در گفتوگو با غلامعلی رجایی
نقش واحد تبلیغات جنگ تا به امروز مغفول مانده است
تهران (پانا) - جنگها روایتگر بخشی از تاریخ ملتها هستند که نوع متفاوتی از زندگی در آن دوران شکل میگیرد. در 8 سال دفاع مقدس نقش فعالیتهای فرهنگی و معنوی در ارتقای روحیه و انگیزه رزمندگان و مقابله با عملیات روانی دشمن بسیار مهم بود.
بهگزارش ایران، بالا بردن روحیه مردم که قرار بود از جنگ پشتیبانی کنند، همانند روحیه رزمندهها که در میدان نبرد با دشمن میجنگیدند، اهمیت داشت. واحد تبلیغات جنگ، به هر دو وجه اهمیت میداد؛ یعنی هم حفظ و ارتقای روحیه حماسی مردم را مهم میدانست و میخواست مردم در دفاع مقدس با انگیزه قوی از جنگ پشتیبانی کنند و هم به روحیه رزمندگان در جبهه اهمیت میداد. علاوه بر اینها، به عملیات روانی دشمن هم باید توجه میکرد. از اینرو نیروهایی که در زمینه تبلیغات جنگ فعال بودند جزو فکورترین و باسوادترین نیروهای فرهنگی جبهه بودند. آنها ازنظر فکری نیروهای توانمندی بودند که البته در رأس همه این نیروها حضرت امام، که در تبلیغات جنگ نقش اصلی را ایفا می کردند. غلامعلی رجایی ازجمله افرادی است که در سالهای جنگ مسئولیت فرهنگی دو قرارگاه کربلا و خاتمالانبیا را بر عهده داشت. او از ابتدای دوران دفاع مقدس تا سال ۱۳۶۴ مسئول فرهنگی قرارگاه کربلا بود که در اهواز به تبلیغات جبهه و جنگ معروف بود و از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷ نیز مسئول تبلیغات قرارگاه خاتمالانبیا(ص) بود. رجایی معتقد است تاکنون جنگها از جمله جنگ هشتساله تحمیلی عراق علیه ایران از جهات مختلف بررسی شده اند، اما با وجود نقش برجسته عوامل روانی و تبلیغات در جنگ، این بعد از جنگ کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. از اینرو با او به گفتوگو نشستیم که حاصل آن پیش رویتان قرار دارد.
چه رویکردهایی در تبلیغات دنبال میشد و آیا این رویکردها در طول جنگ از ثبات یکسانی برخوردار بود یا متغیر بود؟
جریان تبلیغات در دفاع مقدس مقولهای است که متأسفانه تا امروز کمتر به آن پرداخته شده است. طی سالهای جنگ روند آن دچار فراز و فرودهایی بود و روند یکسانی نداشت. از جهات مختلف میشود به این موضوع پرداخت:
۱- ساختارتبلیغات
۲- نقش تبلیغات در جنگ
۳ - کنش تبلیغات ایران درمقابل تبلیغات عراق و بالعکس کنش تبلیغات عراق در مقابل تبلیغات ایران
۴- ترکیب نیروهای تبلیغات در سطح یگانها و قرارگاه ها
۵ - اهداف، مأموریتها و وظایف تبلیغات (قبل از عملیات، حین عملیات و بعد از عملیات)
۶- بحثهای آسیب شناسی روند تبلیغات و درصد توفیق تبلیغات در جنگ ۸ ساله که ازنظر من بسیار مهم است و باید در یک محفل آکادمیک راجع به آن بحث شود.
روند تبلیغات در جبههها و جنگ روند یکنواختی نبود. در واقع ما در ابتدا شناختی از تبلیغات جنگ نداشتیم. در ابتدا بهکارهای معمول از جمله توزیع پرچم، پخش نوحههای حماسی و قرآن و در نهایت برگزاری مراسم نماز جماعت و دعا وزیارت عاشورا و..... در جبهه پرداخته میشد. اما روند جنگ بتدریج پیچیدگیهای خاص خودش را نشان داد و هرچه جنگ طولانی شد ابعاد آن بیشتر برایمان نمایان گردید و بهجایی رسید که نمیشد به تبلیغات جنگ بیاعتنایی کرد و با آن برخورد سطحی داشت. مثلاً پس از فتح خرمشهر ما ناچار بودیم وارد خاک عراق شویم و دشمن را تعقیب کنیم چون معتقد بودیم اگر سر مرز بمانیم دشمن ممکن است دوباره از آن طرف اروند یا مرز که در خاک خود مستقر شده دوباره مواضع ایران را زیر آتش خود بگیرد و خرمشهر و آبادان را از داخل خاک خودش بکوبد. اما اگر نیروهای بعثی عراق عقبتر میرفتند آتش را از خطوط و شهرهای مرزی دور میکردیم و این دو شهر در امان میماندند. وقتی چنین ایدهای مطرح شد عدهای از رزمندگان میگفتند ما شرعاً نمیتوانیم وارد خاک کشور دیگری بشویم، این کار غصب کردن خاک کشورعراق است و... منافقین هم باعلم کردن شیخ علی تهرانی که برای او در رادیو عراق برنامه گذاشته بودند علیه این استراتژی تبلیغات میکردند و میگفتند اگر کسی در خاک عراق کشته شود، شهید نیست و این تبلیغات در کسانی که کمتر با مسائل شرعی آشنا بودند شبهه و تردید جدی ایجاد میکرد. بنابراین در این مورد نیروها بهلحاظ شرعی باید توجیه میشدند که اساساً ورود به خاک عراق به قصد غصب کردن خاک عراق نیست و اگر رزمندهای آنجا کشته شود، شهید محسوب میشود. حتی این بحث به خانواده رزمندهها هم کشیده شده بود که تبلیغات در این موارد وارد میشد و نقش خودش را ایفا میکرد.
نقش فعالیتهای فرهنگی تبلیغات، در ایجاد فضایی که مردم را برای حضور در جبهههای جنگ تهییج میکرد چه بود؟
فعالیتهای تبلیغات در این زمینه با تنوع بسیار انجام میشد. واحد تبلیغات از تحریک و انگیزه دادن به نیروهای مردمی در پشت جبهه شروع میکرد تا اینکه نیروها توجیه شده و به جبهه بیایند. آماده کردن نیروی رزمی شوخی نبود چون جنگ تخصص میخواست. رزمندهها باید خود را برای نحوه برخورد با دشمن، مجروح شدن، اسارت و حتی شهادت آماده میکردند و در این موارد واحد تبلیغات باید اقدامات لازم برای این آماده سازیها را انجام میداد.
بحث معنویت، انگیزه دادن، خنثی کردن تبلیغات عراق و رادیوهای بیگانه که با هدف تخریب روحیه خودی به دشمن بعثی کمک میکردند و... وظیفه سنگینی را فرا روی ارکان تبلیغات و مراکز تبلیغاتی یگانها قرار می داد.
واحدهای تبلیغاتی یگانها و قرارگاهها همچنین میبایست خطوط و مناطق عملیاتی و عقبه جبههها را با پرچمهای یاعلیبن ابیطالب، یاحسین، یازهرا، یا رسول الله، یامهدی ادرکنی و نصرمنالله وفتح قریب و... آرایش میدادند و با پخش نوحهها، برگزاری مراسم دعای کمیل و زیارت عاشورا، سخنرانیهای توجیهی مبلغین مذهبی شخصیتهای سیاسی و فرماندهان و...، کلاسهای آموزش قرآن و برگزاری نماز جماعت، فضای جبههها را برای روحیه رزمندهها و حضور در عملیات آماده می کردند.
آیا تبلیغات جنگ رویکرد پدافندی هم داشت، اگر داشت چه اقدامی در این جهت انجام میداد؟
کار تبلیغات در بحث پدافند و دفاع، کار بسیار سختی بود. چون نیروهای رزمنده میآمدند که خط را بشکنند و دشمن را شکست دهند و به شهرهایشان برگردند. اگر میفهمیدند که عملیاتی نیست یگانها را تخلیه و به شهرها و روستاهای خود بر میگشتند. در این مرحله هم واحد تبلیغات باید وارد عمل میشد و افراد را توجیه میکرد و میگفت شما برای تکلیف الهی و به دستور امام به جبهه آمدید، مشخص نیست کی عملیات انجام شود و شما باید در نظر بگیرید که انجام تکلیف شرعی وایستادگی در قبال دشمن فقط در زمان حمله نیست، بلکه در مرحله دفاع هم هست که بعضاً تأثیر خودش را هم میگذاشت. نکته مهم دیگر اینکه مثلاً وقتی عملیات تمام میشد عدهای از نیروهای مردمی میخواستند به پشت جبهه برگردند. در اینجا دوباره تبلیغات باید وارد میشد و به آنها میگفت حفظ پیروزی از خود پیروزی مهمتر است. شما باید درمنطقه بمانید و از پیروزیهای بهدست آمده دفاع کنید تا نیروهای جدید جایگزین شما بشوند. چون دشمن به محض اینکه احساس میکرد نیروهایی که عملیات کردهاند برای استراحت به عقب بازگشتهاند، برای بازپس گرفتن مناطق از دست رفته انگیزه پیدا میکرد که حمله کند و مواضع از دست
داده را پس بگیرد. سختی کار دراینجا بود که تبلیغات در عین حال که باید نیروها را توجیه میکرد باید می ماند و مسائل حفاظتی را هم رعایت میکرد و علناً اعلام می کرد بناست عملیات ادامه پیداکند.
بههمین دلیل واقعاً کار تبلیغات در پدافند سخت بود. فرماندهان سپاه که نیروهای مردمی را دعوت میکردند عمدتاً از چند روز قبل از عملیات میرفتند به شهر و محلههای خودشان و نیروهایی را که میشناختند و میخواستند صدا میکردند و برای انجام عملیات به جبهه میآوردند. بعد از عملیات هم غالب آنها کار را تمام شده دانسته و به پشت جبهه بر میگشتند. برخی حداکثرسه ماه وحداقل دوتاسه هفته در جبهه میماندند درصورتی که گاهی دوران پدافند و فاصله بین دوعملیات ۶ تا ۸ ماه طول میکشید. وقتی عملیات در سرمای کشنده غرب یا در گرمای طاقت فرسای جنوب انجام نمیشد نیروها وقت بسیاری برای فراغت پیدا میکردند. برای بعضی این شرایط طاقت فرسا و قابل تحمل نبود. لذا بعضی از نیروها که غالباً دانشآموز، دانشجو ، کشاورز، کارمند و بازاری بودند، این توقف عملیات را وقت کشی تصورکرده و به شهرهای خود برمیگشتند تا به سر درس و کلاس بروند و یا در مزرعه یا مغازه به کارهایشان رسیدگی کنند و توجیهی نداشتند که در جبهه بیکار باشند. البته به کمک آموزشوپرورش برای افراد محصل امکاناتی ایجاد شد که دروسشان را در همان جبهه دنبال کنند. اما مشکل برگشت تعدادی از رزمنده ها به پشت جبهه دردوران پدافند همچنان به قوت خود باقی بود. این عده معتقد بودند بهجای اینکه در بیابانها معطل و فقط مصرف کننده باشند، بهسر کارشان برگردند تا هر وقت نیاز بود دوباره به جبهه بیایند.
گاهی دست فرماندهان جبهه از نیرو خالی میشد اما بهدلایل امنیتی نمیتوانستند به رزمنده ها بگویند که مثلاً یک هفته دیگر عملیات داریم. چون رزمنده میرفت به اهواز و به خانوادهاش زنگ میزد و خبر میداد یا در نامهای که به آنها مینوشت این موضوع منتقل میشد. آن زمان سیستم امنیتی جبهه خاص بود و بعضاً عوامل نفوذی هم بودند که خبرها را میگرفتند و به منافقین در عراق میدادند و عراق از بعضی از عملیاتهای ما بههمین شکل مطلع شده بود.
در ایام جنگ جهت تأثیرگذاری بهترتبلیغات شیوههای علمی همچون تیپشناسی یا موارد اینچنینی مورد توجه قرار داشت؟
نه، روند تبلیغات تا آنجا که من در جریان هستم یک روند تجربی بود؛ یعنی ما حین کار تجربه پیدا میکردیم، تجربهمان را پخته و بعد منتقل میکردیم. نیروهای عملیات و نیروهایی که در توپخانه و زرهی بودند اکثراً تواناییهای رزمی داشتند. افرادی که به بهداری میرفتند اطلاعات پزشکی داشتند. نیروهای مسنتر به تدارکات میرفتند. نیروهایی که در اختیار تبلیغات بودند بعضاً توان رزمی نداشتند لذا به تبلیغات اعزام میشدند که این موضوع برای واحد تبلیغات مشکل ساز بود. زیرا برخی سواد و دانش و مهارت لازم برای این کار را نداشتند و قاعدتاً کسی که بخواهد در تبلیغات هم به فرماندهان و رزمندگان روحیه دهد و هم روحیه دشمن را تضعیف کند و یا با تبلیغات خارجی مقابله کند، باید تواناییهای خاص این کار را داشته باشد. جایی هم درکشور نبود تا موضوع تبلیغات بهگونهای علمی آموزش داده شود. بنابراین سپاه مجبور بود از نیروهای با تجربه خودش در امر روابط عمومی و تبلیغات استفاده کند و از این افراد در زمینه هنرهای نمایشی، ادبیات، هنرهای تجسمی، امور شهدا، ثبت و حفظ خاطرات رزمندگان بهره ببرد.
ارسال دیدگاه