حسین میرزایی*
راهکار برونرفت از مشکلات
سـرمایه اجتماعی مفهومی جامعهشناختی است که در بررسی ارتباطات درون گروهی و بین گروهی در اموری مانند تجارت، اقتصاد، علوم انسانی و بهداشت عمومی و... از آن استفاده میشود.
«سرمایه اجتماعی» پدیدهای است که ریشه اصلی ظهور آن، جامعه یعنی میدان کنشورزیهای اجتماعی است. در جامعه، همه خرده نظامهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، در ارتباط با یکدیگر قرار دارند و این ارتباطات در حیطه اجتماع با احساسات و عواطفی همراه است که موجب تعهدات متقابلی برای ایجاد پیوندها و اتصال کنشگران به یکدیگر و تولید اعتماد، پیوستگی، انسجام و فضای گرم برای روانسازی رفتارها و برقراری سلامت فیزیکی - روانی و مولد نشاط اجتماعی در نظرگرفته میشود. ویژگی مهم سرمایه اجتماعی پویایی و درون زا بودن آن است.
به عبارت دیگر، هر قدر از این سرمایه بیشتر استفاده شود، بر میزان آن افزوده میشود. این سرمایه، شبکهای تودرتو از رابطهها و پیوندهای استوار بر «اعتماد اجتماعی» میان فردی و میان گروهی و همچنین کنشورزیهای شهروندان با تشکلهای رسمی و گروههای اجتماعی است که با همبستگی و انسجام اجتماعی و حمایت افراد و گروهها موجب روانسازی کنشها جهت نیل به تحقق اهداف فردی و جمعی لحاظ میشود. در نظریههای متعددی که حول مفهومپردازی سرمایه اجتماعی در جهان صورت گرفته است، «سرمایه» به مثابه گنجینه باارزشی تلقی میشود که برای تعاملات فردی و جمعی در یک جامعه کارایی دارد. سرمایه اجتماعی در «روابط اجتماعی» تولید میشود و اکتساب آن از راه سرمایهگذاری در روابط اجتماعی منجر به «ارزش افزوده» در جامعه میشود. با وجود تعاریف متعدد از این مفهوم، اما آنچه مورد توافق همه صاحبنظران است این است که سرمایه اجتماعی «درمان تمام مسائل» در جامعه مدرن در نظر گرفته میشود زیرا این سرمایه، ابزاری برای رسیدن به توسعه سیاسی و فرهنگی است. عوامل مهمی در ایجاد سرمایه اجتماعی برای توسعه هر کشور نقش دارند، که در این جا به سه مورد اشاره میشود: آگاهی، اعتماد و مشارکت.
در مورد آگاهی باید گفت، زمانی که افراد از ماهیت مسائل اجتماعی و سیاسی آگاه نمیشوند، از اجتماع خود دور هستند و بنابراین، شناخت کافی از مسائل و نیز قدرت انتخاب و فرصت مشارکت در تصمیمگیری کلان جامعه خود ندارند. بدین ترتیب، توسعه سیاسی فرهنگی جامعه، عملاً غیرممکن میشود. در مورد اعتماد باید اشاره کرد زمانی که اعتماد در جامعه بالا باشد، اساس سرمایه اجتماعی فراهم میشود؛ اما در صورت پایین بودن، شکلگیری توسعه اجتماعی، غیرممکن خواهد بود. نبود اعتماد نیز میتواند ناشی از دو عامل باشد: سابقه نامطلوب اقدامات نهادهای اجتماعی و نخبگان و دولتمردان و یا فقدان اعتماد جامعه به تواناییهای خود. و در آخر باید از مشارکت نام ببریم. با مشارکت افراد جامعه در سرنوشت خود و کلیه امور مربوط به خود، سرمایه اجتماعی پدید میآید. افراد با چنین اقداماتی به پیشرفت و توسعه جامعه کمک میکنند و اگر این سرمایه اجتماعی افزایش یابد، توسعه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور نیز بتدریج، اتفاق میافتد. طبق پیمایشها و رصدهای میدانی، سرمایه اجتماعی در کشور سیر نزولی دارد و لازم بهنظر میرسد که سیاستگذاریها به سمت احیای این سرمایه در جامعه پیش برود. جامعه ما در برهههای مختلف نشان داده است که ظرفیت ایجاد سرمایه اجتماعی کلانی دارد و نیاز است این ظرفیت دوباره احیا شود. حاکمیت برای بازیابی این سرمایه در جامعه نیازمند اقدامات جدی است، چرا که بدون آن، بخش بزرگ برنامههای توسعهای دچار اشکال خواهند شد.
همراهی مردم با سیاستهای خرد و کلان قطعاً به نفع حاکمیت خواهد بود و این محقق نخواهد شد مگر آنکه گامهای اعتمادساز از سوی حاکمیت برداشته شود. بدین منظور راهکارهایی جهت افزایش سرمایه اجتماعی در ایران به ذهن متبادر میشود که بهکار بستن آن میتواند بسیاری از مسائل کشور را سامان ببخشد در وهله اول میبایست رابطهها و کنشورزیهای اجتماعی را در همه سطوح خرد (روابط میان فردی) و کلان (روابط سازمانی) تقویت کرد. جامعه ما در وضعیتی به سر میبرد که این کنشورزیهای فردی و نهادی دچار نوعی رخوت و در درون خود دارای گسست هستند و این خود به تنهایی مانع بزرگی برای افزایش سرمایه اجتماعی به شمار میرود. هموارسازی راه رسیدن به یک جامعه مدنی پویا و شاداب موجب میشود تا همه نیروهای اجتماعی بویژه دانشآموزان و دانشجویان بتوانند در قالب جامعه مدنی کنشورزی داشته باشند و این مهم در بطن خود باعث تقویت انسجام و همبستگی اجتماعی میشود. آینده از آن نوجوانان و جوانان است و باید رفتارها و کنشهای آنها را در چارچوبهای مدنی تربیت کرد تا در آینده با جامعه مدنی پایدار مواجه شویم. از سوی دیگر، لازم است که همه نهادهای دولتی و مردمی در جهت آسانسازی کنشورزیهای سازنده اجتماعی بکوشند و همه موانع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را در این راه مرتفع سازند. همچنین بر همه مسئولان تکلیف است که از افراد و گروههای ناتوان جامعه حمایتهای مدنی و رفاهی به عمل آورند تا بدین ترتیب، «حس اعتماد و مسئولیتپذیری» در جامعه ارتقا یابد.
آخرین راهکار که شاید مهمترین هم باشد برمیگردد به امتناع از ظهور و بروز هر نوع دلزدگی، ناامیدی و بیتفاوتی اجتماعی که همین امرمیتواند زمینه را برای دستیابی به سرمایه اجتماعی پایدار هموار سازد. جامعه ایرانی ظرفیت بسیار بالایی برای بارورسازی سرمایه اجتماعی در درون خود دارد و این را در برهههای حساس تاریخی خود به اثبات رسانده است. اکنون بر مسئولان جامعه فرض است که تمام تلاش خود را برای احیا و افزایش این سرمایه مهم به کار گیرند تا منافع آن به کشور جاری گردد و روز به روز راه رسیدن به یک جامعه سرزنده و فعال را پرشتاب طی کند.
*مردمشناس، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
منبع: ایران
ارسال دیدگاه