۸ سال جنگی که ما را تجربهمند کرد
تجربه گرانقدر جنگ تحمیلی در جنگ اقتصادی
تهران (پانا) - صنعت نفت ایران در طول تاریخ خود بجز در 2 دوره، همواره به دستان مهندسان مدیریت شده است؛ اگرچه که در پیشبرد آن نقش مهندسان منتزع از سایر متخصصان نبودهاند و با یک صنعت عظیم مواجه هستیم که ابعاد مختلفی اعم از فنی و مهندسی، اقتصادی، حقوقی، بینالمللی و دیپلماسی را دربرمی گیرد؛ اما در این میان، اگر روی بخش فنی متمرکز شویم، نقش مهندسان پررنگتر میشود.
بهگزارش ایران، برای بررسی دقیقتر تاریخچه بخش مهندسی چند مقطع زمانی مهم را میتوان بررسی کرد. پیش از انقلاب اسلامی، ۸ سال دفاع مقدس و دوران پس از جنگ.
دههها قبل، یعنی در دهه ۶۰ میلادی، فرصتی فراهم شد تا تعداد زیادی مشارکتهای مدنی در خلیج فارس شکل بگیرد. ویژگی برجسته این مشارکتها این بود که شرکت نفت در خود عملیات و سرمایهگذاری ۵۰ درصد شریک بود؛ لذا در مدیریت سیستم زمینهای فراهم شد که مهندسان ایرانی نیز وارد فرایندها شوند.
در همین حال، در سال ۱۳۵۳ نیز تغییر ساختار قراردادها برای بخش خشکی رقم خورد. به این ترتیب، قراردادهای کنسرسیوم از امتیازی به سرویس خدمات تبدیل شد. در آن زمان، شرکت اسکو(osco) تشکیل شده بود و مهندسان درگیر کارهای اجرایی شده بودند. از این رو، همکاریهای بینالمللی، مدیریت کار و انتقال تکنولوژی در بخشهایی نظیر تولید و نگهداشت سرعت گرفته بود. این مسائل باعث شد توان منطقهای مهندسان ایرانی بالا برود.
در مقطع انقلاب و جنگ تحمیلی، شرکتهای خارجی که صنعت نفت ایران را ترک کرده و رفته بودند، گمان میکردند که ما نمیتوانیم صنعت نفت را اداره کنیم. اما همان افزایش توان مهندسان و مدیران نفتی کشور موجب شد که این پیشبینی محقق نشود. این مسأله ناتوانی ایرانیها در مدیریت صنعت نفت را شرکتهای خارجی بارها در زمان حل و فصل دعاوی در دادگاه لاهه و مذاکرات خود به زبان میآوردند، اما در عین حال، متوجه علاقه آنها به حضور در صنعت نفت کشور بودیم و از این علاقه نیز برای مذاکرات نهایت استفاده را کردیم.
با وجود این، حدود ۱۰ سالی که مذاکرات جریان داشت تا به قرارداد منتج شود، همین مهندسان ایرانی بودند که بواسطه آموختههای خود در سالهای قبل و البته همت و اراده خاص خود، صنعت نفت را در طول ۸ سال جنگ حفظ کردند و حتی توسعههای اندکی نیز دادند. فضای انقلاب و جنگ توان ویژهای را در مردان صنعت نفت ایجاد کرده بود و شرایط آن روزها حتی فراتر از آموختهها بود. همدلی و همراهی و بی توجهی به سمت و حقوق، همه را یکدست و همکار کرده بود تا کار جلو برود.
البته تهدیدها در برخی از کشورها جواب میداد. وقتی شرکتهای نفتی، صنعت نفت لیبی را ترک کردند، این صنعت کاملاً تعطیل شد و نتوانستند آن را راه بیندازند، حتی این ما بودیم که تیمهایی فنی را به لیبی فرستادیم و صنعت نفت آن را مهندسان ایرانی راهاندازی کردند. لذا مهندسان صنعت نفت ایران بواسطه شجاعت و تهور خود و همینطور تحولاتی که قبل از انقلاب در صنعت رخ داده بود و ایران را به مرز تکنولوژی آن روزهای صنعت نفت جهان نزدیک کرده بود، توانستند شرایطی را رقم بزنند که در دنیای نفت کم نظیر بود. در دوره جنگ کشور با مشکلات عدیدهای مواجه بود. تولید نفت یکی از مباحث بود که خوشبختانه به هر طریقی تداوم یافت؛ اما از سوی دیگر موضوع صادرات نفت نیز مطرح بود. ترمینالهای صادراتی مدام مورد بمباران قرار میگرفتند و امنیت برای بارگیری محمولهها فراهم نبود؛ حتی در مورد بازاریابی نیز شرایط به هیچ وجه عادی نبود و از هر فرصتی برای رایزنی با کشورهای دیگر در خصوص فروش نفت استفاده میشد. در اوپک نیز همدلی نداشتیم و بدتر از آن، مسأله سقوط قیمت نفت در نیمه دهه ۸۰ میلادی بود که قیمت از حدود ۴۰ دلار در بشکه به زیر ۱۰ دلار در بشکه سقوط کرد و این موضوع با شرایط جنگ و نیازهایش همخوانی نداشت.
با وجود این مشکلات، حملات و هزینههای بالای دوران جنگ، اما صنعت نفت از توسعه نیز در آن دوران غافل نبود. البته بیشتر در بخش پایین دستی توسعه دنبال میشد؛ از جمله توسعه در پالایشگاه اراک، اصفهان و بلافاصله بعد از پایان جنگ، بازسازی و راهاندازی پالایشگاه آبادان که آنقدر مورد حمله دشمن قرار گرفته بود، مشبک شده بود. بهخاطر میآورم که در همان دوران جنگ، پساز بمباران پالایشگاه آبادان، به آنجا رفتیم تا بررسی کنیم که در صورت امکان تأسیسات پالایشگاه را به پالایشگاه اصفهان منتقل کنیم. کف پالایشگاه مملو از قطعات ترکش بود و حفرههایی در برجها به بزرگی قطر موشکها باز شده بود و صحنهای بسیار غم انگیز بود. البته امکان انتقال تأسیسات به سبب ناامنی فراهم نشد. باوجود این، در همان دوران جنگ بازسازیهای خیلی سریعی را مهندسان ایرانی و کارگران صنعت نفت انجام میدادند و بواسطه همت آنها هیچ پالایشگاهی بعد از بمباران بیشتر از ۲ تا ۳ هفته تعطیل نمیشد؛ اما بازسازی کامل پالایشگاه پس از دوران جنگ بود و به نوعی این اقدامات توسط فعالان صنعت شاهکار بود. به این ترتیب، دربخش تولید، مهار آتش چاهها، بازسازی پالایشگاهها و تأسیسات و صادرات نفت به گونهای عمل شد که میتوان گفت از آن دوران جنگ سربلند بیرون آمدیم. کارهای بینظیر و ارزشمندی انجام شد که غیر از دانش، از غیرت برمی خاست. توسعه پتروشیمیها نیز در همان دوره دنبال میشد و ظرفیت تولید از سالانه ۳.۵ میلیون تن به حدود ۱۲ میلیون تن در سال ۱۳۷۶ رسید که با ابزارهایی مانند یوزانس و پیش فروش نفت اتفاق افتاد. اما پس از جنگ تحمیلی، به مرور مسائل و دعاوی را در سطح بینالمللی حل و فصل کردیم و زمان میگذشت اما هنوز شرکتهای بینالمللی وارد صنعت نفت کشور نشده بودند.
هرچه زمان میگذشت، دانش مهندسان ایرانی از سطح فناوریها و مدیریت روز صنعت نفت عقب میافتاد. البته نگاه به مهندسان و متخصصان ایرانی یا خارجی در دورانی که فرصت فراهم بود، صفر و یک نبود. همانطور که پیش از آن، مناقصهای برای ساخت پالایشگاه خانگیران برگزار و شرکت دایلم کره جنوبی برنده مناقصه شده بود. اما همزمان برای بخش دیگری از پروژه مناقصه برگزار شد و شرکت داخلی تهران جنوب برنده شده بود. نتیجه نیز این شد که پالایشگاه خانگیران با جمع توان داخلی و خارجی و مجموع دانشی که وجود داشت، شکل گرفت و یکی از بزرگترین پروژههای گازی کشور شد.
پساز جنگ مدل تأمین مالی صنعت نفت، فاینانس بود که البته برای بخش پایین دستی بیشتر کاربرد دارد. اما در بخش بالادستی که صنایع ریسکی است، بانکها فاینانس نمیکنند و دولتها هم حاضر به بیمه نیستند؛ بویژه اگر کشوری جنگ زده باشد. این اتفاقات متعلق به نیمه اول دهه ۱۳۷۰ بود. حجم زیادی فاینانس در پروژههای مختلف از قبیل نیروگاهها انجام شده بود و بخش بالادستی تعلیق شده بود و فقط مهندسان سعی میکردند که نگهداشت را در حد دانشی که داشتند، در میادین نفتی دنبال کنند. شرایط مناسبی از نظر بدهی خارجی کشور و توسعه بالادستی صنعت نفت نبود؛ اما در نیمه دوم دهه ۱۳۷۰، مجدداً مناقصههای نفتی آغاز شد و مدلی از دل مدلهای مطرح درآمد که به بیع متقابل یا بای بک(Buy Back) معروف است. این مدل هم متفاوت از مدلهای پیش از انقلاب اسلامی بود و هم بازپرداخت از محل تولید بود و برای ایرانیها هم سهمی در نظر گرفته شده بود. نتیجه این نوع مدل قراردادی، آغاز توسعه میادینی بود که یکی از مهمترین آنها میدان مشترک پارس جنوبی بود.
این توسعه و به روز کردن تکنولوژیهای صنعت نفت با بعضاً نگاههای غیرنفتی در دهههای اخیر و همینطور تحریمهای بینالمللی ادامه یافت و به امروزی رسید که ایران زیر فشار تحریمهای شدید امریکایی است و از دانش روز صنعت نفت جهان به نوعی محروم شده است. اگرچه تلاش مهندسان ایرانی برای حفظ این صنعت همچنان ادامه دارد اما درهای تعامل بسته شده است و توسعه صنعت نفت در چنین شرایطی کار آسانی نیست. تکنولوژی در دنیا در این سالها پیشرفت کرده و امروز سطح دانش و تکنولوژی صنعت نفت ایران به نسبت دوران جنگ، از دنیا عقب مانده است و باید کاری کرد که این ثروت بین نسلی با توجه به گمانه زنیهایی که در خصوص پایان عصر نفت میشود، هرچه سریع تر تبدیل به درآمد ملی و سرمایهگذاری برای نسل آتی شود. اگر اقتصاد ایران بزرگ و سهم نفت در این اقتصاد کوچک شود، به طوری که بتوانیم مدعی شویم که اقتصاد ایران دیگر غیرنفتی است، از مجاهدتها و رشادتهای دوران دفاع مقدس نیز به بهترین شکل حراست کردهایم.
ارسال دیدگاه