ردپای اعتبار
تهران (پانا) - در میان آهنگسازان بنام و برجسته موسیقی ایران، نام برخی افراد به نوعی برجستهتر است. پروفسور هرمز فرهت، نامی است که اگرچه شاید به گوش مخاطبان کمتر رسیده باشد اما آنان که موسیقی را بدرستی درک کردهاند با نقش و حضور اثرگذار این استاد بزرگ موسیقی کاملاً آشنایی دارند.
بهگزارش ایران، استاد هرمز فرهت ۱۸ مرداد ماه سال ۱۳۰۷ در تهران متولد شد. او نخستین هنرمند ایرانی بود که موسیقی را در ایالات متحده و در «یوسیالای»، دانشگاه کالیفرنیا، آموخت. مدرک کارشناسی زنده یاد فرهت از «کالج میلز» بوده و در عرصه آهنگسازی مطالعات گستردهای داشته. جالب است بدانید رساله دکترای استاد فرهت در دانشگاه کالیفرنیا در خصوص ساختار موسیقی دستگاهی ایران بود و سرانجام این تحقیقات و پژوهشها نزد بزرگانی همچون حسین صبا و نصرالله زرینپنجه کتاب «مفهوم دستگاه در موسیقی ایران» است که توسط انتشارات کمبریج منتشر شد و از منابع مهم انگلیسی زبان درباره موسیقی سنتی ایران است که توسط مهدی پورمحمد در ایران ترجمه و منتشر شد.اولین آلبوم رسمی استاد فرهت کوارتت یک، دو و سه است که سال ۹۴ با مدیر تولیدی رضا مهدوی در ایران منتشر شد.
استاد فرهت آثار ماندگاری هم در زمینه ساخت موسیقی فیلم دارند و در همکاری با کارگردانان بزرگ سینمای ایران همچون داریوش مهرجویی و ناصر تقوایی موسیقی متنهایی چون دایره مینا، آرامش در حضور دیگران، پستچی، صادق کرده، آقای هالو، گاو و... را خلق کرد که در تاریخ موسیقی و سینمای ایران ثبت و ضبط شده است. این هنرمند ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ در ۹۳ سالگی در شهر دوبلین ایرلند درگذشت. با امیرمهیار تفرشیپور از آهنگسازان موسیقی ایران که ارتباط و دوستی صمیمانه با استاد فرهت داشت، گفتوگویی در این باره داشتهایم که در ادامه میخوانید:
سال ۹۹ آلبوم پاییز پارسی که حاصل همکاری شما و پروفسور هرمز فرهت بود منتشر شد. از آشنایی خود با استاد و شکلگیری این آلبوم بگویید؟
آشنایی من با پروفسور هرمز فرهت در انگلستان صورت گرفت، سال ۲۰۰۶ بود و من عضو کمیته انتخاب آثارآهنگسازان ایرانی بودم و قرار بود همراه با ارکستر سمفونیک بیبیسی اجرایی در لندن داشته باشیم و طبق این سفارش کار میبایست آثار دو آهنگساز دیگر از دو نسل متفاوت نیز اجرا شود و از آن فهرست و اسامی آهنگسازان ایرانی، از نسل گذشته اثر «خرابههای تخت جمشید» با آهنگسازی آقای امینالله حسین را معرفی و انتخاب کردم و آهنگساز دیگر استاد هرمز فرهت بود و اثری با سازهای زهی سفارش کار ایشان بود که قرار بود با آن ارکستر اجرا شود و این برنامه افتخاری شد تا برای اولین بار آقای فرهت را ملاقات کنم. خاطره آن روز را همیشه به یاد دارم درنخستین دیدار رو در رو پس از سلام و عرض احترام، نت یکی ازکارهایم را که کنسرتو برای هارپ و ارکستر بود خدمت استاد بردم و از ایشان خواهش کردم این نت را به یادگار امضا کنند. در چهره شان تواضع و فروتنی نمایان بود و شروع به تعریف و تشویق نسل جوان کردند. بعد ازآن دیدارو اجرا، طی سال هر گاه فرصتی بهدست میآمد و در توانم بود به دیدار استاد به ایرلند میرفتم و سرانجام این رفت و آمدها به دوستی انجامید و در این
سالها چندین بار به اتفاق استاد فرهت به مسافرت و کنسرت رفتیم و بعد از آن با اجازه پروفسور فرهت آرام آرام به تحقیق و جمعآوری آثارشان مشغول شدم.
آثار بسیاری از استاد باقی مانده که میبایست آرشیو شود و درکنار آن باید با برنامههای کامپیوتری نت نویسی، تصحیح و چاپ شود و در طول این سالها آشنایی سرگرم انجام چنین کارهایی بودیم تا سرانجام با کسب اجازه از استاد و لطف و بزرگواریشان این افتخار نصیب بنده شد درآلبوم «پاییز پارسی» همکاری داشته باشم و یک کار درکنارشان ضبط کنم. استاد انسان منطقی بودند و اگرمن آماده انجام چنین کاری نبودم قطعاً با صراحت میگفتند اما بسیار خوشحالم که این افتخار نصیب بنده شد. نکته دیگر در خصوص آلبوم «پاییز پارسی» که باید بگویم عنوان این اثر است که به انتخاب آقای فرهت انجام گرفته. استاد عاشق ایران بود و به تاریخ و جغرافیای ایران اشراف کاملی داشت و مانند یک کارشناس و مدرس کار بلد آشنا و آگاه به این تاریخ بود و در کنار آن کلکسیون نقشههای باستانی ایران را از دوران مختلف هم جمعآوری کرده بود. این علاقهمندی و گرایش به تاریخ ایران زمین موجب شد نام این آلبوم را «پاییز پارسی» انتخاب کنند و میگفتند این انتخاب براین اساس است که پاییز ایران یکی از زیباترین فصلهای دنیا است چرا که استاد اهل سفر بود و بیش از ۶۰ سال از عمر پربار خود را خارج از ایران زندگی کرد و آشنایی خوبی از فصلها و شهرهای مختلف دنیا داشت.
نکته دیگر در خصوص این آلبوم این است که به شخصه علاقهمند بودم یک شرکت معتبر و معروف در دنیا اثری را از استاد ضبط و منتشر کند و زمانی که با شرکت دیوان آرت درخصوص این آلبوم قرارداد بستم دوتا قطعه به انتخاب خود استاد برای این آلبوم انتخاب شد. جالب است بدانید این آثار شامل دو سونات بود که بین سونات اول و دوم ۶۰ سال فاصله زمانی است، درواقع سونات اول در دوران جوانی و آن زمان که دریکی از شهرهای امریکا دانشجو بودند نوشته شده و سونات دوم ۶۰ سال بعد، اما نکته مهم این است در هر دو اثر نگاه یک آهنگساز دیده میشود، فقط فرد در سونات اول کمی جوانتر است و در سونات دوم کار از وزنه بخصوصی برخورداراست. این نشان دهنده این است که آقای فرهت از نوجوانی دارای بلوغ فکری بوده و این بینش و نگرش فقط گسترش پیدا کرده و تغییری نداشته و به شخصه به این خطمشی اعتقاد داشت. از دیگر آثار معروف استاد «توکاتا» نام دارد که روی یک تم گیلکی بهنام کریشیم ساخته شده و این اثر را هم در دوران دانشگاهی نوشتهاند وبرای یک مستر کلاس است و بعد از پیاده کردن نت هایش، آن را به پیانیست روسی الکساندر چرپین نشان داد والکساندراز این کار بسیار استقبال کرد.
آقای فرهت برای من تعریف میکرد توانسته بود چرپین را پیدا کند و این سونات را در همان جا نشان داده و چرپین با نگاه به این اثراشاره داشته کار یک دانشجو نمیتواند باشد، بلکه ایده و اندیشه یک فارغالتحصیل آهنگسازی است و من همانجا این اثر را به الکساندر تقدیم کردم. این سه اثربه همراه چند قطعه از کارهایم دراین آلبوم قرار دارد که مورد توجه و پخش رادیوهای کلاسیک در انگلستان، ایرلند و دانمارک قرار گرفت وهمچنین مورد توجه چندین منتقد و مجله معتبر موسیقی از جمله مجله موسیقی گرامافون و بیبیسی و چهار ستاره دریافت کرد و البته دریافت این ستارهها برای یک آهنگساز ایرانی مانند زیره به کرمان بردن است به این دلیل که مرکز این نوع سبک موسیقیها در همین کشورها است و درهمانجا متولد شدهاند به همین دلیل رسیدن به چنین قلهای کارهرکسی نیست اما با آثار آقای فرهت آشنایی دارند به همین دلیل پخش این آثار از رادیوکلاسیک ایرلند چندان مورد عجیبی نبود.
آیا کارهای دیگری هم ازاستاد فرهت باقی مانده است که منتشر شود؟
آنچه باید درخصوص کارهای آقای فرهت درایران انجام گیرد این است که باید یک ارگان یا مرکزی همانند وزارت ارشاد، خانه موسیقی یا موزه موسیقی تمامی این نوع آثار را که از گذشتگان همچون استوار، محمدتقی مسعودیه، پرویز محمود و...باقی مانده است، جمعآوری و منتشر و آرشیو کنند و نتنگاریهای آن انجام بگیرد و با یک نشری که اعتبار بینالمللی دارد، چاپ شود و فقط منحصر به فرد در ایران نباشد.متأسفانه باید بگویم با بررسی در کتابخانهها، دانشکده موسیقی کشورهای پیشرفته خواهید دید هیچ مرجع و منبعی از آثار آهنگسازان ایرانی یافت نمیشود مگر آهنگسازانی که در خارج از کشور زندگی کردهاند و با تلاش خودشان ثبت این کارها صورت گرفته اما اینکه در ایران ارگانی برای پیگیری این کارها ایجاد شود وجود ندارد و براین اساس در خصوص آثار آقای فرهت ابتدا سالها قبل در مرکز موسیقی معاصرایرلند این آثار جمعآوری شد و من و خانم مسئول این مرکز جلسهای در خصوص جمعآوری و آرشیو این آثار برگزار کردیم و بعد از آن با کسب اجازه از خود استاد این آثار را با یک تیم از دانشجویان خودم در تهران روی کامپیوتر نت نگاری شد. یعنی تمام این آثارکه در خارج از ایران اسکن شده
بود از ابتدا در ایران روی کامپیوتر نت نگاری شد و تقریباً کار تمام شده و آماده است. آقای پروفسورفرهت در زمان حیات شان لطف کردند و این آثار را به من واگذار کردند که افتخار بسیار بزرگی است اما قرارگرفتن این آثار در دست من صرفاً کمکی به جامعه موسیقی نخواهد کرد و تصمیم داریم طی گفتوگوییهایی که با چندین انتشارات موسیقی بزرگ و مطرح در دنیا انجام گرفته این آثار را به چاپ برسانیم که فکر کنم تا یک سال آینده تعدادی از این آثار منتشر خواهد شد. اما اگر سؤال کنند چرا این آثار تا به امروز چاپ نشده باید بگویم برخی از این آثار در مرکز موسیقی معاصر ایرلند به انتشار رسیده اما چون آقای فرهت اهل خودنمایی و خودستایی نبود صدایی ازآن هم به گوش کسی نرسید. آقای فرهت همواره میگفتند از بین این تعداد آثاری که تولید کردهام شاید دو یا سه اثر مورد علاقهام باشد و مابقی کارها ایراداتی برآن وارد است و میگفتم مگر چنین چیزی امکان دارد و استاد پاسخ میداند این نگاه از روی علاقه شما است و بعدها که در کارتان کسب تجربه کردید متوجه این موضوع خواهید شد و به نظرم این آثار بسیار ارزشمند و بینظیر هستند.
علاوه بر آثار موسیقی، مقالات بسیاری از آقای فرهت باقی مانده که باید انگلیسی به فارسی و بالعکس ترجمه و با همکاری یک نشر معتبر در کتابی چاپ شود و این موضوع هم بخشی از کارهایی است که من و دوستان عزیزم درحال انجام آن هستیم. نکته دیگر بحث ضبط آثار موسیقایی آقای فرهت است که حتی از چاپ کارهایشان هم مهمتر است و باید در تداوم با یکدیگر انجام گیرد ومن تا سه ماه آینده به کمک یک اسپانسرخوب یک آلبوم از پروفسور فرهت برای پیانو در کشور انگلستان چاپ خواهم کرد. آقای فرهت بزرگمرد تاریخ موسیقی ایران بوده و هستند و انجام چنین کارهایی افتخار و وظیفه ارگانهایی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. بزرگمردی که هیچگاه اهل خودستایی و گلایه نبود.
و سفری هم به ایران داشتند؟
آخرین سفر استاد به ایران را هرگز فراموش نمیکنم. شاید نزدیک به ۳ سال طول کشید تا متقاعدشان کردم به ایران بیایند چرا که نیاز داشتند باردیگر خاک سرزمین شان را ببینند؛ سفری رؤیایی و تاریخی. آن روز را خوب به خاطر میآورم بهدلیل مشغله کاری بسیار خسته بودم و در هواپیما استراحت میکردم اما آقای فرهت تمام این مسیر را بیدار بود و برای دیدن ایران لحظه شماری میکرد زمانی که نگاهش به کوه دماوند افتاد مدتها چشم به کوه دوخته بود و بعد از آن تجدید خاطراتی با محلههای کودکی خود داشت. پروفسور فرهت بیش از دو سوم عمر خود را بهدلیل تحصیلات و مهاجرت بعد از انقلاب در خارج از ایران زندگی کرد اما با این تفاسیر مردی کاملاً پارسی و عاشق تاریخ ایران بود البته این علاقهمندی شامل تاریخهای مهم دنیا هم بود و در صحبت هایشان اشاره داشتند اگر رساله پایان نامهام را در مورد موسیقی ایرانی نمینوشتم،علاقهمند به نوشتن موسیقی دوره رنسانس اسپانیا بودم و به این دلیل این رساله را نوشتم که هیچ مرجعی در دنیا نبود.
در روزهای آخر عمر استاد فرهت در کنارشان بودید؟
بله تا آخرین روز زندگیشان. مردی بسیار آرام و همچنان شیک و آراسته در بستر آرمیده بود. چند روز قبل از فوتشان تلفنی صحبتی داشتیم و بعد از تزریق واکسن کرونا به سرعت به ملاقاتشان رفتم. آقای فرهت براساس بیماری ذات الریه به مرور ضعیف شده بود اما ازهوش و حواس خوبی برخوردار بود. از دیدن استاد بسیار خوشحال شدم و از طرف جامعه موسیقی ایران و ملت ایران از استاد تشکر کردم برای تمام زحماتی که کشیدند و از بابت تمام اتفاقات بدی که موجب مکدر شدن خاطرشان شده عذرخواهی کردم، چرا که متوجه نبودند شما چه انسان بزرگی هستید و ما همیشه به یاد شما خواهیم بود اما استاد پاسخی نمیدادند و تنها با چشمانی باز و لبخندی روی صورتشان حرفهایم را میشنیدند تا آنکه صبح روز بعد در کمال آرامش و فروتنی دنیا را ترک کردند.آثار و نام پروفسور فرهت همیشه ماندگار و جاویدان است.
اشاره به انتشار آثار استاد فرهت در خارج از کشور داشتید چرا این کارها را درایران منتشر نمی کنید؟
اولاً در ایران ابعاد جهانی پیدا نخواهد کرد و حتی بر این باورم به مرور زمان شاید از آرشیو موسیقی محو شود و نکته دیگر اینکه آقای فرهت نزدیک به ۴۰ سال در کشورایرلند زندگی کردهاند و نیاز است این آثار در آنجا هم منتشر شود و البته ایران. استاد فرهت یک هنرمند جهانی است وتنها به ایران تعلق ندارد. براین اساس آثار باید بهگونهای چاپ و منتشر شود که در دسترس عموم قرار بگیرد و قابلیت اجرا شدن داشته باشد. این اتفاق اغلب در کشورهایی مانند اروپا و امریکا که علاقهمند به چنین کارهایی هستند و ارزش ویژهای برای هنر موسیقی قائل هستند صورت میگیرد و بعد به موازات آن میتوانیم این آثار را درایران هم منتشر کنیم. در خصوص آثار ضبطی هم همین برنامه را داریم. یکی از مشکلات ما در ایران این است که مراکز مهم آموزشی چون دانشگاهها برای معرفی آثار استادان گذشته خود هیچ قدم مثبتی برنداشتهاند. درواقع مدرسان دانشگاهی به آثار آهنگسازان ایرانی چندان توجه ندارند و اگر هم آثاری را دریافت کردهاند آنها را در قفسه بایگانی کرده در صورتی که داشتن این آثار و بایگانی کردن آنها اگرچه افتخاری است اما کاربردی برای آن فرد و جامعه هنری ندارد و براین
نظرم چون جامعه موسیقیمان در ارتباط با جامعه بینالمللی موسیقی نیست اگر این آثار دراینجا چاپ شود ضربه خواهیم خورد و براین اساس باید این آثار را در دسترس مراجع اصلی و ناشران بزرگ و معتبر جهانی که پخش گستردهای دارند قرار دهیم وچون تعداد هنرمندان بزرگ موسیقی ما درعرصه جهانی اندک است و بایستی معرفی شوند و باید توسط دانشجویان دانشکدههای هنر الگوبرداری شود و این وظیفه استادان است که استادان قدیمی را معرفی کنند اما بههر دلیل از انجام این کارها ممانعت کردند.
عدم شناخت درست از موسیقی کلاسیک جهانی یا نبود منتقد کاربلد و حتی آموزش درست شاید دلایل کم توجهی به آثار بزرگان موسیقی کلاسیک ایرانی باشد.
بله، همه این موارد میتواند باشد. حوزه نقد یک کار تخصصی است که هر بخش کارشناس خود را دارد و باید موزیکولوژیست باشد که شاید درایران تعدادشان اندک باشد. نکته دیگر اینکه مردم علاقهمند به کنسرت از آثار آهنگسازان ایرانی هستند اما حمایتی صورت نمیگیرد. خود من چندین کنسرت در شهرهای تهران، یزد، بوشهر، اهواز و... با آثار استادان هرمز فرهت، فوزیه مجد و خود بنده و همچنین چند آهنگساز ارمنی اجرا و برگزار کردم و از استقبال خوبی هم برخوردار بود شنوندگان و دوستداران موسیقی پای ثابت آثار آهنگسازان بزرگ موسیقی ایران هستند فقط گویا شرایط موسیقی متفاوت است و قیمت اجاره سالنها گران است و حمایتی که باید صورت نمیگیرد و البته بخشی از آن هم کوتاهی استادان دانشگاه است.
در حال حاضر شرایط موسیقی کلاسیک غربی در ایران چگونه است؟ آیا جشنوارههایی که دراین باره برگزار شده توانسته نظر جوانان را جلب کند؟
من براین نظرم تنها جشنوارههایی که قابل تحسین است نخست موسیقی نواحی ایران بوده و دیگر جشنوار موسیقی جوان. پروفسور فرهت به موسیقی آیینی و اقوام ایران هم بسیار علاقهمند بود و تحقیقات بسیاری در زمینه موسیقی تعزیه انجام داد و برای جمعآوری تحقیقات خود به نقاط مختلف ایران سفر کرده واین تعزیهها را ثبت و ضبط کرد. آقای فرهت دهه پنجاه سفری هم به قشم داشت و فکر میکنم اولین آهنگساز ایرانی است که از موسیقی زار که از آیینهای این منطقه است تصویربرداری کرد. اینطور نیست که ما فقط سبک و کارمان موسیقی کلاسیک است از موسیقی ایران بهره نبریم. فکر میکنم عدم توجه و خودشیفتگی موسیقیدانان ایرانی بوده که باعث شده به این موسیقیها توجه کمتری شود. اگرچه وظیفه ارگانهای دولتی و مسئولان فرهنگی حمایت از موسیقی است اما خود ما هنرمندان هم میتوانیم از روی عشق و علاقه باعث حفظ و اشاعه این موسیقیها باشیم.
آیا استاد فرهت در زمینه موسیقی اقوام ایران هم فعالیتهایی داشتهاند که منتشر نشده باشد؟
در تمامی آثار آقای فرهت ریشه بسیار مستحکمی از موسیقی قدیم ایران یعنی موسیقی شرقی و باستانی ایران که تصویری از امپراطوری ایران است میتوان یافت. همچنین آثاری هم دارند که رابطه مستقیم با موسیقی اقوام ایران دارند؛ بهطور مثال اثری برای ارکستر نوشتهاند به نام مازندرانی که براساس ملودیهای محلی مازندران ساخته شده و یا «توکاتا» که یک موسیقی گیلکی است ولی من همیشه به آقای فرهت عرض میکردم بخصوص در آثار اولیهشان یکصدا و رنگی از تهران قدیم شنیده میشود، آثاری که منحصر به فرد برای آقای فرهت است اما درادامه صحبتهای خود میگفتند زمانی که از ایران آمدم هیچ الگویی برای من بهعنوان تحصیل در رشته آهنگسازی و این سبک درایران وجود نداشت، به غیرپخش چند ساعت از موسیقی کلاسیک در رادیو و کنسرت چندانی هم برگزار نشده چون تعداد آهنگسازان این سبک هم محدود و معدود بود مانند پرویز محمود یا روبیک گروگرویان. در حقیقت آقای فرهت سبکی را از بنیاد میسازد و قبل از او کسی نبود که درمهاجرت به اروپا و امریکا بخواهند نمونه کاری داشته باشند امروز اگر فردی بخواهد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود مسلماً از آثاری که شنیده و دیده بهره
میبرد. البته من یک بار از آقای فرهت سؤال کردم درساخت یک اثر موسیقی در ایران از ساز پیانو استفاده میکردید و پاسخ داد ساز من ویولن بود و زیر نظر استاد واحد جینگوزیان بود که به نیویورک سفر کرد و آقای فرهت هم به دنبال او رفت و مدتی را با آقای جینگوزیان بود و بعدها که به دانشگاه رفت پیانو آموخت. آثاری که آقای فرهت برای پیانو نوشته است همانند یک فرد حرفهای بوده. مردی که سازش ویولن بوده و در شهری که چند ساز پیانو بیشتر نبود.
در مدت زمانی که آقای فرهت در ایران بود ازاستاد خواهش کردم اثری بنویسند حتی قلم و کاغذ هم برایشان درهتل بردم وچند خط نوشتند که همان آخرین اثرشان است که انشاءالله به پایان میرسانم. آقای فرهت معتقد به کاروحرفهشان بودند واین عشق در وجودشان هیچگاه خاموش نشد. او مرد موفقی در زندگی بود وهیچگاه افسوس و حسرت چیزی را نخورد و همیشه میگفت آنچه در توانم بود در زندگی انجام دادم. پروفسور فرهت سالها رئیس دپارتمان دانشگاه موسیقی تهران بود و درواقع بنیانگذاراین گروه بود و به ثمر رساند و پیش از او هیچ مدرسی نبود. آقای فرهت همچنین مدتی مشاوربنیان دانشکده موسیقی در دانشگاه هنر بود که امروز فارابی نام دارد. همچنین رئیس شورای موسیقی تلویزیون بود و با جشن هنر شیراز نیز همکاری داشت و در چندین سال نوازندههای مختلف برای جشن هنر دعوت کرد و دلیل این شکوفایی موسیقی در جشن هنر شیراز آقای فرهت و ارتباط خوبشان در عرصه بینالملل بود.
البته همیشه این حسرت را داشتم که چرا آقای فرهت مشغول کارهای مدیریتی و اجرایی شد و اگر به امرآموزش و بخصوص کار آهنگسازی میپرداخت امروز آثار بیشماری ازایشان داشتیم. فکرمی کنم اگرآقای فرهت بهاجبار از ایران نرفته بود قطعاً آهنگسازان بسیار ماهر و مثبتاندیشی در محضرشان پرورش مییافت. آقای فرهت علاوه بر کتاب «دستگاه در موسیقی ایرانی» کتاب دیگری دارند که درباره زندگی شخصی و خاطراتشان از دوران کودکی تا به امروز است که سه سال گذشته در امریکا چاپ شد.
ارسال دیدگاه