علیاکبر ابوالحسنی*
قدرشناسی از نخبگان
مقام معظم رهبری روز چهارشنبه در دیدار نخبگان سخنانی را ایراد فرمودند که از جهات مختلف میتواند مورد توجه و مداقه قرار بگیرد. لکن مفهوم «قدرشناسی از نخبگی» ترکیبی جالب و بدیع است که نیاز به واکاوی فراوان دارد.
همانطور که ایشان اشاره کردند، این قدرشناسی دو سو دارد که یکی به عهده خود نخبگان و دیگری به عهده محیط و بخصوص مسئولان است. در این یادداشت کوتاه به بخش اول یعنی وظایف نخبگان خواهم پرداخت و روی سخنم بیشتر با نخبگان کشور است.
سخن را با بخشی از خطبه ۱۱ نهج البلاغه آغاز میکنم. امام علی(ع) هنگامی که پرچم را در جنگ جمل به محمدبن حنفیه میسپارد میفرماید: «تزول الجبال و لا تزل! عض علی ناجذک. اعرالله جمجمتک. تد فی الارض قدمک. ارم ببصرک اقصی القوم و غض بصرک و اعلم آن النصر من عندالله سبحانه». (اگر کوهها متزلزل شود تو تکان مخور! دندانهایت را به هم بفشار و جمجمه خویش را به خدا بسپار! قدمهایت را بر زمین استوار کن! و نگاهت را به انتهای لشکر دشمن بدوز! از نفرات و تجهیزات دشمن نترس! و بدان که پیروزی از سوی خداوند است!)
کشور این روزها در مواجهه با «لشکر مشکلاتی» است که بسیاری از آنها ریشه در داخل دارند و برخی نیز توسط دشمن به امید شکست ملت بزرگ ایران ایجاد شده است. ابتدا باید بپذیریم که راه حل مشکلات چه داخلی و چه خارجی را باید در خودمان جستوجو کنیم. بالاترین سرمایه هر کشور نه منابع طبیعی آن بلکه «سرمایههای انسانی» آن است. ارائه «راه حل صحیح» مسائل کشور باید مأموریت نخبگان کشور باشد. علاوه بر این، سرمایههای فکری و بخصوص نخبگان کشور هستند که میتواند از طریق پیش بردن مرزهای علم و فناوری کشور را بینیاز از دیگران کند. باید بدانیم «ارزش افزوده» مضاعف در مرزهای دانش و فناوری بهدست میآید. همانطور که رهبری نیز اشاره کردند باید به سراغ لبههای دانش برویم. باید «آفرینش علمی» داشته باشیم تا در تولید علم جهانی سهیم باشیم.
در مسیر پیشرفت شرط اول «ثبات قدم» است. در این راه تزلزل نباید داشت (تزول الجبال و لا تزل!). رسیدن به قلههای مرتفع نیاز به عزمی راسخ دارد. این قانونی کلی است، دانشمندان بزرگ با پشتکار و نه صرفاً تکیه بر استعدادهای ذاتی به دستاوردهای بزرگ رسیدهاند. دوم آنکه باید برای رسیدن به دستاوردهای بزرگ خطر کرد، محافظه کاری آفت نخبگی است. واضح است اگر صرفاً به قدر داشتههای امروز خود اهدافمان را نشانهگیری کنیم هیچگاه به مقاصد بزرگ نخواهیم رسید.
باید در مواجهه با مشکلات «افقهای بلند» را نشانه گرفت (ارم ببصرک اقصی القوم). مشغول شدن به کلاف سردرگم کاستیهای موجود، بهسرعت انگیزهها را سرد و ما را از مواجهه با مشکلات منصرف میکند. به تجربه میگویم که «چالشهای بزرگ» برای نخبگان جذاب هستند در حالیکه پرداختن به «مسائل پیش پا افتاده و روزمره» برای آنها کسالتآور و دلسرد کننده است. یک آزمون دشوار که «قدرت تفکیک» بین خوب و عالی را دارد (فی تَقلُّبِ الأحْوالِ عُلِمَ جواهِرُ الرِّجالِ در دگرگونی هاى احوال و زمانه است که گوهر مردان شناخته میشود). این نکتهای است که در یادداشتی دیگر خطاب به مسئولان به تفصیل به آن خواهم پرداخت.
رهبری متعدد در بیانات خود به این نکته تأکید داشتهاند که «هر کس در راه یک مقصودی تلاش کرد، خدای متعال این سنت را قرار داده است که این تلاش به نتیجه خواهد رسید (کلاًّ نمدّ هؤلاء و هؤلاء)». باید تلاش کنیم و بدانیم آنچه از پیشرفت در بسیاری از کشورهای پیشرفته میبینیم بر تلاشهای دانشمندان و نخبگان آنها بنا شده است. لکن باید توجه داشته باشیم که اگر تلاشهای ما جهت الهی بگیرند، انشاءالله مشمول نصرت الهی خواهیم شد که (وَلَینصُرَنَّالله مَن ینصُرُهُ إِنَّالله لَقَوِی عَزیزٌ و خداوند کسانی را که یاری او کنند یاری میکند؛ خداوند قوی و شکستناپذیر است.)
*عضو هیأت علمی و معاون آموزشی دانشگاه شریف
منبع: ایران
ارسال دیدگاه