامشکلش را حل کند.»

سها اعلایی: از اینکه دوستانم از من تقاضای کتاب دارند به شوق می‌آیم

«سها اعلایی» از استان سمنان قصه «کلاه شادی» را روایت کند. وی قصه‌گویی را در یکی از کارگاه‌های فرهنگی یاد گرفته است اما پیش از این عاشق کتاب خواندن بوده و تعریف می‌کند که بیش از 5 هزار جلد کتاب در کتابخانه‌اش دارد. سها اعلایی می‌گوید: «روزی دو ساعت کتاب می‌خوانم. محبوب‌ترین نویسنده من جیم وبستر است. وقتی کتاب‌ها را مشتاقانه می‌خوانم دوستانم از من می‌خواهند به آن‌ها کتاب معرفی کنم یا به آن‌ها کتاب امانت بدهم و از این استقبال دوستانم برای خواندن کتاب به شوق می‌آیم.»

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار