مدیر خانه ادبیات افغانستان در گفت‌وگو با پانا:

فکر تأسیس خانه ادبیات افغانستان از دغدغه‌های نسل دوم فرهنگیان مهاجر شکل گرفت

برگزاری «شب‌های کابل» به دلیل مسائل امنیتی و کرونا متوقف شد/ زبان همدلی نیرومندتر از زبان قانون مهاجر را به‌حق طبیعی‌اش می‌رساند

تهران (پانا) – ـ «محمدصادق دهقان»، ایده شکل‌گیری خانه ادبیات افغانستان را حضور نسل دوم نویسندگان مهاجر افغانستانی عنوان می‌کند که می‌خواستند در حوزه فرهنگ و ادبیات افغانستان، با نگاه خودشان، حرفی تازه‌ بزنند.

کد مطلب: ۱۲۳۴۹۶۵
لینک کوتاه کپی شد
فکر تأسیس خانه ادبیات افغانستان از دغدغه‌های نسل دوم فرهنگیان مهاجر شکل گرفت

«محمدصادق دهقان»، مدیر خانه ادبیات افغانستان در گفت‌وگو با پانا از روندی گفت که بعد از حضور نسل اول افغانستانی‌ها در ایران که عمدتاً کارگرانی زحمت‌کش بودند، فرزندان این نسل چگونه توانستند در مهاجرت و دور از وطن، با تحصیل و فعالیت‌های فرهنگی و هنری مختلف رشد کنند و حالا این روزها دغدغه این را دارند که مردم جهان را با ادبیات، هنر و فرهنگ افغانستان آشنا کنند.
ایده اولیه شکل‌گیری خانه ادبیات افغانستان از کجا آمد؟
نسل اول نویسندگان و شاعران مهاجر افغانستانی که از دهه شصت در ایران شروع به سرودن و نوشتن کردند، تا پایان دهه هفتاد در این زمینه قلم ‌زده بودند. در همین دوره، جوانانی وارد عرصه ادبیات مهاجرت شده بودند که با نگاه خودشان، حرفی تازه برای گفتن داشتند. خانه ادبیات افغانستان، نهادی است که در ۱۶ تیر ۱۳۸۲ در تهران پایه‌گذاری شد با این ایده که در وضعیت اجتماعی و سیاسی تازه افغانستان بتواند تا جایی که فضا اجازه دهد و نیرو وجود داشته باشد، از فرهنگ، هنر و ادبیات افغانستان نمایندگی و برای برقراری پیوند میان قلمروهای زبان فارسی تلاش کند.
تا آن زمان، فقط مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان بود که مجله‌ای به نام «دُرِّ دَری» را منتشر می‌کرد و محل تضارب آرای اهالی فرهنگ و ادب افغانستان بود. وقتی در سال ۱۳۸۰، طالبان از افغانستان رانده شدند و حکومتی تازه‌ در افغانستان روی کار آمد، ضرورت نوگرایی میان اهالی فرهنگ و ادب و هنر به‌ ویژه در میان جوانان نیز افزایش پیدا کرد. مجله «دُرِّ دَری» به مؤسسه فرهنگی «دُرِّ دَری» تبدیل شده و در مشهد بود و در تهران، نهاد فرهنگی منسجمی برای فعالیت مهاجران وجود نداشت. از ابتدای دهه هفتاد، مهاجران افغانستانی، پنج‌شنبه‌ها در سالن نمازخانه حوزه هنری که کانکس بود، جمع می‌شدند و شعر و داستان می‌خواندند و نقد می‌کردند. مسئولیت این نشست‌ها با آقای علی یعقوبی بود که اکنون در هلند هست.
در سال ۱۳۸۱ در کانون مطالعات افغانستان که «سردارمحمد رحیمی» ـ یکی از دانشجویان آن زمان که آخرین مسئولیتش در افغانستان نیز معاون وزیر معارف (آموزش‌ و پرورش) بود ـ و جمعی دیگر از دانشجویان تشکیل داده بودند، فعالیت‌هایی در کمیته‌های فرهنگی، ادبی، سیاسی و حقوقی انجام می‌شد. این کانون در تابستان ۱۳۸۱، نخستین جشنواره ادبی را به نام «قند پارسی» در فرهنگسرای بهمن برگزار کرد که در واقع، اولین گردهمایی بزرگی بود که نسل دوم ادبیات مهاجرت برگزار می‌کرد. در آن زمان، دغدغه این را داشتیم که چرا نهادی مستقل برای ادبیات افغانستان نداریم و نهادی که پیگیر مسائل سیاسی و حقوقی و علمی است، هم‌زمان ادبیات را هم پیگیری می‌کند. از همان جا جرقه این فکر خورد که نهادی داشته باشیم که این کمبود را در تهران و ایران را برطرف کند و خانه ادبیات افغانستان بدین گونه راه‌اندازی شد.
چه کسانی مؤسس خانه ادبیات افغانستان بودند؟
افرادی که به ‌عنوان هیئت مؤسس جمع شدند، آقایان ضیا قاسمی، محمدحسین محمدی، عارف جعفری و حفیظ شریعتی و خانم‌ها شکریه عرفانی، محبوبه ابراهیمی و منیژه تمنا بودند. با تأسیس خانه ادبیات افغانستان، فعالیت‌های هفتگی مهاجران افغانستانی که در حوزه هنری تهران بدون اسم و رسم خاصی برگزار می‌شد، زیر نام خانه ادبیات ادامه پیدا کرد. تا اکنون هیئت‌مدیره خانه ادبیات بارها تغییر کرده است. هر دو سال، یک‌ بار انتخابات داریم و اکنون دوره جدید، سه ساله شده است و مدیران آن به ترتیب، در دوره‌های مختلف عبارتند از: ضیا قاسمی، محمدحسین محمدی، محمدسرور رجایی، محمدصادق دهقان و شکور نظری.
مهم‌ترین اقدامات خانه ادبیات افغانستان چیست؟
چندین کار و فعالیت به‌ صورت جداگانه، مداوم و متناوب داشتیم. نشست‌های هفتگی شعر و داستان در طول سال‌ها در تهران ادامه پیدا کرده و به مرجعی تبدیل شده است که علاقه‌مندان به فرهنگ و ادبیات که از افغانستان یا اروپا می‌آیند، حتماً به خانه ادبیات افغانستان سر می‌زنند. در بخش شعر، نقد، آموزش و شعرخوانی داریم و در بخش داستان هم کارگاه آموزشی، نقد و داستان‌خوانی با حضور مدرّسان افغانستانی و ایرانی برقرار است. در کنار نشست هفتگی، تلاش کردیم آثار نویسندگان یا شاعران افغانستانی با حضور منتقدان ایرانی و افغانستانی با نام نشست نقد و بررسی ادبیات معاصر افغانستان نقد و بررسی شود که تاکنون ۶۱ نشست برگزار شده است. در کنار این موضوع، کارگاه‌هایی فراتر از شعر و داستان هم برگزار شده است، مانند کارگاه ویرایش، ترجمه و فن بیان. در کنار این نشست‌ها با حضور کارگردانان ایرانی یا افغانستانی به نقد و بررسی فیلم‌هایی درباره افغانستان پرداخته‌ایم. از دهه نود به این ‌سو هم هر سال، خانه ادبیات افغانستان در نمایشگاه بین‌المللی تهران حضور فعال داشته و حتی زمانی بوده که کتابی برای عرضه نداشتیم، اما این نهاد حضور یافته و در معرفی و شناساندن اهل هنر و ادبیات افغانستان نقشی مؤثر داشته است. علاوه بر این‌ها، کارگاه‌ها و برنامه‌های مشترکی میان نهاد خانه ادبیات افغانستان و دیگر نهادهای افغانستانی و ایرانی مانند شهرستان ادب و انجمن ادبی کلمه برگزار کردیم. هم‌چنین در بخش انتشارات، ۲۵ اثر مکتوب در بخش شعر و داستان و چندین لوح فشرده در عرصه موسیقی مانند «قند پارسی» و «گل بادام» از آقای عارف جعفری منتشر شده است. شش شماره هم از مجله شعری «فرخار» و مجله داستانی «روایت» منتشر کردیم.
خانه ادبیات افغانستان جز تهران، نمایندگی‌های دیگری هم دارد؟ در این باره هم بگویید.
نمایندگی تهران، مرکز فعالیت‌های ماست، اما از سال ۱۳۸۷، نمایندگی خانه ادبیات در کابل تأسیس شد و تا پیش از فروپاشی حکومت در مرداد ۱۴۰۰ هم فعال بود. نمایندگی دیگری هم از ۱۳۹۴ در اصفهان داشتیم که دیگر از سال ۱۳۹۹ نداریم. در افغانستان، نشست‌های هفتگی داشتیم، اما به دلایل تهدیدهای تروریستی، گاهی امکان برگزاری آن‌ها وجود نداشت. نشست نقد و بررسی ادبیات معاصر افغانستان با عنوان «کتاب ماه» و در کنار آن، سلسله همایش‌های نقد ادبی با عنوان «شب‌های کابل» هم در طول این سال‌ها در کابل برگزار شد. در دوره جدید بنا بود «شب‌های کابل» از قالب شخصیت‌محور به موضوع‌محور تبدیل شود، اما به دلیل وضعیت کرونایی و تهدیدهای تروریستی متوقف شد. برنامه داریم که «شب‌های کابل» را به ‌صورت مجازی در تهران با حضور کارشناسانی از افغانستان و ایران و کشورهای دیگر برگزار کنیم. کارگاه‌های ویرایش و نشست‌های خوانش متون کهن هم در کابل برگزار می‌شد.
در زمینه معرفی کتاب‌های مربوط به افغانستان هم فعال هستید. درباره «جایزه ادبی کتاب نوروز» و «کتاب‌نامه» توضیح دهید.
کتاب، یکی از دغدغه‌های همیشگی خانه ادبیات افغانستان بوده است. به همین دلیل، نخستین «جایزه ادبی کتاب نوروز» در سال ۱۳۸۸ برگزار شد و دومین جایزه یادشده در سال ۱۳۹۰ که متأسفانه به دلیل کمبود بودجه متوقف مانده است. به جز آن، در تیر ۱۳۹۹، اولین نشریه تخصصی بررسی کتاب در افغانستان را با عنوان «کتاب‌نامه» به صورت چاپی و پی‌دی‌اف منتشر کردیم که تا کنون بیش از یک سال از انتشار آن می‌گذرد و شماره ۱۳ در آستانه تحولات جدید افغانستان در مرداد ۱۴۰۰ منتشر شد. چون امکان چاپ این نشریه در کابل از بین رفته است، بعد از این، به صورت دوماهانه و پی‌دی‌اف منتشر می‌شود.
خانه ادبیات افغانستان، برنامه‌ای شناخته‌شده‌ با عنوان «قند پارسی» دارد که به ‌صورت دوسالانه برگزار می‌شود و استعدادهای ادبی بسیاری در آن معرفی شده‌اند. آیا این برنامه هم‌چنان برگزار می‌شود؟
جشنواره ادبی «قند پارسی»، ویژه شعر و داستان جوان افغانستان است که در بدو امر به همت کانون مطالعات افغانستان آغاز شد، ولی خانه ادبیات از سال ۱۳۸۲ تا کنون، نه دوره از آن را برگزار کرده است. این برنامه در ابتدا غیر رقابتی بود، اما از دوره دوم به این ‌طرف رقابتی شد. حدود ۶ ماه فراخوان می‌دهیم تا جوانان زیر ۳۰ سال آثارشان را ارسال کنند و نزدیک به ۱۰ داور ایرانی و افغانستانی، آثار را در بخش شعر و داستان داوری می‌کنند. هم‌چنین سه برگزیده در بخش‌های شعر سنتی و آزاد و داستان معرفی می‌شود. «قند پارسی» چند بخش تخصصی هم دارد که یکی از آن‌ها کارگاه تخصصی شعر و داستان است که با حضور صاحب‌نظران ایرانی و افغانستانی برگزار می‌شود. در بخش ادبیات معاصر ایران هم کارشناسان ادبیات معاصر ایران صحبت می‌کنند. در بخش نکوداشت هم از کسانی که تاکنون در زمینه شعر یا داستان یا پژوهش ادبی اثرگذار بوده و هنوز زنده هستند، تجلیل می‌کنیم. تاکنون از افرادی مانند ره‌نورد زریاب، واصف باختری، کاظم کاظمی، ابوطالب مظفری، آصف سلطان‌زاده، محمدسرور مولایی، محمدشریف سعیدی و جواد خاوری قدردانی شده است. قند پارسی تنها جشنواره پایدار بوده که تا کنون در عرصه ادبیات افغانستان در کل جهان برگزار شده است و می‌شود. این جشنواره از سال ۱۳۹۸ به دلیل وضعیت کرونایی برگزار نشده است که امیدواریم امکان برگزاری آن در سال بعدی فراهم شود.
برنامه‌ای به نام «روایت هم‌دلی» هم دارید. «روایت هم‌دلی» با چه هدفی راه‌اندازی شده است؟
«روایت هم‌دلی» هم دیگر برنامه دوسالانه خانه ادبیات است که از دهه ۹۰ به این ‌طرف آغاز شده است. اندیشه برگزاری این برنامه از زنده‌یاد «محمدسرور رجایی» بود. هدف این برنامه هم آن است که مشکلات و دغدغه‌های مهاجران باید با حضور کارشناسان ایرانی و افغانستانی مطرح شود و به گوش مسئولان برسد و هم‌دلی و هم‌زبانی میان مردم افغانستان و ایران بیش‌تر شود. در این برنامه تلاش می‌کنیم مشکلات با زبانی مطرح شود که نه غوغاسالاری باشد و نه التماس‌آمیز. می‌کوشیم وضعیت را آسیب‌شناسی کنیم و گام‌های خوبی هم برداشته‌ شده و در این سال‌ها نگاه مردم ایران اعم از عوام و خواص به وضعیت مهاجران تا حدود زیادی تغییر کرده است.
به طور کلی، عقیده داریم که باید درباره مهاجران و مشکلات مهاجرت صحبت شود؛ زیرا هر گونه آسیبی که وجود دارد، به خاطر نبود تعامل و گفت‌وگوست. اگر دغدغه کرامت انسانی در میان باشد، مشکلات از هر دو طرف حل می‌شود. اگر زبان طعن نسبت به هم نداشته باشیم و همدیگر را درک کنیم، می‌توانیم مشکلات را کم کنیم. دو همسایه ایرانی و افغانستانی در سطح جامعه با هم زندگی می‌کنند، اما به ‌محض این‌که مشکلات را به زبان می‌آوریم، گویی گوش شنوایی برای شنیدنش نیست یا کم هست یا گروهی نیز چنین مشکلاتی را مشکلات حاشیه‌ای و دست چندم می‌دانند. در این برنامه می‌خواستیم این نگاه به افغانستانی‌ها از بین برود، مثل این‌که همیشه مشکلات اقتصادی به گردن جامعه مهاجر انداخته می‌شود. در این برنامه تلاش کردیم تصویری متعادل از جامعه مهاجر ترسیم شود. شاید تعداد زیادی از نسل اول مهاجران افغانستانی، کارگر بودند، ولی فرزندان همین کارگران اکنون در عرصه فرهنگ و دانش خدمت می‌کنند. تنها بخش کارگری، تصویر کامل و همیشگی مهاجران افغانستان نبوده و نیست و در کنار آن، باید به اهالی هنر، دانش، ادب و فرهنگ افغانستان هم پرداخت تا تصویری متعادل از جامعه مهاجرت ترسیم شود. البته که در همه موردها باید کرامت انسانی مهاجران حفظ شود. امیدواریم در اسفند ۱۴۰۰ بتوانیم هشتمین روایت هم‌دلی را برگزار کنیم. در این برنامه، بخش ویژه‌ یادبود محمدسرور رجایی را خواهیم داشت.
آیا برای ایجاد نمایندگی‌های این نهاد در کشورهای دیگر هم برنامه‌ای دارید؟
شماری از اعضای هیئت‌ مدیره خانه ادبیات افغانستان هم اکنون در اروپا اقامت دارند و بحث تأسیس نمایندگی در اروپا هم در دست پی‌گیری است که امیدواریم در ۲۰۲۲ به نتیجه برسد. باور ما این است که هر گونه فرهنگ‌سازی باید با برنامه، آهسته و پیوسته باشد. از ابتدای حضور مهاجران افغانستانی در ایران، وقتی شاعر یا داستان‌نویس ما شعری می‌سرود یا داستانی می‌نوشت، هم مشکلات جنگ با شوروی را بیان می‌کرد و هم از مشکلات مهاجرت می‌گفت. بعد از آن، با حضور رسانه‌ای اهل فرهنگ و هنر و ادب و دانش افغانستان در ایران و افزایش تحصیل‌کردگان افغانستانی، فرصتی ایجاد شد تا میزبانان ما کم کم صدایمان را بشنوند. مهاجران افغانستانی در کشورهای غیر هم‌زبان باید با زبان و فرهنگ دیگری تعامل برقرار کنند و ماهیت تلاش‌هایشان هم برای تثبیت خود در آن سرزمین فرق می‌کند. در ایران که زبان و فرهنگ مشترک داریم، باید این عناصر بتوانند بر قوانین خشک موجود در زمینه مهاجرت چیره شوند. زبان هم‌دلی ما نیرومندتر از زبان قانون است تا یک مهاجر بتواند زودتر به‌ حق‌های طبیعی خود دست پیدا کند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار