محمدالیاس قنبری*
اصغر فرهادی هوشمندتر از آن است که ...
اصغر فرهادی که این روزها فیلم «قهرمان» او به عنوان نماینده سینمای ایران در اسکار معرفی شده است در واکنش به اظهارات، مدیر گروه مستند بنیاد روایت فتح که گفته بود «اصغر فرهادی فیلمساز تیزهوشی است که هم حکومت را دارد و هم بیرون حکومت را» بیانیه تندی صادر کرده است.
اگرچه این اظهارات فرهادی را بیشتر باید اقدامی در راستای ایجاد جنجال رسانهای برای پرفروش کردن فیلم و همچنین بالا آمدن نام فیلم در آستانه برگزاری آکادمی اسکار ارزیابی کرد، اما به هر رو این پرسش مطرح است که فریاد «از شما بیزارم» فرهادی را چگونه باید در کنار حمایتهای مستقیم دولتی از او قرار داد؟
اصغر فرهادی که بیشترین سیمرغها را از جشنواره فجر گرفته، چهار بار نماینده جمهوری اسلامی ایران در اسکار شده، فیلم آخرش در دولت سیزدهم مجوز اکران گرفته و به عنوان نماینده جمهوری اسلامی به اسکار معرفی شده، از چه چیزی اعلام برائت میکند؟
چندی پیش هم اظهاراتی از این کارگردان مطرح ایرانی در جشنواره کن با تیتر «ایران کشوری سرکوبگر است» منتشر شد که بلافاصله توسط او تکذیب و فرهادی آن تیتر را حاصل ترجمه اشتباه خبرنگار از صحبتهایش عنوان کرد. وی همچنین در آن تکذیبیه گفته بود که «اهل بیانیهنویسی نیستم».
اما بیانیهنویسی اخیر فرهادی را علاوه بر همان استراتژی رسانهای بالا آوردن فیلم، باید حاصل انتقادات و فشارهای دوجانبه بر او دانست. از طرفی برخی رسانههای بیگانه و طیف برانداز او را متهم به حکومتی بودن میکنند و به عنوان مثال شخصی مانند «رسولاف»، فرهادی را به دلیل استفاده از بازیگری (امیر جدیدی) که سابقه همکاری با سازمانهای فرهنگی جمهوری اسلامی را دارد، مورد سرزنش قرار میدهد. از جانبی دیگر برخی مدافعان جمهوری اسلامی نیز فرهادی را مورد انتقاد قرار میدهند.
البته اظهارات اخیر بیشتر از آنکه نقد فرهادی باشد، حمله به جریان روشنفکری و براندازی بود که از فرط بغض و عناد نسبت به جمهوری اسلامی حتی کارگردانی مانند فرهادی را نیز برنمیتابند و از اینکه او همچنان در کشورش زندگی میکند و فیلم میسازد عصبانیاند. حتی شاید بتوان این عبارت که «اصغر فرهادی، فیلمساز تیزهوشی است که هم حکومت را دارد و هم بیرون حکومت را» نوعی تمجید از هوشمندی فرهادی دانست! در همان بیانیه تند فرهادی، اظهاراتی هست که نشان از آن دارد که او همچنان نمیخواهد پلهای پشت سر خود را تخریب کرده و مانند «رسولاف»، «جعفر پناهی»، «بهمن قبادی» و «محسن مخملباف» تبدیل به فیلمسازی حاشیهای شود. فرهادی غالباً نشان داده هوشمندتر از آن است که فریب افرادی را که نسبت به او حس رقابت و حسادت دارند بخورد و خود را به ابزاری سیاسی فرو بکاهد.
تلاش جریان برانداز همواره ایجاد تقابل روشنفکران، هنرمندان، ورزشکاران و... با جمهوری اسلامی ایران و استفاده ابزاری از آنها و نهایت تبدیل کردن آنها به عنصری دست دوم و فراموش شده بوده است. در برابر چنین تلاشی، باید این هوشمندی وجود داشته باشد که پازل ضد انقلاب نیز تکمیلنشود و امثال اصغر فرهادی را که به گفته خودش «همیشه عاشق زندگی در میان این مردم و فیلم ساختن برایشان» بوده است را دودستی تقدیم براندازان کند.
سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی در قبال هنرمندانی که از مواهب نظام بهرهمند میشوند ولی به دلایلی ترجیح میدهند با حاکمیت فاصلهگذاری کنند و گاه، گوشه و کنایهای نیز حواله نظام کنند، همواره پدرانه و بزرگوارانه بوده است و تجربه این سالها نشان داده است که حاکمیت این مسأله را به سهولت در خود هضم میکند.
*معاون سردبیر
منبع: ایران
ارسال دیدگاه