حسین مسعودنیا*
امارات در رویای نقشآفرینی
امارات متحده عربی در حالی پنجاهمین سال تاسیس خود را جشن میگیرد که به نظر میرسد در سیاست خارجی این کشور تحولاتی در حال شکلگیری است.
این تحولات از یک طرف بیانگر رویکرد جدید سیاست خارجی این کشور کوچک تاثیرگذار بر روند تحولات آتی منطقه است و از سوی دیگر میتواند به عنوان فرصتی برای دولت سیزدهم در ایران تلقی شود که یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی منطقهای آن گسترش روابط با همسایگان در دو حوزه شمالی و جنوبی است.
به دنبال تصمیم بریتانیا مبنی بر خروج نیروهایش از منطقه در سال ۱۹۷۱ این فرصت برای شیخنشینهای تشکیلدهنده امارات فراهم شد تا در دسامبر ۱۹۷۱ کشور امارات متحده عربی روی نقشه جغرافیای سیاسی خاورمیانه ظاهر شود. ایران از نخستین کشورهایی بود که استقلال این کشور جدید در حاشیه جنوبی خلیجفارس را به رسمیت شناخت حالآنکه شکلگیری کشور امارات خوشایند عربستانسعودی نبود چراکه این کشور نگران به مخاطره افتادن موقعیت برتر خود در شبهجزیره عربستان بود.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، نگرانی کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس از گسترش انقلاب و آینده نظام خود، جنگ ایران و عراق همراه با دخالت قدرتهای خارجی سبب نوعی شکاف در روابط ایران و کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس شد؛ شرایطی که در نهایت منجر به تشکیل شورای همکاری خلیجفارس و تبدیل این نهاد با محوریت عربستان علیه جمهوری اسلامی ایران بود اگرچه برخی از اعضای آن مانند عمان سعی در حفظ روابط با ایران و ایفای نقش رابط میان ایران و کشورهای عضو شورا را داشتند.
جمهوری اسلامی ایران از همان زمان تشکیل شورا سعی کرد در مقاطع مختلف با اتخاذ رویکرد عملگرایانه به نوعی در روابط خود با کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس اعتمادسازی کند که شاید نقطهعطف آن محکومیت حمله عراق به کویت و حمایت از استقلال و تمامیت ارضی این کشور بود اگرچه اقدامات دیپلماتیک ایران برای اعتمادسازی در حوزه جنوب به دلیل دخالتهای خارجی و کارشکنیهای عربستان برای حفظ برتری خود در منطقه با چالشهایی مواجه شد. بدینترتیب روابط ایران با کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس بهویژه امارات با فرازوفرودهایی همراه بود که نقطهعطف آن اختلاف دو کشور پس از حمله امریکا به عراق و سقوط رژیم صدام حسین و رقابت گفتمانهای ایدئولوژیک در خاورمیانه بود.
پس از واقعه یازده سپتامبر و حمله امریکا به منطقه، خاورمیانه شاهد رقابت سه گفتمان ایدئولوژیک یعنی سلفی- تکفیری به رهبری عربستان، اخوانی به رهبری ترکیه و قطر و گفتمان شیعی به رهبری جمهوری اسلامی ایران بوده است که از پیامدهای آن وقوع جنگهای نیابتی در عراق، سوریه، یمن و حتی تحولات لبنان بوده است. از نکات جالبتوجه چرخش سیاسی در مواضع برخی گفتمانها بر اساس مصلحت بوده است به عنوان مثال اردوگاه سلفی- تکفیری ابتدا با اردوگاه اخوانی علیه اردوگاه شیعی با یکدیگر در عراق، سوریه، یمن و حتی لبنان با یکدیگر ائتلاف کردند اما بهتدریج با تغییر شرایط میدانی اردوگاه اخوانی از اردوگاه سلفی فاصله گرفت که نماد آن اختلافنظر میان ترکیه و عربستان در خصوص دولت مرسی در مصر و محاصره قطر از سوی کشورهای عربستان، امارات و مصر بود.
پیروزی جبهه مقاومت در عراق، سوریه و ناکامی اردوگاه سلفی- تکفیری در یمن همراه با بروز شکاف میان عربستان و امارات در یمن این فرصت را در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار داد تا بهتدریج بتواند کفه ترازو را در سوریه عراق، یمن و حتی کل منطقه به نفع خود تغییر دهد. شاید یکی از مهمترین تحولات در این راستا نزدیکی ایران، ترکیه و قطر در منطقه به یکدیگر بود؛ تحولی که میتوانست پیامدهای مهمی در منطقه به دنبال داشته باشد.
رویداد دیگر تاثیرگذار بر منطقه پیروزی بایدن در انتخابات ریاستجمهوری امریکا و تصمیم این کشور مبنی بر خروج نیروهای خود از منطقه و تمرکز سیاست خارجی امریکا بر حوزه شرق آسیا و چین بود؛ تحولی که از یک طرف بیانگر تنزل جایگاه متحدین سنتی امریکا مانند عربستان و امارات در سیاست خارجی امریکا و از سوی دیگر شکلگیری نوعی خلأ در ساختار امنیتی منطقه خلیجفارس بود.
از این مقطع به بعد بود که امارات تصمیم گرفت با رویکرد عملگرایانه و برخی چرخشها در سیاست خارجی خود به نوعی به این تحولات پاسخ دهد. مهمترین تحول در سیاست خارجی امارات از یک طرف امضای پیمان صلح ابراهیم با اسراییل و تلاش برای واگذاری نقش امنیتی امریکا در منطقه به این کشور و از سوی دیگر همزمان تلاش برای بهبود روابط با ترکیه، قطر و جمهوری اسلامی ایران بود. در راستای این سیاست بود که انور قرقاش وزیر مشاور در امور خارجه امارات در کنفرانس سیاست جهانی در ابوظبی سیاست جدید را اعلام و پس از آن دولت امارات درصدد عملیاتی کردن آن برآمد. از مهمترین راهکارهای امارات برای نیل به اهداف خود در دوران جدید سفر مقامات اماراتی به ترکیه و قبول سرمایهگذاری در این کشور، تجدیدنظر امارات در سیاست خود در یمن و تصمیم به خروج تدریجی نیروهای خود از یمن، بازگشایی سفارت امارات در سوریه، سفر مسوولان اماراتی به این کشور و امضای توافقنامه اقتصادی با سوریه همراه با حمایت از بازگشت این کشور به اتحادیه عرب و درنهایت سفر دبیر شورای امنیت ملی امارات به ایران و تاکید دو کشور بر آغاز دوران جدیدی در روابط دو کشور در حوزههای اقتصادی و امنیتی بود.
سیاست خارجی جدید امارات بیانگر فاصلهگیری این کشور از رویکرد ایدئولوژیک و اتخاذ رویکرد عملگرایانه در سیاست خارجی این کشوراست. با توجه به چنین پیشینهای چند سوال مطرح میشود؛ اولا دلایل این تغییروتحول در سیاست خارجی امارات چیست؟ ثانیا چه پیامدهایی دارد؟ و ثالثا کارگزاران سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چه وظیفهای در قبال رویکرد جدید امارات دارند؟
به نظر میرسد مهمترین دلایل چرخش امارات در سیاست خارجی خود ناشی از عوامل ذیل باشد:
۱- تصمیم امریکا به خروج نیروهای خود از منطقه و آگاهی کشورهای منطقه از جمله امارات از این مهم که در دوران جدید خود باید مسوولیت بیشتری در تامین امنیت خود داشته باشند
۲- تاثیر کرونا بر اقتصاد این کشور بهویژه در حوزه گردشگری و تجارت خارجی به گونهای که سقف مبادلات این کشور با جمهوری اسلامی ایران در سال گذشته به پایینترین سطح خود رسید.
۳- نارضایتی امارات از سیاستهای برتریجویانه عربستان در شورای همکاری خلیجفارس
۴- بروز شکاف در اردوگاه سلفی - تکفیری میان امارات و عربستان در خصوص بحرانهای منطقهای از جمله بحران یمن
۵- الگو قرار گرفتن سیاست کشورهایی مانند عمان در شورای همکاری خلیجفارس مبنی بر توسعه روابط با تمامی کشورها حتی اسراییل بدون توجه به مسائل ایدئولوژیک
۶- اطمینانبخشی به کشورهایی مانند جمهوری اسلامی ایران مبنیبر اینکه پیمان صلح با اسراییل تهدیدی برای آنان تلقی نمیگردد.
۷- فراهمسازی بستر برای شکلگیری کریدور ترانزیتی ابوظبی- تهران- آنکارا برای تجارت با اروپا میان ابوظبی و اروپا از طریق ترکیه
۸- ایفای نقش موثر در ساختار جدید امنیتی امریکا برای منطقه که براساس ادعای رابرت مالی بیشتر متکی بر همکاریهای اقتصادی خواهد بود.
۹- فراهمسازی بستر برای افزایش نقش امارات در تحولات آتی خاورمیانه پساز خروج نیروهای امریکایی از منطقه و احتمال احیای توافقنامه برجام.
اما رویکرد جدید امارات پیامدهایی نیز در منطقه دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
۱- بروز شکاف در اردوگاه ضد ایرانی شورای همکاری خلیجفارس به رهبری عربستان و در مقابل تقویت کفه ترازو به نفع کشورهایی مانند عمان، قطر و کویت که خواهان تعامل با ایران هستند
۲- تضعیف اردوگاه سلفی- تکفیری و تاثیر آن بر تحولات منطقه
۳- فراهم شدن بستر برای حلوفصل دیپلماتیک بحرانهای منطقهای مانند بحران یمن
۴- تقویت همگرایی برای ساختار امنیتی و همکاریهای اقتصادی در منطقه
۵- تقویت جایگاه متحدین ایران مانند سوریه در منطقه و در نهایت تقویت جبهه مقاومت
۶- مساعدتر شدن اوضاع برای شکلگیری نوعی همکاریهای اقتصادی که در نهایت میتواند همکاریهای سیاسی و امنیتی را نیز به دنبال داشته باشد.
اما در خصوص جمهوری اسلامی ایران به نظر میرسد که سیاست خارجی جدید امارات همسو با سیاست خارجی منطقهای دولت سیزدهم است و کارگزاران سیاست خارجی دولت جدید ایران باید نهایت استفاده را از این مهم بکنند. از مهمترین پیامدهای آن برای جمهوری اسلامی ایران میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱- خروج ایران از انزوای منطقهای که میتواند پیشدرآمدی برای خروج از انزوای بینالمللی باشد.
۲- تضعیف اردوگاه سلفی- تکفیری به رهبری عربستان در منطقه
۳- کاهش نقش رقیب اصلی ایران در منطقه و شورای همکاری خلیجفارس یعنی عربستان سعودی
۴- فرصتسازی برای ایران جهت استفاده از امکانات تجاری کشور امارات بهویژه بندر تجاری دبی برای دور زدن تحریمها
۵- مقابله با تهدیدات اسراییل پس از نزدیک شدن این کشور به مرزهای ایران پس از امضای توافق صلح ابراهیم با کشورهای منطقه
۶- مقابله با موضوع ایرانهراسی در منطقه.
البته موفقیت جمهوری اسلامی ایران در نیل به اهداف خود در این حوزه تا اندازه زیادی به آینده مذاکرات برجام، واقعبینی جناحهای سیاسی در داخل، کنار گذاشتن مچگیری سیاسی از هم همراه با مدنظر قرار دادن منافع ملی با انجام بهموقع مانورهای دیپلماتیک از سوی کارگزاران جمهوری اسلامی ایران وابسته است. خلاصه کلام اینکه امارات متحده عربی تصمیم دارد که در دوران جدید آرایش نیروهای سیاسی در منطقه پس از خروج نیروهای امریکایی با اتخاذ یک رویکرد عملگرایانه هم اقتصاد آسیبدیده خود بر اثر کرونا را ترمیم و هم اینکه با توجه به کاهش جایگاه عربستان در سیاست خارجی امریکا در صورت امکان عهدهدار بودن نقش این کشور یعنی ایفای نقش برادر بزرگتر در منطقه بهویژه در شورای همکاری خلیجفارس شود؛ تحولی که حداقل میتواند در کوتاهمدت از نظر سیاسی و اقتصادی به نفع جمهوری اسلامی ایران باشد البته سرنوشت این مهم تا اندازه زیادی با آینده مذاکرات برجام در وین گره خورده است.
*استاد دانشگاه اصفهان
منبع: اعتماد
ارسال دیدگاه