محمدامین غروی*

شومی ماه صفر؛ از خرافه تا واقعیت

اسلام به عنوان آخرین دین آسمانی برای هدایت بشریت، پیرامون سعادتمندی و شقاوت و راه‌های منتهی به آن دو و همچنین مصادیق برجسته آنها در زندگی که سبب ایجاد برکت یا نحسی است، دارای تعالیم گسترده‌ای است اما گاه انسان بر اساس جهل و نادانی سبب ترویج باورهای نادرست می‌شود. شوم بودن و نحسی ماه صفر یکی از نمونه‌های برجسته در این زمینه است.

کد مطلب: ۱۲۲۰۳۲۵
لینک کوتاه کپی شد
شومی ماه صفر؛ از خرافه تا واقعیت

با آغاز ماه صفر و نیز پس از فرارسیدن ماه ربیع الاول، یکی از موضوع‌های چالشی در میان محافل علمی و غیر علمی جامعه، شومی و نحوست ماه صفر است. سرمنشا این باور را می‌توان در حدیث منسوب به خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) جست و جو کرد که فرمودند:«مَن بَشَّرَنی بخروجِ صَفر، بَشَّرتُه بدخولِ الجنّة» یا «مَن بَشَّرَنى بخروجِ صفر، اُبَشِّره بالجنّة، هر کسی مرا از تمام شدن و خروج ماه صفر شادمان کند، من او را به بهشت بشارت می‌دهم.»
برداشت مرسوم از این حدیث، علاوه بر چشم انتظاری برای ورود و فرارسیدن ماه ربیع الاول، پرهیز از انجام فعالیت‌های اساسی در این ماه به جهت وجود نحوست و شوم بودن است و برای دور ساختن آثار ناخوشایند این ماه، غیر از پرداخت صدقه و دعا، انسان به مراقبت بیشتر در انجام کارهای روزمره و تصمیم‌گیری توصیه می‌شود.

حدیث ساختگی
تا قرن 7 هجری قمری در جوامع حدیثی و غیر حدیثی شیعه و اهل سنت اثری از این روایت وجود ندارد. صاغانی برای نخستین بار در کتاب «الموضوعات» به ساختگی بودن این حدیث اشاره کرده است.[1] قزوینی نیز در کتاب «عجائب المخلوقات» به این حدیث اشاره کرده[2] اما از شیوه نقل حدیث، نامعتبر بودن آن به دست می‌آید.[3] مولوی این حدیث را در قالب شعر تنظیم کرده[4] اما همانطور که برخی شارحان مثنوی گفتند، مولف برای نقل بیشتر مطالب به منابع اصلی رجوع نداشته است.[5]

بازشناسی مفهوم حدیث
شاید نزدیک‌ترین معنا و مفهومی که از این حدیث برداشت شده، ناخوشایند بودن ماه صفر، لحظه‌شماری و انتظار پیامبر اعظم برای تمام شدن آن باشد. اگر چنین برداشتی صحیح باشد، به طور طبیعی ویژگی نحوست و شر بودن برای ماه صفر نیز برای ذهن شکل می‌گیرد.
اما این احتمال نیز وجود دارد که انتظار پیغمبر اکرم برای اتمام ماه صفر و بشارت به بهشت نه به دلیل نحوست و شومی این ماه که به دلیل فرارسیدن ماه ربیع الاول ‌باشد. اگر چه قول صحیح در رحلت پیامبر ۲۸ ماه صفر است ولی بر اساس دیدگاه رایج میان عالمان اهل سنت و مشهور عالمان متقدم شیعه، رحلت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) در ماه ربیع الاول واقع شده است.[6] اشتیاق روز افزون پیامبر برای دیدار با پروردگار سبب شد ایشان پس از آگاهی غیبی از نزدیک بودن اجل خویش،[7] یارانش را از این واقعه مهم با خبر سازد. از این رو بشارت به بهشت را به کسی وعده داد که ایشان را از آغاز ماه ربیع الاول مطلع کند.[8]

مولوی نیز چنین برداشتی را در اشعارش منعکس کرده است:
احمد آخر زمان را انتقال/در ربیع اول آید بی‌جدال
چون خبر یابد دلش زین وقت نقل/عاشق آن وقت گردد او به عقل
چون صفر آید شود شاد از صفر/که پس این ماه می‌سازم سفر[9]

مصیبت رحلت خاتم الانبیاء
پس این حدیث نه تنها دلالتی بر شومی و نحوست ماه صفر ندارد بلکه به حادثه‌ رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که پس از این ماه به وقوع می‌پیوندد، اشاره می‌کند. اما حتی اگر تاریخ رحلت خاتم الانبیاء را در روزهای پایانی ماه صفر بدانیم، همچنان این مصیبت که از بزرگترین مصیبت‌ها است،[10] نمی‌تواند دلیلی بر نحس بودن ماه صفر شمرده شود؛ زیرا در برخی روایات، از شهادت امام حسین (علیه السلام) به مصیبت بزرگ یاد شده[11] با این حال، ماه محرم به ویژگی شوم بودن، معروف نیست. همچنین مضمون دعاهای نقل شده در ابتدای هر ماه قمری نشان می‌دهد اهل بیت (علیهم السلام) از خداوند درخواست نزول نعمت و برکت و رویگردانی شر و نحسی در هر ماه را داشته‌اند و این خواهش همیشگی بوده است.[12]

رهیافت
مهمترین دلیل شهرت ماه صفر به شومی را می‌توان حدیث بشارت به خروج ماه صفر دانست که از نظر سندشناسی، ساختگی و از منظر مفهوم‌شناسی، قابلیت برداشت معنایی غیر از شومی و نحوست را دارد. بر همین اساس از آحاد مردم در جامعه دینی انتظار می‌رود ضمن توکل بر خدا و پیروی از دستورهای قطعی و یقینی اسلام، با خرافه و باورهای انحرافی مبارزه کرده و بر گسترش آنها دامن نزنند.

پی نوشت
[1]. الموضوعات، ج1 ص: 61.
[2]. عجائب المخلوقات، ص: 70.
[3]. الفوائد الرجالیة، ص: 211.
[4]. مثنوى‏ معنوى ، دفتر چهارم، ص: 668.
[5]. شرح مثنوی، سید جعفر شهیدى، ج5، ص: 326.
[6]. بازپژوهشی در تاریخ ولادت و شهادت معصومان (علیهم السلام)، ص: 121.
[7]. إعلام الورى، ج‏1، ص: 269.
[8]. تفسیر روح البیان، ج‏3، ص: 428.
[9]. مثنوى‏ معنوى ، دفتر چهارم، ص: 668.
[10]. الکافی، ج‏3، ص: 220.
[11]. علل الشرائع، ج‏1، ص: 225-226.
[12]. صحیفة سجادیه، ص: 184، دعای 43.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار