مسعود دانشمند*
سیاست خارجی و ابزارهای اقتصادی
ابزارهای اقتصادی در مذاکرات خارجی کشورها نقش مهمی را از گذشته تا امروز داشتهاند. کشورها در روابط دیپلماتیک خود معمولاً از این ابزارهای اقتصادی مانند حجم مبادلات تجاری برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده میکنند.
مانند مسأله لغو سفارش چند میلیارد دلاری زیردریاییهای فرانسوی که استرالیا آن را به نفع پیمان «اوکوس» و برای اتحاد بیشتر با انگلیس و امریکا انجام داد. قراردادی در حدود ۶۶ میلیارد دلار در این موضوع یک ابزار اقتصادی برای رسیدن به اهداف سیاسی بود که واکنش فرانسویها را نیز بهدنبال داشت. یا در مورد روابط چین و امریکا با بیش از یک هزار میلیارد دلار مبادله کالایی، ملاحظه میشود که آنقدر اقتصاد این دو کشور در هم تنیده شده که تجارت بهعنوان یک اهرم سیاسی مورد استفاده قرار میگیرد و حتی در تصمیمات دیپلماتیک این دو قدرت برتر جهان نقش دارد. در روزگار گذشته یکی از ابزارهای اقتصادی در مذاکرات خارجی کشورها، عنصر نفت بود.
جنگ رمضان، در سال ۱۹۷۳ میان سوریه و مصر با اسرائیل شکل گرفت که در این جنگ نفت یک ابزار با حمایت کشورهای عربی علیه مواضع اسرائیل بود. این مسأله اولین شوکهای نفتی را به جهان وارد کرد. با درنظر گرفتن این موارد، سؤال اینجاست که امروز ایران از چه ابزار اقتصادی برای مذاکرات خارجی میتواند استفاده کند؟ بررسی جوانب مختلف اقتصاد ایران نشان میدهد که چنین ابزاری امروز در دسترس کشور نیست. چراکه نه نفت اهمیت دهههای گذشته را دارد و نه اقتصاد ایران آنقدر بزرگ است که حذف آن از نقشه اقتصادی جهان، رفاه و امنیت کشوری را تهدید کند.
اقتصاد ایران در دهههای اخیر آنقدر کوچک شده که کمتر از ۳ دهم درصد اقتصاد جهان را به خود اختصاص میدهد. این اقتصاد نحیف در تحولات و مذاکرات دیپلماتیک نمیتواند بهعنوان یک ابزار اثرگذار باشد. حضور ایران در بازار جهانی نفت خام نیز کم اهمیت شده و این مسأله نیز به مرور رخ داده است. چنانچه با صادرات کمتر از نیم میلیون بشکه در روز و از دست دادن سهم بازار، جهان انرژی دیگر هیچ نگرانی و دغدغهای ندارد. در همین حال، از مزیتهای دیگر ایران نیز ابزارسازی نشده که امیدوارم نسبت به این مهم اهتمام ورزیده شود. برای مثال، موقعیت ژئوپلیتیک ایران میتواند امروز یک ابزار مذاکره خارجی باشد. ایران میتواند با وابسته کردن و ایجاد ارتباط با همسایگان خود از طرق مختلف، امروز بازار ۸۵ میلیونی کشور را تبدیل به یک بازار ۳۰۰ الی ۴۰۰ میلیونی کند و رهبر این بازار شود و از این طریق در جهان رایزنیهایی را در جهت دستیابی به اهداف دنبال کند. یا در مثالی دیگر، کشور میتواند کریدور شمال و جنوب را تقویت کند و جریان اقتصادی منطقه را به خود وابسته کند.
به این ترتیب وقتی به اقتصاد ایران نگاه میکنیم، اگرچه ظرفیتهای متعددی در دل آن به چشم میخورد اما میتواند ابزاری برای رایزنیهای بینالمللی و برگ برندهای در مذاکرات خارجی داشته باشد. به هر حال امیدوارم که دولت برای ابزارسازی اقتصاد در مذاکرات هرچه سریعتر دست به کار شود. چراکه کشورها یک اقتصاد قوی را نمیتوانند براحتی از زنجیره و شبکه اقتصادی جهان حذف کنند.
*عضو هیأت نمایندگان اتاق ایران
منبع: ایران
ارسال دیدگاه