یک پرستار البرزی در گفت گو با پانا عنوان کرد:

صبر و لبخند تنها سلاح ناجیان سلامت است

البرز (پانا) - یک پرستار البرزی به مناسبت روز پرستار تاکید کرد صبر و لبخند تنها سلاح ناجیان سلامت است.

کد مطلب: ۱۲۳۷۹۴۵
لینک کوتاه کپی شد
صبر و لبخند تنها سلاح ناجیان سلامت است

سمیه سادات سیادتی عضوی از خانواده بزرگ کادر درمان است که علاوه بر پرستاری در اداره آموزش و پرورش هم فعالیت می کند.
سیادتی سال ۱۳۸۶ در وزارت بهداشت استخدام و در سال ۸۷ به عنوان پرستار نمونه در کرج انتخاب شد.
این پرستار در ابتدا از علاقه اش به این رشته در گفت گو با پانا گفت: «من از کودکی به پرستاری علاقمند بودم طوری که اگر در خانه کسی بیمار می شد تمام وقت از او مراقبت می کردم و همیشه دوست داشتم این کار را تکرار کنم. بزرگ تر که شدم بیشتر درس می‌خواندم و با وجود اینکه رشته تحصیلی‌ام ریاضی و فیزیک بود که هیچ ارتباطی به علوم تجربی و شغل پرستاری نداشت، امااتفاقاتی برای من رخ داد که در طول ٣ هفته مسیر زندگی من تغییر کرد. زمانی که سال سوم دبیرستان بودم پیش از امتحانات نهایی تصمیم گرفتم تغییر رشته بدهم که با مخالفت تمام اعضای خانواده مواجه شدم. تصمیم داشتم رشته علوم انسانی بخوانم چون به ادبیات و عربی بسیار علاقمند بودم. زمانی هم که این تصمیم را گرفته بودم خواهرم پزشکی دانشگاه تهران قبول شده بود و بسیار با من صحبت کرد که رشته علوم تجربی بخوانم.»

سیادتی در ادامه عنوان کرد: «چندین بار در کلاس‌های دانشگاه خواهرم شرکت کردم و از آنجا بود که شروع به تحقیقات در رابطه با این رشته کردم. با توجه به اینکه مدت تحصیل در رشته پزشکی طولانی بود و من فردی نبودم که خیلی پای درس بنشینم زیرا می‌خواستم فعالیت های جانبی ام را هم داشته باشم و از آنجایی که پزشکی بسیار گسترده بود و کسانی که در این رشته تحصیل می کردند وقت آزادی نداشتند، در آخر تصمیم بر این شد که رشته تجربی را ادامه دهم و رتبه خوبی در کنکور کسب کردم. بر اساس تحقیقاتی که انجام داده بودم و اولویت هایی که برایم مطرح بود مانند بازار کار ، آینده و رشته ای که با روحیاتم سازگار باشد از بین رشته های پزشکی، پرستاری نظرم را جلب کرد و با این اوصاف وارد این رشته شدم. دوران دانشگاهم با همه سختی ها و کم لطفی ها گذشت و پس از پایان تحصیل به طور رسمی استخدام وزارت بهداشت شدم.»
وی با اشاره به سختی های این شغل ،تصریح کرد:« از سال ۱۳۹۰ به طور رسمی از وزارت بهداشت انتقالی گرفتم و وارد وزارت آموزش و پرورش شدم ولی تا جایی که شرایط کارم اجازه می‌داد تابستان ها و وقت های آزادم را صرف این کار در کلینیک ها و بیمارستان ها می‌کردم، چون واقعا عاشق این کار هستم. در رشته پرستاری به دلیل طاقت فرسا بودن شیفت ها و کمبود نیروی پرستاری همکاران واقعا اذیت می شدند. مسلما کمتر کسی این شرایط را می پذیرد، خصوصا اگر خانم و متاهل باشد و با توجه به شرایطی که در زندگی شخصی خود دارند ممکن است با مخالفت های خانواده و اطرافیان مواجه شوند.
از طرفی هم اگر بیماری به مدت چند روز بستری باشد احساس نزدیکی ایجاد و آنقدر ارتباط عاطفی ایجاد می شود که با تمام وجود از آن مراقبت می کنیم و با احتساب این کارها یک پرستار باید به خانه برود و به کارهای دیگر خود هم برسد. بسیار سخت است و در طول سال توجه کمی به این مسائل می شود. هر چند که سالی یک‌بار روز پرستار یک تشکری می کنند.»
این پرستار با اشاره به تغییر شرایط نسبت به سال‌های گذشته،افزود: «بحث استخدام و جذب نیروها بهتر شده است. شاید بخش کوچکی را جبران کرده، اما در بیمارستان‌های دورتر به عنوان مثال اشتهارد که خود من اول در بیمارستان اشتهارد استخدام شدم، مسئله مسافت طولانی و کمبود امکانات در این بیمارستان‌ها همیشه مطرح بوده است. زمانی که بیماری مراجعه می کرد به دلیل مجهز نبودن باید به بیمارستان دیگری منتقل می شد. یک همت جانانه می‌خواهد که این مسئولان به فکر تجهیز کامل این بیمارستان‌ها باشند که از حالت درمانگاهی خارج شوند و بتوانند بیماران محدوده خود را از لحاظ خدمات درمانی تامین کنند.»

سیادتی در ادامه اظهار کرد:«در این دو سال به واسطه شرایط کاری ام در اداره، فعالیت کمتری در بیمارستان‌ها داشتم اما به عنوان داوطلب در نقاهتگاه ها فعالیت انجام دادم و در مواقعی که ضروری بود در خدمت بیماران بودیم.»

وی همچنین اضافه کرد: «به نظر من خستگی روحی بسیار آزاردهنده است، چرا که پرستار بیماری را که می بیند مانند عضو خانواده خود در نظر می گیرد و از دست دادن این عزیزان تاثیر فراوانی بر روحیه افراد دارد، مخصوصا در این دو سال که روحیه اکثر همکاران به واسطه از دست دادن بیماران و کادر بیمارستان تحلیل رفته است.»

وی در پایان با بیان اینکه پرستاران هیچ خواسته ای ندارند، تاکید کرد: «من نمی‌توانم به عنوان نماینده ای از سوی پرستاران از دغدغه ها بگویم، اما تنها خواسته پرستاران این است که توسط بیماران و مسئولین درک شوند. یعنی اگر این اتفاق بیفتد تمام مشکلات شان حل می شود. گاهی اوقات شرایط در بیمارستان طوری پیش می رود که با رفتار مناسبی از سوی همراه بیماران یا تحمل بد خلقی های بیمار و... مواجه می شوند و فقط باید لبخند بزنند و با صبر ارائه خدمت بکنند. ناگفته نماند پرستاران همیشه اولین نفر در خط مقدم هستند. اگر درک متقابل باشد وضع بهتر می‌شود همین که مردم بدانند پرستاران قدرت معجزه ندارند کافیست. ضمن اینکه لازم است تاکید کنم بزرگ ترین پرستارانی که داریم، کسانی هستند که از جانبازان مراقبت می‌کنند.»

خبرنگار؛ مهشید عبادی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار