تاریخ اسلام توسط معلم فرهیخته ورامین به نظم درآمد
ورامین (پانا) - کتاب «منظومه تاریخ اسلام» توسط معلم فرهیخته ,ورامینی با نام هنری «م.آموزگار» به نظم درآمد.
محسن قشقایی که با نام هنری «م.آموزگار» در ادبیات شناخته میشود؛ در روستای علی آباد باغخواص ورامین به دنیا آمد و دانشآموخته علوم تربیتی و معلم پایه ششم ابتدایی است.
م.آموزگار از ۱۳ سالگی به سرودن شعر پرداخت و چند سال بعد تاریخ اسلام را به شعر در آورد. عنوان این کتاب «منظومه تاریخ اسلام» است که در سال ۱۳۸۳ با مقدمه ی ارزشمند آیت اللّه جعفر سبحانی از مراجع عظام تقلید به چاپ رسید که پیام تشکر آن از سوی ریاست محترم وقت مجلس شورای اسلامی ایران، غلامعلی حداد عادل در روزنامه منتشر شد.
وی در ارتباط با دیگر فعالیتهای کاری خود اشاره کرد: در کنار کار آموزگاری مشغول به نوشتن دل نوشتههایی همچون «دلگیرم مادربزرگ» «جهان بی الفبا» «قلب برای زندگی کافیست» هستم.
م.آموزگار، در ادامه افزود: در کنار رسالت آموزگاری بعنوان سخنران و ذاکر اهل بیت مجالس مذهبی، مشغول به خدمتم و چندین آثار مذهبی با نام «واقعه کربلا» و همچنین «نماز باران» آیت اللّه خوانساری و شهادت آیت الله شیخ فضل الله نوری را در قالب شعر گردآوری کردهام.
وی در ادامه گفت: در پرسش مهر رئیس جمهور نیز در بخش شعر، در استان تهران در دو مرحله رتبه اول را کسب کردهام و در مسابقه کشوری شایسته تقدیر شدهام و لوح سپاس جوان مسلمان نمونه استان تهران را به خود اختصاص دادهام.
از دیگر فعالیتهای ارزنده این معلم خوش ذوق میتوان به سرودههای کودکانه اشاره کرد.
قشقایی تاکنون تقدیر نامههای مختلفی از نهادهای گوناگون دریافت کرده است که لوح سپاس جوان مسلمان نمونه استان تهران از آن جمله است.
نمونه اشعار و نوشتههای محسن آموزگار در موسسه کیهان«کیهان فرهنگی/کیهان بچهها/شاپرکر» و روزنامه جمهوری اسلامی چاپ شده است و همچنین مستندی از وی در صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران پخش شده است.
شعر«شاعرانگی در ریاضی» یکی از سرودههای محسن آموزگار است:
با ریاضی می شود در جامعه، هرچه خوبی هست با هم جمع کرد
شمع ها را جمع کرد و شب که شد، یک جرقه ضرب صدها شمع کرد
میشود با هندسه تا هر کویر، آب را با جدول کاشی کشید
بر دل نرم کویر تشنه کام، با ریاضی نیز نقاشی کشید
شعرها را می شود بی رابطه، بی حساب و رسم الگوبخش کرد
هرچه باقی مانده از تقسیم عشق، باز آن مقدار را هم پخش کرد
بی کسیها حاصل تفریق ماست، چون شوی منهای من تنها شوی
طول و عرض و ارتفاع عشق را، ضرب کن تا حجم یک دریا شوی
یک مساحت میشناسم بی محیط، گرچه بی شکل است رنگش آبی است
آسمان بی نهایت نام آن، روزها ابری و شب مهتابی است
آسمان کسر است باران صورتش، جمع صورتهای آن دریا شود
یا که فرمول حیات غنچهها، در زلال قطرهها پیدا شود
یک مربع میکشم با نام عشق، میکشم بر دور آن یک دایره
خانهای بر پا شد از پرگار من، با محیطی ساده و بی کنگره
خبرنگار : علیرضا عرب
ارسال دیدگاه